یک تصور غلط رایج در مورد مدیریت ریسک وجود دارد که هدف از مدیریت ریسک حذف کامل ریسک از یک کسب و کار است. این واقعاً درست نیست زیرا حذف ریسک عملاً غیرممکن است. در عوض، هدف مدیریت ریسک این است که ابتدا اطمینان حاصل شود که سازمان تصویر واضحی از سطح ریسکی که مایل به انجام آن هستند دارد و سپس اطمینان از اینکه ریسک در محدوده آن باقی می ماند.
رویکردهای مختلفی برای مدیریت ریسک وجود دارد که منجر به انواع مختلفی از نتایج برای سازمان درگیر می شود. از این رو، سازمان باید رویکردی را که می خواهد دنبال کند، انتخاب کند. انواع رویکردهایی که معمولا دنبال می شوند در این مقاله ذکر شده است.
ریسک و بازده
اگر از مدیریت یک سازمان بپرسید که آیا آنها می خواهند ریسک را در شرکت خود کاهش دهند، احتمالاً پاسخ مثبت است! با این حال، باید درک کرد که مدیریت ریسک در یک سیلو کار نمی کند. رابطه مستقیم و واضحی بین ریسک و پاداش وجود دارد. از این رو، اگر شرکتی بخواهد ریسک ها را به حداقل برساند، احتمال زیادی وجود دارد که در نهایت پاداش را نیز به حداقل برساند. اینجاست که همه چیز پیچیده می شود! سازمان های خاصی وجود دارند که می خواهند با سرعتی سریع رشد کنند. از این رو، طبق تعریف، آنها باید ریسک های بیشتری را بپذیرند تا به سازمان اجازه دهند به رشد سریع تری دست یابد. شرکت ها باید از این رابطه بین ریسک و پاداش آگاه باشند. داشتن یک سیاست به حداقل رساندن ریسک و به حداکثر رساندن پاداش می تواند ناسازگار باشد و می تواند نتایج منفی ایجاد کند.
رویکردهای مدیریت ریسک
رویکردهایی که معمولاً در فرآیند مدیریت ریسک دنبال میشوند در زیر به تفصیل شرح داده شدهاند:
- اجتناب از ریسک: اساسی ترین استراتژی، اجتناب از ریسک نامیده می شود. تحت این رویکرد، شرکت تا حد امکان از ریسک کردن اجتناب می کند. با این حال، این استراتژی برای بسیاری از شرکت ها قابل اجرا نیست. این به این دلیل است که بیشتر فعالیت ها دارای مقدار مشخصی از ریسک هستند. از این رو، اگر شرکتی صرفاً سعی کند از ریسک کردن اجتناب کند، باید دامنه فعالیت خود را به شدت کاهش دهد. نتیجه نهایی این رویکرد این است که انگیزه بسیار کمی برای انجام هر فعالیتی وجود دارد.
- تنوع بخشی: متنوع سازی یکی از قدیمی ترین و اساسی ترین استراتژی ها در مدیریت ریسک است. تحت این رویکرد، شرکت عمداً سعی میکند در فعالیتهای تجاری بسیار متفاوت با یکدیگر شرکت کند. از آنجایی که فعالیت ها بسیار متفاوت از یکدیگر هستند، معمولاً رویدادهای تجاری نامطلوب را همزمان تجربه نمی کنند. نتیجه نهایی این است که اگر برخی از فعالیت ها با نتیجه منفی مواجه شوند، بقیه به طور خودکار با نتیجه مثبت روبرو می شوند و نتایج کلی تثبیت می شود. مشکل این سیاست این است که در آنجا نمی توان آن را در همه جا اعمال کرد. فقط در شرکت هایی که در مشاغل مختلف فعالیت می کنند قابل استفاده است.
- انتقال ریسک: یکی دیگر از راه های مدیریت ریسک، انتقال ریسک به یک طرف خارجی است. بسیاری از طرفهای خارجی مانند شرکتهای بیمه وجود دارند که مایلند در ازای دریافت هزینه، ریسکهایی را متقبل شوند. با این حال، برای هر ریسکی نمی توان بیمه نامه پیدا کرد. این همان جایی است که مشتقات وارد بازی می شوند. ابزارهای مشتقه ابزارهای مالی هستند که در آنها جریان نقدی اساسی بر اساس وقوع برخی رویدادهای مخاطره آمیز تغییر می کند. اوراق مشتقه به شرکت ها کمک می کند تا ریسک خود را به صورت قراردادی به طرف های خارجی منتقل کنند. توجه به این نکته مهم است که در این موارد، خطر به طور کامل از بین نمی رود. شرکت همچنان با ریسک طرف مقابل مواجه است، یعنی این خطر که طرف مقابل در صورت وقوع یک رویداد نامطلوب پرداخت نکند.
- حفظ ریسک: حفظ ریسک استراتژی است که بر اساس آن، شرکت تصمیم می گیرد ریسک را در دفاتر خود حفظ کند. این سیاست ممکن است نتیجه هزینه بالای انتقال باشد. متناوبا، می تواند به این دلیل باشد که شرکت به کنترل های داخلی خود بسیار مطمئن است. شرکت هایی که فرآیند کنترل ریسک عملیاتی خوبی دارند، تمایل به حفظ ریسک دارند. این به این دلیل است که آنها مطمئن هستند که می توانند تأثیر ریسک را به تنهایی مدیریت کنند. با این حال، برای یک شرکت مهم است که یک جریان نقدی قوی داشته باشد تا بتواند شوک هایی را که ممکن است در نتیجه عدم انتقال ریسک ایجاد شود، از بین ببرد.
- اشتراک ریسک: رویکردهای ترکیبی برای مدیریت ریسک نیز وجود دارد. تحت این رویکردها، شرکت با پیامدهای ریسک تا یک سطح آستانه مشخص مواجه است. هنگامی که سطح آستانه شکسته شد، خطر به یک طرف خارجی منتقل می شود. ایده در اینجا این است که مدیریت ریسک را مقرون به صرفه کنیم. ممکن است شرکت بتواند زیان های کمتری را متحمل شود. با این حال، در صورت تلفات فاجعه بار کمک خواهد گرفت. از آنجایی که احتمال زیان های فاجعه بار کمتر است، حق بیمه ای که برای انتقال این خطرات پرداخت می شود کمتر است. اشتراک ریسک می تواند به عنوان یک استراتژی موثر برای به دست آوردن پوشش گسترده تر با هزینه کمتر استفاده شود.
- کنترل ضرر: این استراتژی توسط سازمان هایی استفاده می شود که مقدار مشخصی از دارایی های نقدی را در اختیار دارند. آنها تمایل دارند دارایی ها را تا رسیدن به یک آستانه از پیش تعریف شده حفظ کنند. این آستانه اغلب نقطه «توقف ضرر» نامیده می شود. پس از رسیدن به آستانه، سفارشات خودکار برای فروش دارایی ها و به حداقل رساندن ضرر وجود دارد. ایده پشت این استراتژی این است که اطمینان حاصل شود که دارایی ها با تفاوت های ارزشی جزئی فروخته نمی شوند. با این حال، هنگامی که افت قابل توجهی در ارزشیابی تشخیص داده می شود، دارایی ها باید فروخته شوند تا زیان به حداقل برسد.
نکته اصلی این است که ریسک یکسان را می توان به روش های مختلف بر اساس خط مشی اساسی شرکت مدیریت کرد. ایجاد یک سیاست بر اساس رویکردهای مختلف ذکر شده در بالا مهم است.
بدون نظر