به اندازه خانه ها امن!
این عبارت “مثل خانه ها امن” اغلب در جامعه ما استفاده می شود. یک خانه قرار است امن ترین مکان باشد. همچنین، تا سال 2008، اکثر آمریکایی ها و همچنین اکثر مردم در سراسر جهان این موضوع را در مورد سرمایه گذاری ها صادق می دانستند. یک خانه تقریباً به همان اندازه ایمن بود که یک سرمایه گذاری می تواند داشته باشد. قبلاً نرخ مرکب ثابتی داشت. رشد هیچ چیز خیره کننده ای نبود، بلکه فقط جریان های نقدی مطمئن و سالمی بود که مانند ساعت وارد می شدند.
درست است که افراد عادی در گذشته های دور در مورد رونق بازار مسکن شنیده بودند. با این حال، تقریباً هیچ کس اخیراً یکی را ندیده یا تجربه نکرده است. از این رو، اگرچه سهام، اوراق قرضه و سایر سرمایهگذاریهایی که در بازار معامله میشوند به عنوان مخاطرهآمیز تلقی میشدند، اما یک خانه موضوعی کاملاً متفاوت بود.
در سال 2008، با شکست بحران وام مسکن، این وضعیت در شرف تغییر بود. شاید بازار متوجه این موضوع نشده باشد. اما خانه ها اصلا امن نبودند. معلوم می شود که خانه ها بر اساس برخی روش های وام دهی بسیار مشکوک ساخته و فروخته شده اند. به همین دلیل است که مطالعه بحران وام مسکن با اعتبار بالا برای هر کسی که حباب دارایی را مطالعه می کند ضروری است.
بزرگی بحران
ایالات متحده و جهان ممکن است شاهد سقوط های مسکن بسیاری بوده باشند. با این حال، بحران وام مسکن در بسیاری از موارد به طور مشخص متفاوت بود .
اولاً، این بزرگترین مجسمه مجسمهای بود که جهان از زمان رکود بزرگ سال 1929 به خود دیده بود.
ثانیاً، بحران در ایالات متحده باقی نماند. بحران وام مسکن به یک پدیده جهانی تبدیل شد. از این رو کاهش قیمت مسکن و افزایش معوقات در ایالات متحده دلیلی برای رکود و کندی جهانی شد.
ثالثاً، بحران بر بخش مسکن یا بانک متمرکز نشد. در عوض، بحران به یک جریان اقتصادی زیربنایی تبدیل شد که باعث ورشکستگی شرکت های بزرگ در سراسر جهان شد، حتی اگر این شرکت ها مطلقاً هیچ ربطی به وام مسکن یا مسکن نداشتند!
از آن زمان، بحران وامهای مسکن بهعنوان یک مطالعه موردی مورد استفاده قرار میگیرد، که یادآور این است که نظام مالی جهانی ما واقعاً چقدر به هم مرتبط شده است.
جلوه ها
تأثیرات بحران وام مسکن ارزانتر از آن بود که در این مقاله فهرست شد. در ماژول نگاهی دقیق به آنها خواهیم داشت. با این حال، فقط برای ارائه یک نگاه اجمالی، این رویداد فاجعه بار منجر به تغییراتی در زمینه های زیر شد:
- بانکداری: بحران وامهای ارزان قیمت به افکار عمومی شکل داده است که بانکها در واقع بر خلاف منافع عمومی کار میکنند تا برای آن. بسیاری از مردم مجبور شدند خانه های خود را از دست بدهند، شغل خود را از دست بدهند و بسیاری از این مصیبت های اقتصادی به دلیل آنچه که به عنوان یک اقدام نادرست بانک ها بر اساس طمع آنها تلقی می شود، رخ داده است. از این رو افزایش سر و صدای عمومی علیه فساد ادراک شده بانک ها منجر به افزایش مقررات برای صنعت بانکداری شد. همچنین صنعت دستخوش تغییرات شدید شد زیرا برخی از بازیگران بزرگ به سادگی در پی بحران ورشکست شدند. ادغام ها و تملک ها بیداد می کرد. اگر به صنعت بانکداری در سال 2010 نگاهی بیندازیم، بازیگران بزرگ کاملاً متفاوت از سال 2005 هستند.
- بازارهای مالی: بحران وام مسکن پایینتر، تأثیر فاجعهباری بر بازارهای مالی در سراسر جهان داشت. بیشتر شاخص ها در طول بحران تا 50 درصد ارزش خود را از دست دادند. بازارهای سهام و همچنین بازارهای مشتقه بدترین آسیب را دیدند. همچنین، همانطور که قبلا ذکر شد، این یک پدیده محلی نبود. کاهش شاخص های سهام به طور همزمان در لندن، توکیو، هنگ کنگ، نیویورک، سنگاپور و هر مرکز مالی بزرگ دیگری در جهان اتفاق می افتد و فضای وحشت بی سابقه ای را در سراسر جهان ایجاد می کند.
- سیاسی: جای تعجب نیست که یک رویداد مالی مهم نیز یک رویداد سیاسی بزرگ در ایالات متحده بود. دولت جمهوریخواه بهعنوان طرفدار سرمایهداری بسیار طرفدار و بیصدا فساد را وتو میکرد. در نتیجه، دموکرات ها و به طور خاص باراک اوباما به قدرت رسیدند. برنامه های سیاسی زیادی با هدف پاکسازی آشفتگی ناشی از بحران ایجاد شد. همچنین، پول زیادی برای رفاه عمومی هزینه شد تا اطمینان حاصل شود که افرادی که از اثرات این فاجعه در امان هستند حداقل مایحتاج اولیه زندگی را در دسترس دارند.
- خیابان اصلی: بحران وام مسکن پایینتر، زندگی مردم عادی را بدبخت کرد. درجه بالایی از نارضایتی وجود داشت و موضوع “وال استریت در برابر خیابان اصلی” در همه رسانه ها رایج شد. بیکاری فزاینده ناشی از رکود مضاعف و برون سپاری بود. همچنین با افزایش نرخ بهره، اقتصاد در آستانه کاهش تورم قرار گرفت. شاخص هزینه مصرف کننده و اعتماد مصرف کننده در پایین ترین سطح خود قرار داشت. این یکی از بدترین دوره های مالی در تاریخ ایالات متحده بود.
بحث های خشمگین
بحران وام مسکن کم اعتبار منجر به بحث های زیادی شد. برنامه های گفتگو و ستون های روزنامه پر از بحث و جدل بود. سرزنش از یک گروه از سهامداران به گروه دیگر منتقل می شد. فرضیه های متعددی در مورد علت این فاجعه وجود داشت. دولت مجبور شد بر اساس این تئوری ها عمل کند و برخی از قوانین تصویب یا حذف شد تا سیستم مالی با ثبات تر شود.
در طول دوره این ماژول ما به برخی از برجسته ترین نظریه ها و بحث ها نگاه خواهیم کرد و سعی در تجزیه و تحلیل آنها خواهیم داشت.
بدون نظر