همانطور که در مقالات قبلی ذکر شد، شش سیگما به توسعه سازمان در سطوح مختلف کمک می کند. عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیک . در حالی که اهداف عملیاتی و تاکتیکی کاهش هزینه و افزایش رضایت مشتری به خوبی درک و قدردانی شده است، هدف استراتژیک پشت شش سیگما به خوبی شناخته نشده است. با این حال، این عامل اصلی در موفقیت یا شکست هر ابتکار شش سیگما در سازمان است. در اینجا توضیحی در مورد همان است:
فرآیندهای کارآمد به یک الزام تجاری تبدیل شده است
زمانی که شش سیگما توسط موتورولا معرفی شد، به یک مزیت استراتژیک برای آنها تبدیل شد. از آنجایی که بسیاری از رقبای آنها کارایی ابزارهای شش سیگما را نداشتند، این شرکت ها و بازار را رهبری می کردند. با این حال، با گذشت زمان، هر شرکت بزرگ روی کره زمین برنامه شش سیگما را توسعه داده است. کارایی اکنون نام بازی است. از این رو، از نقطه نظر استراتژیک، اکنون برنامه های شش سیگما با سایر برنامه های شش سیگما رقابت می کنند و برنامه های بهتر برنده می شوند!
تلاش های منفرد به اندازه تلاش های هماهنگ موثر نیستند
در طول زمان، مطالعات متعددی در مورد کارایی این برنامه های شش سیگما انجام شده است. مشخص شده است که شرکتهایی که پروژههای شش سیگما را بهطور پراکنده دنبال میکنند، به اندازه شرکتهایی که تلاشهای هماهنگ شده خوبی دارند، از آن سود نمیبرند. بازار امروز نیازمند استفاده از فرآیندهای شش سیگما برای اجرای استراتژی های شرکت است.
فرصت های بهبود فرآیند بسیار و متنوع هستند
سازمانی که واقعاً به فلسفه شش سیگما اختصاص دارد، پروژه های بسیار و متنوعی را پیدا می کند که می توانند اجرا شوند. حتی یک سازمان از قبل شش سیگما باید در طول زمان توسعه یابد. این به این دلیل است که تغییرات تکنولوژیک راه های بهتری را برای انجام کار آزاد می کند و سازمان باید پیوسته خود را با آن سازگار کند.
از این رو، چالش در اولویت بندی بین پروژه های مختلف شش سیگما و اجرای صحیح آنها نهفته است. پروژه ها باید از نظر تناسب استراتژیک بررسی شوند، یعنی چگونه به رسیدن به هدف بلندمدت سازمان مورد نظر کمک می کنند.
مثال: شرکتی مانند فیس بوک که برای قرار دادن تبلیغات به دانش نزدیک مشتریان خود متکی است، ابتدا باید پروژه های شش سیگما مربوط به مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) را اجرا کند و سپس در صورت باقی ماندن منابع باید پروژه های جایگزین را در نظر بگیرد. فیسبوک نمیخواهد به قیمت انحراف از استراتژی بلندمدت خود، از نظر عملیاتی کارآمد باشد.
همسویی بین استراتژی و عملیات شش سیگما
به همین دلیل است که شش سیگما توسط ژاپنی ها با فرآیندی به نام هوشین کانری گره خورده است. تقریباً به انگلیسی ترجمه شده است و به معنای مدیریت جهت است. بنابراین، تلاش های شش سیگما باید به خوبی هدایت شوند.
بدون نظر