همانطور که در مقاله قبل ذکر شد ، تامین مالی مورد نیاز شرکت ها برای حفظ فعالیت های خود پس از اعلام ورشکستگی به عنوان تامین مالی DIP شناخته می شود. با توجه به تامین مالی DIP، یک بازار استاندارد برای وام دهندگانی که تامین مالی DIP را ارائه می دهند وجود دارد. بانکداران سرمایه گذاری هستند که در کمک به مشتریان برای دریافت تامین مالی DIP تخصص دارند.

با این حال، این کار پیچیده‌تر از کمک به بدهکاران برای دریافت منابع مالی منظم است. این به این دلیل است که وام دهندگان می دانند که گزینه های بسیار کمی وجود دارد که وام گیرندگان مجبور به جمع آوری سرمایه هستند. در نتیجه قطعا در مذاکرات دست بالا را دارند. از این رو، وام دهندگان سعی می کنند بهترین معامله ای را که می توانند با وام گیرندگان داشته باشند. با این حال، این معاملات باید توسط وام دهندگان موجود نیز پذیرفته شود. اگر معامله را نپذیرند، مذاکره با وام گیرندگان باطل می شود. در نتیجه، وام دهندگان فعلی اغلب از نفوذ خود برای وادار کردن وام گیرنده جدید برای ارائه معامله بهتر استفاده می کنند.

با این حال، کل فرآیند به نظر می رسد بسیار پیچیده است. این به این دلیل است که اولاً چندین طرف درگیر هستند. همچنین، ثانیاً، دورهای مختلفی از مذاکرات وجود دارد که در آن جزئیات چندین بار به عقب و جلو می رود.

روش های مختلفی برای تامین مالی وجود دارد که برای تامین مالی DIP استفاده می شود. جزئیات برخی از این حالت ها در این مقاله توضیح داده شده است.

روش های تامین مالی DIP

روش های مختلفی برای تامین مالی DIP وجود دارد که توسط وام گیرندگان و وام دهندگان استفاده می شود. جزئیات برخی از این حالت ها در زیر نوشته شده است:

 

  1. وام بدون وثیقه: اگر بدهکار در طول دوره عادی کسب و کار به اعتبار تجاری نیاز داشته باشد، مجاز به دریافت آن است. اجازه دادگاه قبل از تحمیل هر گونه بدهی کوتاه مدت تا زمانی که وثیقه نداشته باشد لازم نیست. زیرا در دادگاه های ورشکستگی، تمام بدهی های بدون وثیقه به عنوان دعاوی اداری تلقی می شود. برای تامین کنندگان و طلبکاران، این به طور کلی به این معنی است که مقدار پولی که آنها قرض می دهند در معرض خطر است. از این رو، آنها تنها در صورتی پول قرض می دهند که از توانایی خریداران برای بازپرداخت بدهی مطمئن باشند. تامین کنندگان مایلند به شرکت هایی که در معرض ورشکستگی قرار دارند، مقدار کمی اعتبار بدهند. آنها فقط برای مدت بسیار کوتاهی وام می دهند و تمایل خود را به شرکت های ورشکسته محدود می کنند. 

     

  2. اولویت وام بدون تضمین: در برخی موارد، وام گیرندگان می توانند قراردادهای خاصی را با وام دهندگان منعقد کنند. طبق این قراردادها، ادعای وام دهندگان همچنان یک ادعای اداری باقی می ماند. با این حال، بر سایر ادعاهای اداری اولویت دارد. این بدان معناست که در صورت ورشکستگی، این اولین ادعای اداری است که شرکت پرداخت خواهد کرد. فقط پس از پرداخت این خسارت، سایر دعاوی اداری تسویه خواهد شد. به راحتی می توان فهمید که چرا چنین شرطی برای بسیاری از وام دهندگانی که قبلاً اعتباری بدون تضمین به شرکت ارائه کرده اند قابل قبول نیست. این گونه ترتیبات اعتبار تجاری تنها پس از کسب مجوز از دادگاه امکان پذیر است. 

     

  3. وام تضمین شده:قانون ورشکستگی این گزینه را دارد که به شرکت اجازه می دهد برخی از دارایی های خود را برای به دست آوردن اعتبار بیشتر رهن کند. با این حال، دارایی ها تنها پس از تایید دادگاه ورشکستگی می توانند به عنوان تضمین ارائه شوند. این همان چیزی است که این شیوه تامین مالی را غیرقابل دوام می کند. به طور معمول، شرکت هایی که به دادگاه ورشکستگی می رسند دارایی های کمتری نسبت به بدهی های خود دارند. همچنین این شرکت ها دارایی هایی ندارند که قبلاً به عنوان وثیقه در سایر وام ها استفاده نشده باشد. از این رو، کاربرد این ماده بسیار محدود است. از این رو، حتی اگر چنین دارایی در دسترس بود، مدیریت باید سایر وام دهندگان را متقاعد کند که اجازه دهند این دارایی به وام دهنده جدید رهن شود. با توجه به این واقعیت که هر دارایی که در رهن یک وام دهنده جدید قرار می گیرد، ارزش انحلال شرکت را کاهش می دهد، این یک کار دشوار است. 

     

  4. وام تضمین شده با اولویت: این روشی است که به ندرت از تأمین مالی DIP استفاده می شود. این به این دلیل است که، تحت این حالت، وام گیرنده یک ادعای اولویت را به وام دهنده جدید ارائه می دهد. به عبارت ساده، یک دارایی ممکن است در رهن دو یا چند وام دهنده باشد. جدیدترین وام دهنده در صورت ورشکستگی دارایی دارای حق تقدم خواهد بود. به این “پرایمینگ” می گویند. 

     

  5. قانون ورشکستگی فقط با اجازه دادگاه ورشکستگی اجازه چنین اتفاقاتی را می دهد. این وظیفه دادگاه است که اطمینان حاصل کند که از منافع وام دهندگان قبلی نیز محافظت می شود. به همین دلیل است که وام گیرنده باید دادگاه را متقاعد کند که منافع وام دهندگان قبلی تحت تأثیر منفی قرار نخواهد گرفت. وام دهندگان قبلی نیز حق دارند علیه چنین تصمیمی تجدید نظر کنند. 

     

  6. در واقع، چنین تأمین مالی تنها زمانی مجاز است که دارایی رهن شده به میزان قابل توجهی بیشتر از ارزش معوقه بدهی باشد. به عنوان مثال، اگر ارزش دارایی 100 دلار باشد و ارزش وام فقط 60 دلار باشد، همچنان می توان از آن برای وام گرفتن 30 دلار بیشتر استفاده کرد. مقداری به عنوان مثال، 10 دلار در این مورد، باید به عنوان بالشتک سهام باقی بماند. به عبارت ساده، دادگاه تنها در صورتی موافقت خواهد کرد که وام فعلی بیش از حد وثیقه شده باشد، و از این رو با اجازه چنین تامین مالی، می توان ارزش را بدون آسیب رساندن به منافع طرف های موجود باز کرد. 

به غیر از حالت های ذکر شده در بالا، حالت های نامتعارف مختلفی وجود دارد که در تامین مالی DIP نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *