تحلیل نسبت، بدون شک یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیل مالی است. هر سرمایهگذاری که میخواهد در کار خود کارآمدتر باشد، باید زمان بیشتری را به درک نسبتها و تحلیل نسبتها اختصاص دهد. با این حال، این بدان معنا نیست که آن را بدون محدودیت است. مانند همه تکنیک ها، نسبت های مالی نیز محدودیت های خود را دارند. درک محدودیت ها به سرمایه گذاران کمک می کند تا کاستی های احتمالی نسبت ها را درک کرده و از آنها اجتناب کنند . در اینجا کمبودها وجود دارد:
صورتهای مالی گمراه کننده
اولین و مهمترین تهدید برای تجزیه و تحلیل نسبت، اظهارات گمراه کننده عمدی صادر شده توسط مدیریت است. مدیریت اکثر شرکت ها آگاه است که سرمایه گذاران به اعداد خاصی مانند فروش، درآمد، جریان نقدی و غیره بسیار جدی نگاه می کنند. سایر اعداد موجود در صورت های مالی چنین توجهی را به خود جلب نمی کنند. بنابراین آنها اعداد را در چارچوب قانونی دستکاری می کنند تا معیارهای مهم خوب به نظر برسند. این یک رویه رایج در بین شرکتهای سهامی عام است و به آن “Window Dressing” میگویند. سرمایه گذاران باید نسبت به چنین پوشش پنجره ای آگاه باشند و باید در محاسبه و تفسیر نسبت ها بر اساس این اعداد دقت کنند.
غیر قابل مقایسه بودن
مقايسه محور تحليل نسبت است. هنگامی که نسبت ها محاسبه شد، باید با سایر شرکت ها یا در طول زمان مقایسه شوند. با این حال، بسیاری از اوقات شرکت ها سیاست های حسابداری دارند که با یکدیگر مطابقت ندارند. این باعث میشود که هیچ تحلیل نسبت معناداری وجود نداشته باشد. رگولاتورها در سراسر جهان در تلاش هستند تا صورت های مالی را استاندارد کنند. با این حال، در بسیاری از موارد، شرکت ها همچنان می توانند سیاست های حسابداری را انتخاب کنند که بیانیه های آنها را غیر قابل مقایسه می کند.
عوامل کیفی
مقایسه در طول زمان یکی دیگر از تکنیک های مهم مورد استفاده در تحلیل نسبت است. به آن تحلیل افقی می گویند. با این حال، بسیاری از اوقات مقایسه در طول زمان به دلیل تورم بی معنی است. ممکن است دو شرکت از یک دستگاه با کارایی یکسان استفاده کنند، اما یکی از آنها نسبت بهتری خواهد داشت زیرا دستگاه را زودتر با قیمت پایین خریداری کرده است. همچنین، از آنجایی که دستگاه زودتر خریداری شده است، ممکن است به خرابی نزدیکتر باشد. اما این نسبت منعکس کننده این نیست.
تفسیر ذهنی
نسبتهای مالی «قوانین سرانگشتی» در مورد نحوه عملکرد یک کسبوکار است. با این حال برخی از این قوانین سرانگشتی منسوخ شده اند. بنابراین وقتی شرکتها با نوع جدیدی از مدل کسبوکار همراه میشوند، نسبتها نشان میدهند که شرکت سرمایهگذاری خوبی نیست. در واقع این شرکت فقط “غیر متعارف” است. حتی ممکن است بسیاری این شرکت ها را نوآورانه بدانند. تجزیه و تحلیل نسبت این گونه شرکت ها اطلاعات معنی داری ارائه نمی دهد. سرمایه گذاران باید بیشتر به دنبال تصمیم گیری خود باشند.
بدون نظر