پروژه های زیرساختی در کشورهای در حال توسعه بیشتر مورد نیاز است. اینها کشورهایی هستند که پروژه های زیرساختی می توانند بیشترین رشد را در آنها ایجاد کنند. این به این دلیل است که اثرات سرریز پروژه های زیرساختی به طور قابل توجهی در بازارهای نوظهور احساس می شود.
در حالت ایدهآل، بازارهای نوظهور باید سیاستهایی را ایجاد کنند که سرمایهگذاری خارجی بیشتر و بیشتری را به سواحل خود جذب کند. با این حال، در واقعیت، این مورد نیست. بازارهای نوظهور کاستی های زیادی دارند. این کاستی ها در پروژه های زیربنایی به دلیل مقیاس و اندازه بزرگ سرمایه گذاری برجسته می شود. به همین دلیل است که سرمایه گذاران نهادی تمایل دارند از پروژه های زیرساختی در بازارهای نوظهور دوری کنند.
در این مقاله، برخی از ریسکهایی را که سرمایهگذاران هنگام سرمایهگذاری پول خود در اقتصادهای نوظهور با آن مواجه هستند، فهرست میکنیم .
- خطرات نوسانات ارز:بازارهای نوظهور معمولاً دارای بانکداری توسعه نیافته و همچنین بازارهای سهام هستند. در نتیجه، آنها نمی توانند تمام سرمایه مورد نیاز برای توسعه پروژه های زیربنایی را فراهم کنند. در نتیجه نیاز به مشارکت سرمایه گذاران خارجی برای تامین مالی پروژه وجود دارد. مشکل اینجاست که سرمایه گذاران خارجی عموما ترجیح می دهند در یک ارز بین المللی مانند دلار یا یورو سرمایه گذاری کنند. با این حال، در بیشتر بازارهای نوظهور، جریان های نقدی به ارزهای محلی است. این عدم تطابق اغلب به معنی ریسک بزرگی برای سرمایه گذاران است. از آنجایی که پروژه ها ماهیت طولانی مدت دارند، پوشش ریسک نیز گزینه مناسبی نیست. یکی از راه های مقابله با این وضعیت، مشارکت موسسات تضمین اعتبار صادرات سایر کشورها است. به عنوان مثال، کشورهایی مانند چین در پروژه ها سرمایه گذاری می کنند و پول محلی را برای پرداخت می پذیرند. با این حال، آنها اصرار دارند که قراردادهای این پروژه به شرکت های چینی داده شود. در بسیاری از موارد، این هزینه ها را افزایش می دهد و از این رو، ممکن است بهترین گزینه نباشد.
- خطرات سیاسی: ریسک های سیاسی همیشه در هر پروژه زیرساختی وجود دارد. با این حال، وقتی نوبت به بازارهای نوظهور می رسد، این ریسک ها تشدید می شوند. در بسیاری از کشورها، دولت ها و یا حتی شورشیان روند اجرای چندین پروژه را مختل می کنند. این اختلال می تواند به سادگی عدم اعطای مجوز برای پروژه باشد. در بسیاری از موارد شدید، کل پروژه ها توسط دولت های خارجی متخاصم مصادره شده است.
بسیاری از دولتهای فاسد در کشورهای در حال توسعه هستند که میدانند پس از شروع پروژه زیرساختی، خطرات بسیار زیاد میشود. پروژه ها را نمی توان به سادگی ریشه کن کرد و به مکان دیگری منتقل کرد. از این رو، چنین دولتهایی سعی میکنند از حداکثر برداشت پول از شرکتهای زیرساختی در قالب مالیاتهای بیشتر یا حتی رشوه استفاده کنند! مکانیسم هایی مانند معاهدات سرمایه گذاری برای کاهش ریسک سیاسی ایجاد شده است. با این حال، به نظر می رسد که آنها نیز کاربرد محدودی دارند.
- کنترل سرمایه: بازارهای نوظهور به اعمال کنترل سرمایه نیز معروف هستند. این بدان معناست که گرفتن پول در بسیاری از اقتصادهای نوظهور آسان است. با این حال، وقتی نوبت به بازگرداندن پول از اقتصاد میرسد، ممکن است چندین محدودیت وجود داشته باشد. شرکت ها ممکن است نتوانند سود کسب شده را به شرکت مادر خود برگردانند. این بدان معنی است که فرصت های سرمایه گذاری برای جریان نقدی تولید شده نیز محدود است. گزینه های محدود به بازده کمتر تبدیل می شود و در نهایت باعث ترس سرمایه گذاران بین المللی می شود. همچنین، مشکل این است که در بیشتر موارد، کنترل سرمایه فقط قبل از اینکه اوضاع از کنترل خارج شود، اعمال می شود. به عنوان مثال، در یونان، چند روز قبل از اینکه کشور شاهد رکود شدید اقتصادی باشد، کنترل سرمایه مقرر شد.
- سیاستهای غیرشفاف: بازارهای نوظهور دارای سیاستهای مبهم مرتبط با توسعه زیرساختها هستند. گاهی اوقات احزاب سیاسی سیاست های خود را مبهم و عمداً درهم می کنند. این امر باعث میشود شرکتها نتوانند از هنجارها پیروی کنند. سپس برای چشم پوشی از عدم رعایت رشوه می خواهند. شرکت هایی که رشوه می پردازند مجاز به کار هستند، در حالی که شرکت هایی که اقدامات قانونی سخت گیرانه انجام نمی دهند. جدا از غیراخلاقی بودن، رشوه به دلیل تأثیرات مالی شدید نیز شناخته شده است. بسیاری از مطالعات نشان داده اند که یک محیط سیاست غیرشفاف معادل مالیات 33 درصدی بر پروژه زیرساختی است!
- خطرات قانونی:هر پروژه زیرساختی تار عنکبوت چندین قرارداد وابسته به هم است. بنابراین، می توان با اطمینان گفت که موفقیت یا شکست یک پروژه به توانایی شرکت زیرساخت در اجرای قراردادها بستگی دارد. مشکل این است که در بازارهای نوظهور، سیستم حقوقی کارآمدی ندارد. از این رو، اگر بسیاری از طرف های سرکش به قراردادهای خود عمل نکنند، هیچ نقطه ضعفی وجود ندارد. طرفین متضرر گزینه های قانونی زیادی ندارند. این به این دلیل است که گزینه های قانونی ممکن است پیچیده، وقت گیر و همچنین گران باشند. از این رو، ممکن است شانس در برابر شرکت زیرساخت انباشته شود. بدیهی است که این یک چالش بزرگ است زیرا هیچ سرمایهگذاری نمیخواهد در سناریویی قرار گیرد که در آن توافق کردهاند پروژهای را با مهلتهای زمانی سختگیرانه تحویل دهند، اما نمیتوانند شرکای خود را مجبور کنند تا پایان معامله را متوقف کنند. مسائل حقوقی می تواند باعث مشکلات شدید جریان نقدی شود، زیرا معمول نیست که پرداخت ها به دلیل مشکلات کیفی یا به دلیل عدم انجام به موقع یک نقطه عطف خاص متوقف شود.
نکته اصلی این است که اجرای پروژه های زیرساختی در بازارهای نوظهور پر از ریسک است. در نتیجه، سرمایه گذاران تقاضای بازده بالاتری دارند که هزینه پروژه را افزایش می دهد. بنابراین بهتر است خطرات را کاهش دهیم تا هزینه ها نیز کاهش یابد و ملت از آن سود ببرند.
بدون نظر