بانکداری شاید منظم ترین صنعت روی کره زمین باشد. جابجایی وجوه در داخل و خارج از سیستم بانکی توسط دولت ها و همچنین نهادهای نظارتی نظارت می شود. با این حال، فشارهای رقابتی بانک ها را وادار می کند تا ریسک های بیشتری را متقبل شوند و در صورت امکان نرخ بالاتری را در سرمایه گذاری خود به دست آورند. این همان چیزی است که یک جهان مالی موازی به نام بانک های سایه ایجاد می کند.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که تلاش برای تنظیم بانکداری چیزی جز یک تعقیب خود باختن نیست. این امر به این دلیل است که سیستم بانکداری سایه به بانک ها برای دور زدن هر گونه مقررات مجوز رایگان ارائه می دهد . گفته می شود که سیستم بانکداری سایه رشد می کند و اندازه آن کاهش می یابد. با این حال، هرگز ناپدید نمی شود. بانکداری سایه از بررسی دقیق و سرکوبی که پس از سقوط فاجعه بار در سال 2008 بر سر راه آنها قرار گرفت جان سالم به در برد.
بانک های سایه چیست؟
برای درک بانک های سایه ابتدا باید بانکداری را درک کنیم. بانک ها سپرده می پذیرند و وام می دهند. به عبارت دیگر، بانک ها بدهی های کوتاه مدت را می پذیرند و وام های بلندمدت می دهند. این فعالیت استقراض کوتاه مدت و وام بلند مدت می تواند در بازارهای پول نیز تکرار شود.
بنابراین، اگر شرکتی یک صندوق بازار پول راهاندازی کند و اوراق بهادار کوتاهمدت بفروشد و از عواید آن برای اعطای وامهای بلندمدت استفاده کند، عملاً بانکداری میکند. تنها چیزی که گم می شود مجوز بانک است.
از آنجایی که مجوز بانکی وجود ندارد، هیچ مقرراتی نیز وجود نخواهد داشت. هیچ نسبت ذخیره یا نسبت سرمایه ای برای حفظ وجود نخواهد داشت و بنابراین نیازی به استقراض از بازارهای بین بانکی نیست. بانک های سایه قادر به انجام کلیه وظایف بانکی به جز پذیرش سپرده از مردم خواهند بود. از آنجایی که اکثر بانک های سایه به هر حال علاقه ای به پذیرش سپرده ندارند، این ترتیب کاملاً خوب عمل می کند.
سه عملکرد بانک های سایه
سه کارکرد تعریفی که باید توسط هر موسسه ای انجام شود تا بانک سایه نامیده شود به شرح زیر است:
- بانک سایه باید اوراق بهادار کوتاه مدت منتشر کند و از عواید آن برای خرید دارایی های بلندمدت استفاده کند. حال این سوال مطرح می شود که چرا وام دهندگان اوراق بهادار پرخطر کوتاه مدت یک شرکت ناشناخته را خریداری می کنند؟ خوب آنها مجبور نیستند. بسیاری از این بانکهای سایه به طور ضمنی یا صریح توسط بانکهای تجاری حمایت میشوند و بنابراین دارای نوعی اطمینان هستند که برای فروش اوراق بهادار در بازارهای دولتی لازم است.
- مؤسسه بانکی سایه باید دارای بدهی نقدینگی و دارایی نسبتاً غیر نقدشونده باشد.
- بانک سایه باید هنگام سرمایه گذاری از اهرم های بیشتری استفاده کند. این سرمایه گذاری ها را می توان با جمع آوری پول از سایر موسسات انجام داد.
مزایای سیستم بانکداری سایه
- بدون مقررات: تنها یک مزیت بزرگ برای داشتن سیستم بانکداری سایه وجود دارد، یعنی نداشتن مقررات. از آنجایی که صنعت بانکداری بسیار تنظیم شده است، این مزیت آنقدر بزرگ است که صدها ضرر را به تنهایی جبران کند.
هیچ مقرراتی در مورد پولی که از فروش اوراق بهادار به دست میآید به بانکهای سایه اجازه نمیدهد تا هر اندازه که میخواهند ریسک کنند، بدون اینکه تعهدات خود را نادیده بگیرند. رویههای انطباق و گزارشهایی که میلیونها دلار هزینه دارند و همچنین اختلال در عملیات دیگر مورد نیاز نیستند.
معایب سیستم بانکداری سایه
- عدم دسترسی به پول نقد:
بانک های سایه تحت حمایت بانک مرکزی نیستند. در نتیجه، آنها هیچ نوع پشتیبان ندارند که اگر سپرده گذاران به طور ناگهانی بخواهند پول نقد خود را برداشت کنند، آنها را از دردسر نجات دهد. درست است که بانک های تجاری به طور غیرمستقیم از این موسسات بانکی در سایه حمایت می کنند. با این حال، برای آنها دشوار است که پول نقد را به سمت بازوی سایه خود هدایت کنند، به خصوص اگر بحرانی در حال پیشرفت باشد. این وضعیتی را ایجاد می کند که در آن بانک های سایه نه تنها خود با ریسک های بزرگی روبرو هستند، بلکه ریسک سیستماتیک نیز دارند. این به این دلیل است که تجارت آنها همان میزان ریسک بانک ها را ایجاد می کند. با این حال، آنها مقررات پیشگیرانه یا شبکه های ایمنی را ندارند که بانک ها در صورت شروع اشتباه به آن دسترسی دارند.
- فروش مضطرب:
بانکهای سایه داراییهای بلندمدت را میخرند و با فروش اوراق بهادار کوتاهمدت، تأمین مالی آنها را تأمین میکنند. با این حال، اگر سرمایهگذاران در مورد سلامت یک بانک محتاط شوند، این داراییهای بلندمدت باید با اثر فوری نقد شوند. این وضعیت فروش مضطرب را ایجاد می کند.
اولاً، خود بانک سایه مجبور است زیان های ناشی از این فروش های مضطرب را محاسبه کند. ثانیاً، به دلیل افزایش ناگهانی عرضه، دارایی ها با ارزش بازار پایین تر معامله می شوند. بنابراین، سایر بانکهایی که چنین داراییهایی را در اختیار دارند نیز باید ترازنامه خود را مشخص کنند. این یک مارپیچ رو به پایین ایجاد می کند که در آن زیان های درک شده ضررهای واقعی را ایجاد می کنند. به همین دلیل است که گفته می شود بانک های سایه “ریسک سیستمیک” را برای سیستم بانکی واقعی ایجاد می کنند. با این حال، جذابیت هیچ مقرراتی آنقدر قوی است که این بانک ها تاکنون از سیستم حذف نشده اند.
- شهرت نجات:
فروپاشی سال 2008 پیوندهای زیادی را بین سیستم بانکداری تجاری و سیستم بانکداری سایه آشکار کرد. این به این دلیل است که وقتی این بانکهای پنهان شروع به رکود کردند، اغلب توسط بانکهای تجاری نجات یافتند. بانک های تجاری برای حفظ اعتبار خود در بازار پول این کار را انجام می دهند تا بتوانند در آینده به فعالیت خود ادامه دهند.
با این حال، در نتیجه افشای سال 2008، تعداد بسیار کمی از بانک ها اکنون مایل به انجام بانکداری در سایه هستند. هر بانکی که در معرض بانکهای سایه قرار دارد، بلافاصله شاهد کاهش قیمت سهام خود و همچنین برداشتهای نقدی زیاد است. با این حال این مرحله فقط موقتی است و قبلا چندین بار اتفاق افتاده است. به نظر می رسد سیستم بانکداری سایه در حال گسترش و انقباض است، اما همانطور که در بالا ذکر شد، از بین نمی رود!
بدون نظر