تمرکز بر بلوغ رهبری در محل کار

رهبری مبتنی بر نقاط قوت: چگونه توانایی های تیم خود را بهینه کنید:چگونه رهبران اطمینان حاصل می کنند که افرادی که استخدام کرده اند به عنوان یک تیم برای دستیابی به اهداف اصلی شرکت که باعث  رشد کسب و کار می شود، با هم کار می کنند ؟ فهمیدن اینکه چگونه می توان افراد را وادار کرد تا همسو با یکدیگر عمل کنند، کار ساده ای نیست. رهبران باید هنگام رشد یک تیم، شخصیت ها، نظرات، ارزش ها، مجموعه مهارت ها و ویژگی های رهبری متفاوت را دنبال کنند. انجام این کار به آن‌ها کمک می‌کند تا تعیین کنند که یک شخص در چه موقعیتی بازی می‌کند و وظایفی را که می‌تواند برای بهترین خدمت به گروه انجام دهد. یکی از مفیدترین راه‌ها برای انجام این کار، تمرین رهبری مبتنی بر نقاط قوت است. این تاکتیک رهبری بر یافتن هر فرد در نقاط قوت منحصر به فرد یک تیم متمرکز است تا گروه جمعی شکوفا شود. 

برای کشف بیشتر در مورد چگونگی ایجاد یک تیم سازنده، نوآور و تأثیرگذار، در مورد یکی از مؤثرترین  سبک‌های رهبری ، چرایی اهمیت آن و نحوه اجرای آن اطلاعات کسب کنید. 

نظریه رهبری مبتنی بر قدرت چیست؟

(خلاصه رهبری بر اساس نقاط قوت)

رهبری مبتنی بر نقاط قوت توسط تام راث و بری کانچی استدلال می‌کند که رهبران بزرگ نمی‌توانند در هر جنبه‌ای از رهبری و تجارت قوی باشند. کار آنها بخشی از مطالعات چندین دهه گالوپ در مورد رهبری موثر در محل کار است. قبل از اینکه شرکت رهبری مبتنی بر قوت را منتشر کند، راث StrengthsFinder 2.0 را نوشت. این کتاب شامل ارزیابی رهبری مبتنی بر نقاط قوت است. در طول سال ها، به طور گسترده ای به عنوان یکی از راه های برتر برای کمک به مدیران در یادگیری نقاط قوت تیم خود شناخته شد. همچنین شامل استراتژی هایی در مورد چگونگی رشد این مهارت ها می شود.

راث و کانچی معتقدند که تیم‌های واقعاً مؤثر از افرادی تشکیل می‌شوند که در مجموع نقاط قوت مختلفی را به اشتراک می‌گذارند. یافته های این دو محقق نشان می دهد که افراد باید زمان کمتری را صرف کار روی نقاط ضعف خود کنند و زمان بیشتری را برای پرورش استعدادهای خود صرف کنند. همانطور که راث در این کتاب بیان می کند، “شما نمی توانید هر چیزی باشید که می خواهید باشید – اما می توانید خیلی بیشتر از آنچه که هستید باشید.” آنها پیشنهاد می کنند که رهبران موثر باید در عوض بر یادگیری نقاط قوت خود، توسعه نقاط قوت دیگران و استخدام افرادی که نقاط قوتی دارند که شکاف های تیمشان را پر می کند، تمرکز کنند. علاوه بر این، رهبران باید حس اعتماد، شفقت، ثبات و امید را نیز برای اعضای تیم فراهم کنند.  

چرا رهبری مبتنی بر نقاط قوت مهم است؟

دلایل متعددی وجود دارد که به نفع رهبران است که رهبری مبتنی بر نقاط قوت را تمرین کنند. از افرادی که نقاط قوت خود را می‌دانند و اینکه چگونه می‌توانند به بهترین نحو به تیم و شرکت کمک کنند تا آزاد کردن وقت مدیران با دانستن اینکه کدام کارمندان می‌توانند مسئولیت‌های خاصی را به آنها محول کنند، این نوع رهبری در خدمت اهداف ارزشمند مختلفی است که  اشتباهات رهبری را به حداقل می‌رساند . در زیر تعدادی از این مزایا را با جزئیات بیشتر بررسی کنید. 

انتظارات غیر واقعی را از بین می برد

تمرین رهبری مبتنی بر نقاط قوت ایده خوبی برای کسانی است که مسئول تیم هستند. این به این دلیل است که فشار افراد را از بین می برد تا در همه چیز عالی باشند. زمانی که رهبران یا کارمندان احساس می کنند که باید در تمام جنبه های کسب و کار برتر باشند، فرسودگی شغلی، خستگی عاطفی، استرس کار، اضطراب کار و تمایلات کمال گرا به وجود می آید. تحمل آن برای یک نفر بسیار زیاد است.

به شناسایی ویژگی های گمشده مورد نیاز در تیم کمک می کند

دشوار است که بدانیم چرا یک تیم عملکرد مطلوبی ندارد، اگر رهبری تیم نداند نقاط قوت همه چیست. وقتی رهبران بفهمند بازیکنان تیمشان در چه چیزهایی خوب هستند، می توانند از دادن وظایفی که آنها را سنگین می کند، دست بردارند. به عنوان مثال، یکی از اعضای تیم ممکن است در تفکر استراتژیک عالی باشد اما در به پایان رساندن پروژه ها وحشتناک باشد. در این صورت، استخدام فردی که در این زمینه سرآمد باشد، ممکن است به نفع شرکت باشد. حصول اطمینان از همسویی افراد با نقاط قوت خود باعث می شود که تیم ها با حداقل محدودیت کار کنند.

پیوندهای تیمی را تقویت می کند

رهبرانی که از رهبری مبتنی بر نقاط قوت استفاده می کنند به تیم ها می آموزند که برای پرکردن نقاط ضعف خود به یکدیگر تکیه کنند. این به کارمندان اجازه می دهد تا یاد بگیرند که چگونه به یکدیگر تکیه کنند تا شتاب ایجاد کنند و تفاوت ایجاد کنند. با انجام این کار، گروه‌ها به احتمال بیشتری به اهدافی دست می‌یابند که به تنهایی قادر به انجام آن نیستند. در نهایت، این تمرینی برای ایجاد رابطه است که با تشویق اعضای تیم به بازی با نقاط قوت یکدیگر، پیوندهای نزدیکی را بین اعضای تیم ایجاد می کند.

ایجاد اعتماد به نفس

آشکار کردن نقاط قوت افراد نیز باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود. این می تواند باعث شود که کارمندان در کار احساس انگیزه، الهام و مشارکت بیشتری داشته باشند. به عنوان مثال، شنیدن بازخورد مثبت و احساس اینکه مشارکت شما شناخته شده، قدردانی و مورد نیاز است، تایید و اعتبار است. تمرین این نوع روانشناسی مثبت گرا نتایج فوق العاده ای دارد. مقاله  ای  که توسط  مجله رهبری استراتژیک منتشر شده است این ایده را با بیان این جمله حمایت می‌کند: «وقتی رهبری سازمان بر نقاط قوت فردی تمرکز نمی‌کند، آن کارمند تنها 9 درصد شانس دارد که درگیر شود. با این حال، وقتی رهبری یک سازمان بر نقاط قوت فردی تمرکز می‌کند، احتمال مشارکت کارکنان 73 درصد است. رهبران با بحث در مورد اینکه چه کسی درست انجام می دهد، باور کارمندان را تقویت می کند. آنها همچنین به اعضای تیم کمک می کنند تا هدف خود را در سازمان و زندگی تشخیص دهند. این باعث رضایت بیشتر، شادی و لذت در کار می شود. 

منجر به تعالی می شود 

علاوه بر این، راث می‌گوید صرف زمان زیاد برای رفع نقاط ضعف می‌تواند تأثیرگذاری افراد را کمتر کند. “اگر عمر خود را صرف این کنید که در همه چیز خوب باشید، هرگز در هیچ کاری عالی نخواهید بود. در حالی که جامعه ما ما را تشویق می کند که کاملاً جامع باشیم، این رویکرد به طور ناخواسته باعث ایجاد حد وسط می شود. او می نویسد، شاید بزرگ ترین تصور غلط، این است که یک رهبر کاملاً متین است. هنگامی که رهبران بر روی نقاط قوت در حال رشد تمرکز می کنند، تیم های خود را طوری تنظیم می کنند که با سطح بالایی از برتری عمل کنند.

نحوه اجرای رهبری مبتنی بر نقاط قوت

راه‌های متعددی وجود دارد که رهبران می‌توانند رهبری مبتنی بر نقاط قوت را در نحوه هدایت تیم‌های خود بگنجانند. برای شروع به انجام این کار، از طریق یک آزمون رهبری مبتنی بر نقاط قوت شروع به تفکر در مورد لباس های قوی خود کنید. همچنین می توانید از اعضای تیم بخواهید که ارزیابی رهبری مبتنی بر نقاط قوت را انجام دهند تا به شناسایی توانایی های برتر آنها نیز کمک کند. در مورد آنچه که این آزمایش نشان می دهد و با نتایج زیر چه باید کرد بیشتر بیاموزید.

دامنه های مختلف با نقاط قوت مختلف را بیاموزید

یافتن نقاط قوت خود و تیم خود اولین کاری است که یک فرد باید انجام دهد. مدیران معمولاً این کار را از طریق یک آزمون رهبری مبتنی بر نقاط قوت  انجام می دهند  که مشخص می کند یک فرد در کدام یک از چهار حوزه اجرا، تأثیرگذاری، ایجاد رابطه و تفکر استراتژیک قرار می گیرد. 

علاوه بر دانستن نقاط قوت کارمندان فعلی خود، نتایج همچنین به رهبران می گوید که چه چیزی کم است. به عنوان مثال، اگر 75 درصد از افرادی که استخدام می‌کنید در حوزه نقاط قوت ایجاد رابطه قرار می‌گیرند، گروه به پوشش در حوزه‌های دیگر نیاز دارد. تیم های خوب باید حداقل یک نفر در هر ربع داشته باشند. در زیر در مورد هر یک از این موارد بیشتر بدانید. 

در حال اجرا

کسانی که در حوزه رهبری اجرایی قرار می گیرند در هدایت و اجرای استراتژی ها و برنامه ها قوی هستند. آن‌ها در مورد اینکه چه کاری می‌توان انجام داد، فلسفه‌ورزی نمی‌کنند. در عوض، آن‌ها می‌خواهند در اسرع وقت مسیری را ایجاد کنند که می‌توانند آن را دنبال کنند. آنها همچنین در مدیریت خود عالی هستند، بنابراین هرگز نباید نگران این باشید که آیا آنها کار خود را تکمیل می کنند یا خیر. علاوه بر این، افرادی با این قدرت خاص از مسئولیت پذیری لذت می برند و مشتاق به دست آوردن نتایج مثبت هستند. به همین دلیل، مجریان دوست دارند با اعضای تیم خود در مورد چگونگی پیشرفت و رسیدن به اهداف شرکت هماهنگ کنند.

نمونه ای از یک رهبر با قدرت های اجرایی

الون ماسکبه دلیل تمرکز بر اعدام مشهور است. او اهداف بسیار بالایی را تعیین می کند و تیمش را تا رسیدن به آنها به کار وا می دارد. یکی از نمونه‌های آن نحوه رسیدگی به شکایت مشتری در توییتر است. این کاربر در ماسک در توییتی درباره مشکلی که مالکان تسلا خودروهای خود را با شارژ کامل در ایستگاه‌های سوپرشارژر رها می‌کنند، توئیت کرد. شش روز پس از اینکه این موضوع مورد توجه ماسک قرار گرفت، تسلا اعلام کرد: «شبکه سوپرشارژر را طراحی کردیم تا تجربه یک سفر جاده ای لذت بخش و یکپارچه را فراهم کنیم. بنابراین، ما می‌دانیم که رسیدن به یک ایستگاه فقط برای کشف خودروهای تسلا با شارژ کامل که همه نقاط را اشغال می‌کنند، می‌تواند خسته‌کننده باشد. برای ایجاد یک تجربه بهتر برای همه مالکان، ما در حال معرفی یک هزینه بیکاری در سطح ناوگان هستیم که هدف آن افزایش در دسترس بودن سوپرشارژر است. این نشان می دهد که ماسک مایل نیست مشکلات مشتریان خود را برطرف کند.

تاثیر گذار

افرادی که در تأثیرگذاری قوی هستند، می توانند افراد را وادار به انجام کاری کنند که می خواهند. برخی ممکن است بگویند متقاعدکننده هستند، اما در واقع، بر اساس رفتاری که با دیگران دارند و احساسی که در آنها ایجاد می‌کنند، دنبال‌کنندگان را پرورش می‌دهند. آنها معمولاً سبک های رهبری کاریزماتیک و تحول آفرین را تمرین می کنند. علاوه بر این، آنها درگیر هستند، باعث می‌شوند تیمشان احساس کند دیده، شنیده و فهمیده می‌شود، سطح بالایی از هوش هیجانی را نشان می‌دهند ، و به‌عنوان یک شخصیت انگیزشی عمل می‌کنند که افراد را برای دستیابی به اهداف بزرگ تشویق و حمایت می‌کند. آنها همچنین داستان سرای بزرگی هستند که می دانند چگونه پرتره ای از دید بزرگ خود ترسیم کنند و در عین حال قلب مخاطبان خود را تسخیر کنند. از آنجایی که آنها این قلاب عاطفی را ایجاد می کنند، در وادار کردن مردم به تماس برای عمل آنها بسیار موفق هستند.

نمونه ای از یک رهبر با نقاط قوت تأثیرگذار

جان سی ماکسول نمونه ای عالی از یک رهبر با نفوذ است. تا حد زیادی، او پیروان خود را بر اساس آموزش رهبران برای تأثیرگذار شدن توسعه داده است. همانطور که او بیان می کند، “معیار واقعی رهبری نفوذ است – نه بیشتر، نه چیزی کمتر.” کتاب‌ها، سمینارهای آموزشی، دوره‌ها، پادکست‌ها و سایر منابع رهبری او نشان‌دهنده تبدیل شدن به یک رهبر تأثیرگذار است که مردم  می‌خواهند  از آن پیروی کنند. با انجام این کار، او به عنوان یک مربی برای میلیون‌ها نفر خدمت می‌کند که احساس می‌کنند الهام گرفته‌اند تا دیدگاه او برای ایجاد دنیایی بهتر را با ایجاد رهبران بزرگ دنبال کنند. 

ایجاد رابطه

افرادی که در ایجاد رابطه قدرت دارند در برقراری ارتباط با دیگران استعداد دارند. اولویت اصلی آنها اطمینان از ایجاد پیوندهای قوی بین خود و اطرافیانشان است. آنها در افزایش اعتماد، پرورش حس تعلق و ایجاد جوامع فشرده عالی هستند. از آنجایی که مدیریت روابط یکی از چهار حوزه هوش هیجانی است، افراد با این قدرت خاص دارای EI بالایی هستند. این به آنها اجازه می دهد تا در توسعه روابط بین فردی با هم تیمی های خود پیشرفت کنند. چه آنها در طول یک لحظه چالش برانگیز همدلی نشان دهند یا درگیری در محل کار بین اعضای تیم مشاجره را حل کنند، هر کاری که می توانند انجام می دهند تا مطمئن شوند که تیم دست نخورده باقی می ماند.

نمونه ای از یک رهبر با نقاط قوت در ایجاد رابطه

مری بارا، مدیر عامل جنرال موتورز، رهبری است که نقاط قوتش در ایجاد روابط است. زمانی که او از دن آکرسون، سلف خود، زمام امور را گرفت، اظهار داشت : «آنچه ما در اینجا داریم فرهنگ تیمی است تا شخصیت. . . این بخشی از موفقیت مری است.» او در طول زندگی حرفه‌ای خود با این شرکت، روی «تیم‌سازی» و ایجاد یک فرهنگ شرکتی متمرکز بوده است که در آن افراد می‌توانند برای دستیابی به شاهکارهای بزرگ به یکدیگر تکیه کنند.

تفکر استراتژیک

متفکران استراتژیک آینده نگری دارند. این بدان معنی است که آنها به وضوح می بینند که شرکت باید به کجا برود و چگونه به آنجا برسد. آنها به طور طبیعی در درک موقعیت‌های پیچیده و ساده‌سازی آن‌ها در مراحل عملی که تیم می‌تواند دنبال کند، قوی هستند. معمولاً آنها تصمیم گیرندگان تحلیلی هستند که قبل از رسیدن به نتیجه باید به منطق و واقعیت ها نگاه کنند. با این حال، آنها همچنین به همان اندازه خلاق هستند و اغلب ایده های غیر متعارفی را هنگام حل مسئله تولید می کنند. در حالی که به اندازه برخی از حوزه‌های دیگر از نظر احساسی جذاب نیستند، اما تعادل را به تیم‌ها اضافه می‌کنند زیرا در بازگرداندن افراد بیش از حد غیرتمند به زمین سریع هستند.

نمونه ای از یک رهبر با نقاط قوت تفکر استراتژیک

رئیس جمهور سابق دوایت دی. آیزنهاور به عنوان یک متفکر استراتژیک قوی شناخته شده است. او از این قدرت هم در ارتش و هم در دوران فعالیت خود به عنوان سیاستمدار استفاده کرد. یکی از بهترین مهارت‌های او این بود که چگونه از زبان برای تأثیرگذاری بر عموم استفاده می‌کرد. نمونه آن نحوه سخنرانی ایشان است. او با نویسندگان سخنرانی کار می کرد تا “برای کسی که در کانزاس خندق حفر می کند خوب باشد.” این شیوه صحبت کردن کاملاً متفاوت از نحوه صحبت او بود. با این حال، او می خواست به عنوان یک رهبر متواضع و قابل ارتباط شناخته شود.

نقاط قوت را ارزیابی کنید و با افراد در جایی که می‌درخشند بازی کنید 

پس از بررسی نتایج آزمون StrengthFinder خود و تیمتان، که به عنوان  ارزیابی CliftonStrengths نیز شناخته می‌شود ، به تمام وظایف موجود در بشقاب خود فکر کنید. زمانی را برای نوشتن برخی از مسئولیت‌های رهبری که باید محول کنید، اختصاص دهید. علاوه بر این، شروع به شکل دادن به نقش ایده آل خود به عنوان یک رهبر کنید. چگونه برای تیم خود ارزشمندترین هستید؟ بر اساس نقاط قوت خود باید زمان خود را کجا بگذرانید؟ چه نقاط ضعفی دارید که استعدادهای خدادادی سایر اعضای تیم است؟ چگونه می توانید به نفع آنها بازی کنید؟

در طول فرآیند تفویض اختیار، از  رهبری موقعیتی استفاده کنید  تا تصمیم بگیرید که یک فرد چقدر به مربیگری یا جهت گیری نیاز دارد تا مسئولیت های جدید را به عهده بگیرد. در حالی که برخی از کارمندان ممکن است آماده باشند تا بدون کمک زیاد به نقاط قوت خود قدم بگذارند، برخی دیگر با یادگیری نحوه انجام وظایف جدید خود به حمایت نیاز خواهند داشت. علاوه بر این، همیشه اطمینان حاصل کنید که انتظارات خود را بیان می کنید و به طور منظم بررسی می کنید تا ببینید کارکنان چگونه با تعهدات جدید خود سازگار می شوند. 

چالش های رهبری مبتنی بر نقاط قوت

همانطور که در بالا اشاره شد، رویکرد رهبری مبتنی بر نقاط قوت دارای مزایای بسیاری است. با این حال، این نظریه نگرانی هایی را به وجود می آورد، به ویژه زمانی که رهبران بیش از حد به آن وابسته می شوند. به طور واقع بینانه، کار بیشتری برای ایجاد یک تیم مستحکم انجام می شود تا اینکه نقاط قوت افراد را بشناسیم و آنها را برای رشد آنها تلاش کنیم. در حالی که این استراتژی می تواند در برخی موقعیت ها مفید باشد، اما  تنها  راه رهبری نیست. رهبران به مقدار زیادی دانش در مورد هوش هیجانی، مهارت های حل تعارض، تیم سازی و سبک های مختلف رهبری نیاز دارند تا بتوانند به اندازه کافی انعطاف پذیر، سازگار و تأثیرگذار باشند تا تیمی سازنده، نوآور، همسو و تأثیرگذار ایجاد کنند. 

علاوه بر این، رهبری مبتنی بر نقاط قوت می‌تواند منجر به رشد فردی، حرفه‌ای، سازمانی و فرهنگی شود که افراد فقط برای انجام کاری که در انجام آن عالی هستند تحت فشار قرار گیرند. به عنوان مثال، تصور کنید که یک کارمند فاقد هوش هیجانی باشد و رهبران هرگز او را برای ایجاد هوش هیجانی بیشتر به چالش نکشند، زیرا این یکی از نقاط قوت آنها نیست. از آنجا که این مهارتی است که  همه  در محل کار به آن نیاز دارند، عدم رسیدگی به آن در نهایت باعث افزایش مشکلات محل کار می شود. 

اگر مردم فقط بر توانایی ها و نقاط قوت طبیعی خود تمرکز کنند، چگونه باید بدانند که آیا در همه جنبه های تجارت و رهبری قوی هستند یا خیر؟ هنگامی که رهبران صرفاً بر رهبری مبتنی بر نقاط قوت تکیه می کنند، فرض می کنند که همه چیزهایی را که باید در مورد نقاط قوت یک فرد بدانند بدون ارائه فرصت هایی برای رشد به افراد جدید می دانند. 

چگونه از اتکای بیش از حد به نقاط قوت جلوگیری کنیم

برای جلوگیری از این مشکلات، دیوید بورکوس، نویسنده پرفروش و استاد رهبری، به رهبران پیشنهاد می‌کند که کارمندانشان 25 درصد از زمان خود را صرف توسعه در زمینه‌هایی کنند که نیاز به کار اضافی دارند. این از افراد پس از تسلط بر یک قدرت خاص جلوگیری می کند. با تمرکز بر نقاط قوت  و  ارائه فرصت‌های رشد جدید، شرکت‌ها می‌توانند ذهنیت رشد را تقویت کنند و در عین حال اعضای تیم را در مکان‌هایی قرار دهند که برتری خواهند داشت. 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *