بحران وام مسکن زیربنای وام مسکن توسط عوامل بی شماری در کنار هم ایجاد شد. وام دهی معیوب، استقراض سوداگرانه وجود داشت، یک بازار وام مسکن ثانویه تصور نادرست وجود داشت و سپس از تکنیک های حسابداری اشتباه استفاده می شد. در این مقاله به مشکلات حسابداری مورد استفاده شرکت‌ها در بحران وام مسکن پرداختی می‌پردازیم. توجه به این نکته مهم است که این بحران یک تقلب حسابداری نبود. یعنی کتاب ها پخته نشده و اعداد ساخته نشده اند. تمام تکنیک های حسابداری استفاده شده کاملا قانونی بودند. آنها قانونی و در عین حال ناقص بودند.

با این حال، تکنیک های حسابداری پس از وقوع بحران، آن را تشدید کردند. تکنیک حسابداری که توسط منتقدان مورد سوال قرار گرفت، حسابداری مارک به بازار نامیده می شود . ما در این ویدیو به مشکلات و چگونگی ارتباط آن با بحران وام مسکن پرداخته ایم.

علامت گذاری به حسابداری بازار

توجه به این نکته ضروری است که این اولین بار نیست که علامت تجاری حسابداری مورد انتقاد قرار می گیرد. همیشه به عنوان یک روش حسابداری بسیار تهاجمی در نظر گرفته شده است. میلتون فریدمن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، بارها از آن انتقاد کرده است. همچنین، این روش در بزرگترین تقلب حسابداری در شرکت های آمریکایی یعنی Enron Inc.

بیایید به طور خلاصه نحوه عملکرد حسابداری مارک به بازار را درک کنیم. معمولاً هنگام خرید سرمایه گذاری در ترازنامه به قیمت تمام شده ثبت می شود. این قیمت تمام شده بدون توجه به ارزش بازار این دارایی ها در ترازنامه ثابت می ماند. ارزش بازار تنها زمانی به عنوان سود یا زیان ثبت می شود که دارایی فروخته شود. به عنوان مثال، اگر من یک اوراق بهادار را به قیمت 100 دلار بخرم، در ترازنامه من 100 دلار منعکس می شود، حتی اگر ارزش بازار آن 130 دلار باشد. تنها زمانی که من اوراق بهادار را به قیمت 130 دلار بفروشم، سود 30 دلاری ثبت می شود. تا زمانی که در ترازنامه باشد سود یا زیان ثبت نمی شود.

در مورد حسابداری مارک به بازار، اینطور نیست. سود و زیان بلافاصله شناسایی و در حساب سود و زیان ثبت می شود. از این رو در مثال ما، اگر اوراق بهادار را به قیمت 100 دلار خریداری کنیم و ارزش آن به 130 دلار تغییر کند، این اوراق را برای بازار علامت گذاری می کنیم. این بدان معنی است که ما 30 دلار سود اضافی را تشخیص می دهیم. به یاد داشته باشید که هیچ معامله ای صورت نگرفته است و این سود کاملاً خیالی است. شرکت این 30 دلار اضافی را برای توجیه ورود ندارد. با این حال، مارک به بازار اینگونه عمل می کند و این همان چیزی است که چرخه بحران وام مسکن گران قیمت را تداوم بخشید.

مارپیچ رو به بالا

در حال حاضر، وام مسکن subprime هر دو جنبه مثبت و منفی را در حسابداری بازار مشاهده کرد. بیایید ابتدا جنبه مثبت را ببینیم. در دوران رونق وام، قیمت مسکن در حال افزایش بود، نرخ بهره کاهش می یافت و تقریباً هیچ نکول وجود نداشت. از این رو، ارزش اوراق بهادار خریداری شده توسط سرمایه گذاران یا نگهداری از بانک های سرمایه گذاری برای معاملات افزایش یافت. در بسیاری از موارد، به دلیل نوآوری مالی درک شده، آنها با نرخ دو برابر سایر اوراق بهادار افزایش می یافتند. در این دوران شکوفایی، شرکت های دارای این اوراق به طور مداوم سود را در حساب های سود و زیان شناسایی می کردند. این به سرمایه گذاران بی احتیاط این تصویر را داد که شرکت در حال کسب سود بی سابقه است. این باعث شد که سهام آنها با چند برابر بالاتر معامله شود و شرکت با ارزش تر از آنچه بود به نظر برسد!

از این رو، علامت گذاری به حسابداری بازار در وهله اول باعث ایجاد رونق subprime نشد، بلکه آن را تداوم بخشید. این به شرکت ها اجازه داد تا سودهای خیالی را تشخیص دهند و رونق بازار سهام را ایجاد کرد که کاملاً مبتنی بر رونق بازار اوراق وام مسکن بود!

مارپیچ رو به پایین

مارپیچ نزولی برای شرکت های درگیر بسیار دردناک تر بود. این به این دلیل است که دقیقاً مانند سودها، زیان ها نیز باید به صورت فوری در بازار مشخص شوند. بنابراین، اگر ارزش 100 دلار امنیت به 80 دلار کاهش یابد، استانداردهای حسابداری از شرکت ملزم هستند که فوراً ضرر 20 دلاری را شناسایی کنند. این امر در روز سرنوشت‌سازی که برادران لیمن سقوط کردند بسیار پرهزینه بود.

در روزی که Lehman Brothers سقوط کرد، بازار اوراق بهادار وام مسکن در ارزش گذاری کاهش یافت. بسیاری از اوراق بهادار که ارزش بالایی داشتند اکنون نزدیک به صفر ارزش گذاری می شوند. در نتیجه همه بانک‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذارانی که به شدت در این اوراق سرمایه‌گذاری می‌کردند، باید فوراً ارزش‌گذاری‌ها را یادداشت کنند. حال باید فهمید که این اوراق هنوز فروخته نشده و ارزش این ترازنامه ها نامشخص مانده است. با این حال، فوراً یک یادداشت وجود داشت. در نتیجه، ترازنامه بسیاری از این شرکت ها ناسالم به نظر می رسید. بنابراین یک وحشت گسترده و فروش در بازارهای سهام وجود داشت. آنچه به عنوان رکود در بازار وام مسکن آغاز شد، به سرعت وجود سیستم مالی جهانی را تهدید کرد.

یک بار دیگر، علامت گذاری به حسابداری بازار باعث فاجعه نشد. با این حال، با بزرگ‌نمایی، جنبه منفی را تشدید کرد.

نتیجه

حسابداری علامت گذاری به بازار یک سیاست حسابداری خطرناک است. باید بسیار با احتیاط و با احتیاط استفاده شود. حتی زمانی که از آن برای حسابداری اوراق بهادار سفته بازانه مانند اوراقی که در بازارهای وام مسکن استفاده می شد، استفاده می شود. آشفتگی وام مسکن با بحث های شدید در مورد حسابداری بازار و همچنین کاهش استفاده گسترده از آن به پایان رسید.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *