ظهور الیگارشی و تأثیر آن بر مصرف کنندگان

یک پدیده قابل توجه در دنیای تجارت از دهه 1970، ظهور شرکت های بزرگی است که گردش مالی آنها گاهی از بودجه کل کشورها بیشتر است. این کنگلومراها یا الیگارشی ها نتیجه مستقیم سیاست های نئولیبرالی هستند که از دهه 1970 در غرب و از اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 در سایر نقاط جهان دنبال شد. این انحصارها و الیگارشی‌ها چنان قدرتمند شده‌اند که عملکرد و اندازه آن‌ها شبیه به کل ملت‌ها است و از این رو، پیامدهای متعددی برای تجارت و جامعه وجود دارد. اولین در میان آنها عواقبی است که مصرف کنندگان به دلیل این الیگارشی ها باید بپردازند. به عنوان مثال، اگر مایکروسافت و عملیات آن در ایالات متحده و اتحادیه اروپا را در نظر بگیریم، ما متوجه شدیم که مایکروسافت با ترکیب کردن سیستم عامل خود به همراه مرورگرها و سایر نرم افزارها، در واقع از مصرف کنندگان می خواهد که همه چیز را از آنها بخرند و فقط آنچه را که تولید می کنند، بخرند. نتیجه مجازات های شدیدی بود که در اتحادیه اروپا به دلیل قوانین ضد تراست و احکام دادگاه بر این شرکت تحمیل شد. آنتی تراست به جنبه ای از اقدامات قانونی اشاره دارد که شرکت ها را از ایجاد انحصار در جایی که مصرف کنندگان حق انتخاب ندارند، منع می کند.

برخی از جنبه های منفی الیگارشی ها

با صحبت در مورد انتخاب ها، واضح است که این الیگارشی ها و انحصارها مصرف کنندگان را مجبور می کنند تا محصولات خود را خریداری کنند زیرا آنها بر بازار تسلط دارند. جدای از این، این واقعیت که آن انحصارها شرایطی را ایجاد می کنند که مصرف کنندگان نمی توانند به دلیل نفوذ بسیار زیادی که این شرکت ها دارند، مقابله کنند. البته، از زمانی که اقتصاد مدرن در دهه‌های اولیه قرن بیستم پایه‌گذاری شد، این امر رایج بوده است. به عنوان مثال، پیشگام روش تولید خط مونتاژ، هنری فورد، اعلام کرد که شما می توانید هر رنگی از خودرو را تا زمانی که مشکی است داشته باشید. این نشان می دهد که الیگارشی ها در بازارهایی که در آن فعالیت می کنند، تأثیر زیادی دارند.

علاوه بر این، الیگارشی ها به قیمت های بالا کمک می کنند، زیرا می دانند که مصرف کنندگان گزینه زیادی جز خرید از آنها ندارند. اگرچه تلاش‌هایی در سرتاسر جهان برای مهار قدرت الیگارشی‌ها انجام شده است، اما بیشتر کشورها تنها به این دلیل که این الیگارشی‌ها بسیار بزرگ هستند، نتوانسته‌اند پیشرفت کنند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، شکستن غول مخابراتی، آزمایشگاه‌های بل، به آنچه که تقسیم Ma-Bell به بچه بلز نامیده می‌شود، یکی از اقداماتی بود که به حقوق مصرف‌کنندگان و آنها کمک کرد. با این حال، به زودی مشخص شد که هر یک از این شرکت های تقسیم شده به خودی خود یک انحصار کوچک است. این نشان دهنده این واقعیت است که تا زمانی که یک سیستم بازار وجود داشته باشد که در آن اداره آزاد به شرکت ها داده شود، انحصارات و الیگارشی ها به شکوفایی خود ادامه خواهند داد.

همه چیز بد نیست! برخی از اثرات مثبت الیگارشی

البته این بدان معنا نیست که فقط چیزهای بدی در مورد الیگارشی ها وجود دارد. از جمله نکات مثبت این واقعیت است که الیگارشی ها با داشتن موقعیت غالب در بازار می توانند اطمینان حاصل کنند که از مزایای صرفه جویی در مقیاس بهره می برند و در نتیجه در موقعیتی هستند که منافع را به مصرف کنندگان منتقل می کنند. با این حال، اینکه آیا این امر در عمل اتفاق می افتد یا خیر، به تنظیم کننده ها و دولت های مربوطه واگذار می شود، زیرا آنها نقش مهمی در نه تنها وادار کردن الیگارشی ها به انطباق با رقابت آزاد و منصفانه دارند، بلکه در تنظیم آنها به گونه ای که جنبه های منفی ایجاد می شود. اجازه شکوفایی ندارند. به علاوه،

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *