سیستم دو لایه بانک مرکزی را تحت کنترل بانک های تجاری قرار می دهد. از این رو مقامات دولتی بخشی از وظایف نظارتی را به بانک مرکزی واگذار کرده اند. این وظیفه بانک مرکزی است که اطمینان حاصل کند که بانک های تجاری تجارت خود را به گونه ای انجام می دهند که اخلاقی و همچنین ایمن تلقی شود. برای انجام این کار، بانک مرکزی باید وظایف نظارتی خاصی را انجام دهد. در این مقاله به شرح وظایف نظارتی بانک مرکزی می پردازیم .

بیمه سپرده

ثبات مالی برای هر اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است تا بتواند شکوفا شود. بنابراین، ضروری است که مردم وجوه اضافی خود را در بانک‌ها پارک کنند و بانک‌ها بتوانند این پول را به مشاغلی که قصد استفاده مؤثر از آن را دارند، قرض دهند. این روند زمانی با مشکل مواجه می شود که افراد عادی اعتماد خود را نسبت به توان پرداخت بدهی بانک از دست می دهند. اینجاست که بانک‌های مرکزی وارد عمل می‌شوند. بانک‌های مرکزی در سرتاسر جهان سپرده‌های بانک‌های تجاری را تا سقف مشخصی تضمین می‌کنند. آنها ممکن است مستقیماً این کار را انجام دهند یا ممکن است یک نهاد جداگانه با پشتوانه خود ایجاد کنند و در نتیجه به طور غیر مستقیم سپرده ها را بیمه کنند.

این بیمه سپرده نامیده می شود و به طور غیرمستقیم کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که بانک های تجاری از سپرده های خود عاقلانه استفاده می کنند. از آنجایی که بانک مرکزی سپرده‌ها را تضمین می‌کند، بانک مرکزی به منظور به حداقل رساندن مسئولیت خود، نظارت دقیقی بر استفاده از درآمدها دارد.

اعطای اساسنامه به بانک های جدید

بانک مرکزی همچنین نقش مهمی در نقش نظارتی ایفا می کند زیرا تصمیم می گیرد که آیا اساسنامه را به بانک های جدید اعطا کند یا خیر. در اکثر کشورهای جهان، منشور توسط نهادهای قضایی صادر می شود و نه توسط بانک های مرکزی. به عنوان مثال، در ایالات متحده یک منشور بانکی می تواند توسط مقامات فدرال یا توسط مقامات ایالتی اعطا شود. با این حال، فدرال رزرو نمی تواند به تنهایی منشور بانکی را اعطا کند.

بانک‌های مرکزی نقش مهمی در مشاوره به نهادهای قضایی در حین اعطای چنین منشوری ایفا می‌کنند. بنابراین، بانک‌های مرکزی به‌طور غیرمستقیم می‌توانند بر تعداد بانک‌های جدید وارد بازار تأثیر بگذارند. این آنها را در موقعیتی قرار می دهد که رقابت سالمی را تضمین کنند که برای مصرف کنندگان مفید است اما برای خود بانک ها مضر نیست.

ذخیره مورد نیاز

مهمترین قدرت نظارتی بانک مرکزی این است که می تواند ذخایر الزامی را اصلاح کند. «ذخایر» درصدی از سپرده‌هایی است که هر بانک تجاری باید نزد بانک مرکزی نگهداری کند. بنابراین اگر این درصد افزایش یابد، بانک‌های تجاری باید بخش بیشتری از پول خود را نزد بانک مرکزی سپرده‌گذاری کنند و درصد کمتری برای وام دادن به بازار داشته باشند. از این رو، کمبود بودجه ایجاد می شود و نرخ بهره شروع به افزایش می کند. از سوی دیگر، اگر این ذخایر الزامی کاهش یابد، بانک ها وجوه بیشتری برای وام خواهند داشت و در نتیجه با توجه به فراوانی وجوه، نرخ سود کاهش می یابد.

از آنجایی که بانک مرکزی الزامات ذخیره را تعیین می کند، در موقعیتی قرار دارد که تأثیر قابل توجهی بر عملیات و سود بانک های تجاری عضو دارد. بانک مرکزی به سادگی می تواند با اصلاح نرخ ذخایر الزامی، رفتار بانک های تجاری را مطابق با منافع ملی تنظیم کند.

نظارت بر ریسک

این وظیفه بانک‌های مرکزی است که ریسک‌هایی را که بانک‌های تجاری تحت نظارت خود متحمل می‌شوند، رصد کنند. بنابراین بانک‌های مرکزی این اختیار را دارند که در فواصل زمانی منظم حسابرسی انجام دهند. این حسابرسی ها شامل بررسی کامل دارایی ها، بدهی ها و حتی عملیات خزانه داری هر بانک است. ریسک با استفاده از مدل های پیچیده ای مانند ارزش در معرض خطر (VaR) که به طور خاص برای این منظور طراحی شده اند اندازه گیری می شود.

بانک های تجاری باید اطمینان حاصل کنند که مشخصات ریسک آنها در محدوده های تعیین شده توسط بانک های مرکزی است. آنها همچنین باید اطمینان حاصل کنند که در صورت نیاز، سرمایه کافی برای رفع نیازهای سپرده گذاران در اختیار دارند. بدون نظارت بانک‌های مرکزی بر بانک‌های تجاری، رقابت آنها را به سمت ریسک‌پذیری بیش از حد سوق می‌دهد. این بانک های مرکزی هستند که به حفظ تعادل بین ریسک و پاداش حتی در بازارهای بسیار رقابتی کمک می کنند.

قوانین ضد تبعیض

بانک های مرکزی همچنین قوانین ضد تبعیض را اجرا می کنند تا اطمینان حاصل کنند که دسترسی به پول و اعتبار تحت تأثیر برنامه های اجتماعی و نژادپرستانه قرار نمی گیرد. بانک های مرکزی قوانینی را اجرا می کنند که حذف جوامع از سیستم بانکی را برای بانک ها غیرممکن می کند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، ادعاهایی وجود داشت مبنی بر اینکه بانک ها محله های خاصی را “خط قرمز” می کنند. این بدان معناست که بانک ها به ساکنان محله های خاص وام نمی دهند. از آنجایی که اکثر ساکنان این محله ها اسپانیایی تبار یا آمریکایی آفریقایی تبار بودند، این تبعیض تلقی می شد.

از این رو، فدرال رزرو یعنی بانک مرکزی ایالات متحده باید مداخله می کرد تا اطمینان حاصل شود که اعتبار بر اساس مشخصات نژادی طلبکاران تخصیص نمی یابد. این وظیفه بانک‌های مرکزی است که اطمینان حاصل کنند که پول و اعتبار به یک اندازه در اختیار هر کسی که شایسته آن است، باشد.

تضاد منافع

بانک مرکزی فعالیت های بانک های تجاری را به دقت رصد می کند و آنها را از نظر تضاد منافع بررسی می کند. این بدان معناست که اگر مقامات ارشد در هیئت مدیره بانک های تجاری به خود یا نهادهای تحت کنترل آنها وام می دهند، بانک مرکزی می تواند و باید برای کنترل این اختلاس ها اقدام کند. وام هایی که دارای تضاد منافع ذاتی هستند دلیل اصلی وجود دارایی های غیرجاری (NPA) بوده است و بانک های مرکزی از طریق وظایف نظارتی خود تضمین می کنند که پول سپرده گذاران توسط چنین وام های پرخطر و مغرضانه به خطر نیفتد.

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *