اتحاد جماهیر شوروی یکی از کشورهایی بود که پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک ابرقدرت مطرح شد. نظام اقتصادی پس از جنگ اساساً رقابتی بین نظام سرمایه داری آمریکا و نظام سوسیالیستی مبتنی بر شوروی بود.

دهه‌های پس از جنگ اغلب به عنوان جنگ سرد شناخته می‌شد، زیرا این دو ابرقدرت با برنامه‌های یکدیگر برای تسلط بر جهان مخالف بودند. با این حال، اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1990 از هم پاشید . در نتیجه این تجزیه 15 کشور تشکیل شد. هیچ یک از این 15 کشور در وضعیت اقتصادی خوبی قرار نداشتند. اما روسیه که تجسم مدرن اتحاد جماهیر شوروی قدرتمند بود در سال 1998 ورشکست شد! روسیه مجبور شد پول خود را به همان دلاری بچسباند که به شدت با آن مخالفت کردند! آنها بعداً مجبور شدند پیوند را بشکنند، ارزش پول خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهند و تعهدات بدهی خود را نپرداختند.

برای کشوری که برنامه‌هایی برای تسلط بر جهان داشت، حوادثی که در سال 1998 رخ داد چیزی جز تحقیر نبود . روسیه از شوک خارج شده است. با این حال، داستان بحران روبل در سال 1998 هنوز مورد جالبی است. در این مقاله با این بحران بیشتر آشنا خواهیم شد.

بدهی خارجی شوروی

روسیه که تجسم مدرن اتحاد جماهیر شوروی بود، تمام بدهی های شوروی را به ارث برده بود. بخش عمده ای از این بدهی ها مربوط به فرقه های خارجی بود. از این رو، اقتصاد روسیه از همان روزی که متولد شد، اساساً با بحران بدهی مواجه بود. روس ها تلاش های شجاعانه ای برای پرداخت بدهی انجام دادند. با این حال، آسیب از مدت ها قبل از اینکه موضوع به دست آنها برسد، ایجاد شده بود.

روسیه برای انجام تعهدات بدهی خود، ارز خارجی کافی نداشت. سفته بازان ارز از این کمبود آگاه بودند و بنابراین در سال 1998، پس از سرایت آسیا، روسیه قربانی بعدی حمله ارزی شد که توسط سفته بازان قدرتمند انجام شد.

یارانه برای شرکت های خصوصی

اقتصاد روسیه ممکن است پس از جدا شدن از اتحاد جماهیر شوروی ماهیت سرمایه داری داشته باشد. با این حال، روح سوسیالیستی شوروی همچنان وجود داشت. در نتیجه فروپاشی امپراتوری، بسیاری از بنگاه های خصوصی در مراحل اولیه خود قرار داشتند و در نتیجه سودی نداشتند. برخی از آمارها تخمین می‌زنند که پس از اینکه دولت استخدام همه را کنار گذاشت، تنها 40 درصد از کارگران به‌موقع از سوی شرکت‌های خصوصی دستمزد دریافت کردند که در تلاش برای کسب سود بودند!

به این ترتیب، دولت روسیه مداخله کرد و در صورت پرداخت به موقع حقوق کارگران، شروع به اعطای یارانه به بنگاه های روسی کرد که کارگران زیادی را استخدام می کردند! مشکل این بود که دولت روسیه قبلاً ورشکست شده بود! یک دولت که قبلاً ورشکسته شده بود مجبور شد به طور دوره ای بدهی های بیشتری را به منظور ارائه یارانه افزایش دهد. بنابراین بدهی روسیه با نرخی ناپایدار افزایش می‌یابد.

بدهی عمومی بالا

برای اضافه کردن به آن، دولت روسیه نیز عادت داشت به روشی که در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی انجام می داد، پول خرج کند. بنابراین، روس‌ها به این واقعیت توجهی نکردند که جمع‌آوری‌های مالیاتی آنها رو به کاهش است و دولت هیچ درآمد قابل توجهی ایجاد نمی‌کند. آن‌ها به خرج کردن پول خود با تدبیری که از اتحاد جماهیر شوروی قدرتمند سابق به دست آمده بود، ادامه دادند. این امر در نهایت به بدهی‌هایی که با پرداخت بدهی‌های قدیمی شوروی و بدهی‌هایی که به دلیل یارانه‌ها باید پرداخت می‌شد، اضافه کرد.

به منظور کاهش بدهی خود، دولت روسیه تلاش می کند منابع خود را خصوصی کند زیرا این امر باعث ایجاد درآمد اضافی در قالب مالیات و همچنین دریافتی از فروش می شود. با این حال، تلاش خصوصی‌سازی روسیه با فساد خدشه‌دار شد، زیرا الیگارشی‌ها از تماس‌های دولتی خود برای به دست آوردن منابع با قیمت‌های زیرزمینی و کسب ثروت برای خود در این فرآیند استفاده کردند . بنابراین، امید دولت روسیه به اینکه بتواند با فروش منابع خود پول نقد را بسیج کند، ناکام ماند.

شوک نفتی

آخرین ضربه به اقتصاد روسیه پس از بحران آسیایی در سال 1997 وارد شد. این بحران منجر به کاهش قیمت نفت و فلزات در چندین کشور شد که شوک شدیدی به اقتصاد روسیه وارد کرد. اقتصاد روسیه تا حد زیادی به صادرات نفت وابسته بود. با این حال، بحران آسیا باعث شد که قیمت دارایی ها در سراسر جهان سقوط کند و این باعث شد که قیمت نفت نیز کاهش یابد. از این رو، روسیه که پیش از این با مشکل پرداخت بدهی های موجود خود مواجه بود، نه تنها در نتیجه یارانه ها بدهی های بیشتری را افزایش داد، بلکه با کاهش درآمد نیز مواجه شد. این زمانی بود که سفته بازان ارز به قدرت رسیدند و شروع به چکش زدن روبل کردند. موج پس از فروش هراس بازار را فرا گرفت و بانک مرکزی روسیه با احساسات منفی ایجاد شده توسط سفته بازان ارز مقابله نکرد.

روبل در عرض چند روز 40 درصد از ارزش خود را از دست داد. این امر باعث شد که وضعیت مالی دولت روسیه تحت فشار قرار گیرد و یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان در نهایت به تعهدات بدهی خود در بازار اوراق قرضه نپرداخت. پیش‌فرض روسیه چندین تلفات داشت. یکی از بزرگترین آنها صندوقی به نام مدیریت سرمایه بلندمدت بود که در نهایت نزدیک به یک تریلیون دلار ارزش را از بین برد!

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *