حوزه مالی شخصی بسیار گسترده است. متخصصان زیادی وجود دارند که نظرات متفاوتی دارند و در عرصه مالی شخصی همزیستی دارند. با این حال، در اوایل دهه 2000، یک نویسنده نسبتا ناشناخته به نام رابرت کیوساکی شروع به ایجاد موج در این منطقه کرد. برخی از ایدههایی که او پیشنهاد کرد، کاملاً متفاوت از باورهای رایج در میان متخصصان امور مالی شخصی بود. به همین دلیل کتاب او با نام «پدر پولدار پدر بی پول» به کتابی بحث برانگیز تبدیل شد. البته لازم به ذکر است که افرادی که کتاب را مطالعه کرده اند، برخی از توصیه ها را بسیار ارزشمند می دانند. به همین دلیل است که کتاب برای سالهای متوالی پرفروش شد! رابرت کیوساکی در نهایت برند پدر پولدار پدر فقیر را برداشت و مجموعه کاملی از کتابها، بازیهای رومیزی و سایر کالاها را خلق کرد که تا به امروز محبوب هستند.
حتی اگر ایده های ارائه شده توسط رابرت کیوساکی بخشی از برنامه درسی مالی شخصی در هیچ مدرسه بزرگی نیست، این ایده ها هنوز توسط بسیاری از افراد در سراسر جهان مورد مطالعه و اجرا قرار می گیرند. به همین دلیل است که در این مقاله در مورد اینکه فلسفه پدر پولدار پدر فقیر چیست و چرا بحث برانگیز است صحبت خواهیم کرد.
فلسفه “پدر پولدار پدر فقیر” چیست؟
نام کتاب پدر پولدار پدر فقیر بر اساس آموزش متناقضی است که رابرت کیوساکی در مورد پول از دو پدرش دریافت کرده است. پدر بیولوژیکی او کارمند دولت بود، یعنی پدر بیچاره. رابرت کیوساکی بر این عقیده است که پدر فقیر او در طول زندگی خود نمی توانست به اندازه کافی پول دربیاورد زیرا او اعتقادات محدود کننده ای در مورد پول داشت. او قبلاً معتقد بود که پول بیش از حد چیز بدی است و مردم برای به دست آوردن مبالغ هنگفت باید کارهای غیراخلاقی انجام دهند. همچنین، او معتقد بود که تنها از طریق کار می توان پول به دست آورد. به همین دلیل است که او اغلب سعی می کند شرایط بهتری را در مورد دستمزد خود مذاکره کند.
در همان زمان، رابرت این بخت را داشت که زمان زیادی را با پدر دوستش که در کتابش او را پدر ثروتمند می نامد بگذراند. از آنجایی که رابرت با دو نفر از دو قشر مختلف اجتماعی وقت می گذراند، توانست افکار آنها را مقایسه و مقایسه کند. به گفته رابرت کیوساکی، ثروتمند یا فقیر بودن یک موضوع ذهنی است و از این رو برای ثروتمند شدن باید باورهای شخصی خود را تغییر داد.
این کتاب به شدت محبوب شد زیرا به افراد طبقه متوسط روزمره در سراسر جهان پیشنهاد داد تا نگاهی دزدکی به دنیای ثروت و نحوه تفکر آنها در مورد ثروت داشته باشند.
چرا بحث برانگیز است؟
این کتاب به شدت بحثبرانگیز شد زیرا برخی از توصیههای ارائهشده در کتاب مستقیماً در تضاد با آنچه توسط اکثر متخصصان امور مالی شخصی موعظه میشود است. از این رو، آنها فکر می کردند که این کتاب مردم را گیج می کند و به آنها توصیه های بدی در مقیاس گسترده می دهد. برخی از توصیه های بحث برانگیز ذکر شده در کتاب به شرح زیر است:
- اکثر آمریکایی های طبقه متوسط ثروت خود را از طریق املاک و مستغلات به دست آورده اند. برای اکثریت آمریکایی ها، خانه آنها بزرگترین ثروتی است که دارند. رابرت کیوساکی با ذکر این موضوع که خانه ها در واقع ثروتمند نیستند، اما در عوض بدهی هستند، جنجال ایجاد کرد. رابرت کیوساکی اصطلاحات دارایی و بدهی را دوباره تعریف کرد. به گفته او، دارایی ها پول را در جیب شما می گذارند در حالی که مسئولیت پول را از جیب شما خارج می کند. از آنجایی که یک خانه بزرگتر و گرانتر پول را به شکل مالیات بر دارایی و نگهداری می گیرد، او خانه یک فرد را بدهی نامید. وی همچنین خاطرنشان کرد: اگر خانه فردی بزرگترین دارایی او باشد، در مضیقه مالی قرار دارد. این امر برای بسیاری از متخصصان امور مالی شخصی و شرکتهای تامین مالی مسکن که وامهای مسکن را به عنوان سرمایهگذاری بازاریابی میکردند، خوشایند نبود.
- رابرت کیوساکی با ذکر طرحهای بازاریابی چند سطحی در سراسر کتابهایش طوفانی دیگر ایجاد کرد. بسیاری از متخصصان مالی در آمریکا بر این باورند که مشاغل بازاریابی چند سطحی در واقع مشاغل بسیار دشواری هستند که در آن شانسها در برابر افراد معمولی انباشته میشود. به همین دلیل است که آنها به مشتریان خود توصیه می کنند از چنین مشاغلی دوری کنند. با این حال، رابرت کیوساکی علناً به مردم توصیه می کرد که دست خود را در مشاغل بازاریابی چند سطحی امتحان کنند. بسیاری از متخصصان امور مالی شخصی او را متهم کردند که مردم را به سمت طرح های هرمی سوق می دهد.
- رابرت کیوساکی نیز به دلیل شیوه ای که در آن مردم را به تصویر می کشد، مورد بحث و جدل قرار گرفت. کارمندان و همچنین افراد خوداشتغال به عنوان افرادی کوشا، سخت کوش به تصویر کشیده شدند، اما از نظر مالی به اندازه کافی پاداش دریافت نمی کردند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران و صاحبان کسبوکار به عنوان افرادی به تصویر کشیده میشوند که بخش بزرگی از پولی را که از شرکت تولید میشود، میگیرند. رابرت کیوساکی همچنین پساندازکنندگان را بد جلوه میدهد، زیرا معتقد بود پسانداز کردن اتلاف وقت است و قرض گرفتن پول در واقع کارآمدتر است. رابرت کیوساکی مورد انتقاد قرار گرفت زیرا او ذهن جوانی را که کتابش را می خواند، گمراه می کرد تا در مورد پول و همچنین در مورد نحوه عملکرد دنیای تجارت، عقیده انحرافی داشته باشد.
رابرت کیوساکی نیز در کتاب های خود به اطلاعات بسیار مفیدی درباره پول اشاره کرده است. نکات خوبی که ایشان ذکر کردند به زندگی مردم ارزش زیادی می بخشید. این نکات در مقالات بعدی ذکر خواهد شد تا خواننده خلاصه ای از کتاب را به دست آورد.
بدون نظر