تصمیم برای عمومی کردن یک شرکت تصمیم بزرگی است. هنگامی که یک شرکت در بورس فهرست می شود، به لیست نخبگانی از موسسات می پیوندد که این کار را انجام داده اند و شهرت مثبتی ایجاد کرده اند. با این حال، فهرست شدن در بورس بسیار بیشتر از شهرت است. مزایای ملموس زیادی نصیب شرکت هایی می شود که در بورس فهرست می شوند. همچنین معایب زیادی وجود دارد که چنین شرکت هایی با آن روبرو هستند. در این مقاله، مزایا و معایب عمومی شدن را فهرست می کنیم.
مزایای
- افزایش سرمایه:
بارزترین مزیت عرضه در بورس، دسترسی آسان تر به سرمایه است. شرکت های سهامی خاص برای تامین سرمایه مشکل دارند. این به این دلیل است که وقتی سرمایه گذار پولی را سرمایه گذاری می کند، در شرکت قفل می شود. اما در مورد شرکت سهامی عام که اینطور نیست. سرمایه گذاران می توانند به راحتی وارد سرمایه گذاری شده و از آن خارج شوند. یک بازار ثانویه فعال برای تمام سهام های پذیرفته شده در بورس وجود دارد. بنابراین هر زمان که سرمایهگذار بخواهد سرمایهگذاری خود را بفروشد، میتواند این کار را انجام دهد و همیشه شخص دیگری مایل به خرید خواهد بود. این نقدینگی باعث میشود که سرمایهگذاران تمایل داشته باشند راحتتر از آنچه در غیر این صورت انجام میدادند، از پول نقد جدا شوند. بنابراین شرکت های پذیرفته شده در بورس دسترسی بیشتری به سرمایه و در نتیجه فرصت های بیشتری دارند.
- ارزش گذاری های بالاتر:
شرکت هایی که سهام خود را در بورس اوراق بهادار عرضه می کنند، سرمایه گذارانی دارند که برای سرمایه گذاری در آنها با یکدیگر رقابت می کنند. در نتیجه این رقابت، قیمت سهام بالاتر می رود. گاهی اوقات قیمت به طور غیر عادی بالا می رود و حباب ایجاد می شود. با این حال، معمولاً قیمت منعکس کننده ارزش واقعی شرکت است. از آنجایی که بازار سهام امکان قیمت گذاری بر احساسات عمومی در مورد کسب و کار یک شرکت را فراهم می کند، بسیاری از کسب و کارهای موفق زمانی که در بورس عرضه می شوند شاهد افزایش ارزش گذاری خود هستند. ذینفعان اولیه چنین افزایش قیمتی سرمایه گذاران موجود و بیش از همه مروجین هستند.
- شهرت، آبرو:
تمامی شرکت های بزرگ دنیا در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده اند. در واقع، هر شرکتی که در فورچون 500 قرار دارد، در بورس یا بورس دیگری فهرست شده است. همچنین، بازارهای سهام دارای حداقل الزامات فهرستبندی هستند که تنها به کسبوکاری که به سطح معینی از رشد و موفقیت دست یافتهاند اجازه میدهد با آنها فهرست شوند. از این رو هنگامی که یک شرکت در فهرست قرار می گیرد، همه سهامداران آن، از جمله تامین کنندگان و کارمندان آن، با احترام بیشتری به آن نگاه می کنند. شرکت های بورسی بزرگتر و کارآمدتر از سایر شرکت ها در نظر گرفته می شوند.
معایب
- از دست دادن کنترل:
بزرگترین نقطه ضعف عمومی کردن شرکت شما این است که مروجین تمایل دارند کنترل بر عملکرد شرکت را از دست بدهند. در حالی که پیش از این، مروجین می توانستند تصمیمات خود را به صورت یکجانبه اتخاذ کنند، اما اکنون باید تعداد معینی از سهامداران را تأیید کنند. بدترین پیامد عمومی شدن زمانی است که مروجین میزان مالکیت خود را بیش از حد رقیق می کنند. در چنین سناریوهایی، رقبا و سرمایه گذاران فقط می توانند اکثریت سهام را از بازار بخرند و در نهایت به تصرف خصمانه بپردازند. در طول سالها، بسیاری از کارآفرینان به دلیل یک تصرف خصمانه، کنترل کسبوکار خود را از دست دادهاند.
- از دست دادن حریم خصوصی:
حفظ حریم خصوصی می تواند یک دارایی بسیار مهم در هنگام انجام تجارت باشد. هرچه یک شرکت اطلاعات بیشتری در مورد خود ارائه دهد، رقبای بیشتری می توانند در مورد عملکرد درونی و استراتژی که دنبال می شود اطلاعات کسب کنند. با این حال، زمانی که یک شرکت سهامی عام می شود، باید نتایج مالی خود را به صورت دوره ای افشا کند. این نتایج مالی را می توان مهندسی معکوس کرد تا یک برآورد منصفانه در مورد استراتژی عملیاتی که توسط یک شرکت دنبال می شود انجام شود. بنابراین، عمومی شدن ممکن است باعث شود یک شرکت مزیت رقابتی خود را از دست بدهد، به خصوص اگر مزیت آن مبتنی بر پنهان کردن اطلاعات خاص از سهامداران باشد.
- فشار عملکرد:
عمومی شدن فشار زیادی بر شرکت ها ایجاد می کند، زیرا آنها باید هر سه ماه یک بار عملکرد خود را انجام دهند. نتایج مالی شرکت هر سه ماه یکبار گزارش می شود و بازار سهام به دلیل تحمل بسیار کمی برای کاهش عملکرد بدنام است. برخی از استراتژی های بلندمدت نیازمند کاهش عملکرد کوتاه مدت هستند. به عنوان مثال، اگر شرکتی برای رشد آینده سرمایه گذاری کند، نتایج ممکن است فوراً ظاهر نشوند. با این حال، این بدان معنا نیست که شرکت عملکرد خوبی ندارد. بنابراین، عرضه عمومی سناریویی را ایجاد می کند که در آن شرکت نیز در تلاش خود برای راضی نگه داشتن سرمایه گذاران کوته بین می شود.
- هزینه انطباق:
زمانی که شرکتها در بورس عرضه میشوند، باید مبلغ هنگفتی را برای رعایت مقررات ناشی از چنین فهرستبندی صرف کنند. به عنوان مثال، ممیزی باید هر سه ماه یکبار انجام شود. اطلاعات مالی باید هر سه ماه یک بار منتشر شود، بررسی های مدیریت نیز باید همراه با امور مالی ارسال شود و بنابراین تعداد زیادی کار باید انجام شود. تمامی این وظایف شرکت را ملزم به استخدام متخصصان و پرداخت هزینه های دوره ای به آنها می کند. شرکتی که در بورس فهرست نشده است، نیازی به رعایت این موارد سختگیرانه نیست و از این رو لازم نیست تقریباً به همان اندازه هزینه کند. بنابراین، فهرست کردن یک شرکت در بورس اوراق بهادار، مستلزم پرداخت های اولیه هنگفت به بانکداران سرمایه گذاری و همچنین هزینه های منظم برای سایر متخصصان است که باید به طور دوره ای در طول عمر شرکت متحمل شوند.
بدون نظر