ارزیابی حقوق صاحبان سهام معمولاً برای کل یک شرکت انجام می شود. به عنوان مثال، اگر بخواهیم یک ارزش گذاری برای Apple Inc ارائه کنیم، معمولا Apple Inc را یک واحد تقسیم ناپذیر در نظر می گیریم. این به این دلیل است که جریانهای نقدی که به Apple Inc تعلق میگیرد در هم تنیده شدهاند و تمام جریانهای نقدی به یک شرکت تقریباً سطح یکسانی از ریسک دارند.
این رویکرد ممکن است برای شرکت هایی مفید باشد که یک تمرکز تجاری واحد دارند، یعنی بیشتر کسب و کار آنها فقط در یک صنعت متمرکز است. به عنوان مثال می توان به Apple Inc اشاره کرد که تا حد زیادی در صنعت لوازم الکترونیکی مصرفی شرکت دارد.
با این حال، برای شرکت هایی که دارای منافع تجاری متنوع هستند، چندان مفید نیست. به عنوان مثال مورد برکشایر هاتاوی را در نظر بگیرید که شرکت هلدینگ به ریاست وارن بافت است. برکشایر هاتاوی منافع تجاری در بیمه، راه آهن و حتی دفتر خاطرات دارد. بدیهی است که خطرات و مزایای پیش روی هر کسب و کار بسیار متفاوت است. از این رو، عاقلانه نیست که کل شرکت را به عنوان یک واحد تقسیم ناپذیر ارزش گذاری کنیم. در عوض، مناسبتر است که برای هر رشته کسبوکاری که شرکت دارد ارزشگذاری شود و سپس این جریانهای نقدی را با هم اضافه کنیم تا به ارزیابی نهایی برسیم.
این رویکرد انجام ارزشگذاری تک تک خطوط کسبوکار و سپس افزودن این مقادیر برای استخراج ارزشگذاری شرکت، مجموع رویکرد ارزشگذاری قطعات نامیده میشود. همچنین ممکن است توسط بسیاری از سرمایه گذاران به عنوان ارزش فروپاشی نامیده شود.
ایده تخفیف کنگلومرا ارتباط نزدیکی با ایده مجموع ارزش گذاری قطعات دارد. مفهوم تخفیف کنگلومرا می گوید که سرمایه گذاران شرکت هایی را ترجیح می دهند که تمرکز واحدی دارند یعنی محصولات مشابه یا مرتبط را بفروشند. وقتی شرکتها بیش از حد متنوع میشوند و وارد تجارت غیرمرتبط میشوند، سرمایهگذاران ظاهراً به دلیل از دست دادن تمرکز، ارزش شرکت را پایین میآورند. به این کاهش تخفیف کنگلومرا می گویند.
بنابراین، اگر یک کنگلومرا دارای 3 خط تجارت A با ارزش 10 میلیون دلار، B با ارزش 25 میلیون دلار و C با ارزش 15 میلیون دلار باشد، مجموع ایده آل ارزش گذاری قطعات باید 50 میلیون دلار باشد. با این حال، تخفیف کنگلومرا نشان میدهد که سهام شرکت ترکیبی با مبلغی کمتر از 50 میلیون دلار معامله میشود، مثلاً 47 میلیون دلار، زیرا سرمایهگذاران نگران هستند که شرکت تمرکز خود را از دست بدهد و ممکن است در هیچ یک از مشاغل خود برتری نداشته باشد.
این ایده که کنگلومراها به خوبی شرکت های متمرکز عمل نمی کنند، بر اساس تحقیقات زیادی است. برخی از عواملی که وجود تخفیف کنگلومرا را توجیه می کند به شرح زیر است:
- کنگلومراها تمایل دارند فرآیند تخصیص سرمایه داخلی ناکارآمدی داشته باشند. منابع محدودی که در اختیار شرکت است ممکن است به بهترین نحو مورد استفاده قرار نگیرد. این به این دلیل است که در یک کنگلومرا سیاست زدگی زیادی در سطح هیئت مدیره وجود دارد. بنابراین ممکن است منابع به مدیری که بیشترین نفوذ را دارد به جای مدیر با بهترین پروژه تخصیص داده شود. بنابراین، فرضاً ممکن است که برکشایر هاتاوی ممکن است پول بیشتری را در شرکت بیمه خود (GEICO) سرمایهگذاری کند، حتی اگر سرمایهگذاری در شرکت راهآهن خود یعنی BNSF به وضوح سودآورتر باشد.
- ثانیاً، اگر به مرشدهای بازاریابی آل ریس و جک تروت اعتقاد داشته باشیم، تمرکز بر مشاغل مختلف میتواند منجر به کاهش ارزش ویژه برند شود. البته، نتیجه فروش کمتر در یک افق زمانی طولانی تر است و در نهایت شرکت ممکن است مجبور شود ارزش سهام خود را کاهش دهد.
وجود تخفیف کنگلومرا هنوز یک موضوع بحث داغ است. برخی از تحلیلگران استدلال می کنند که هیچ تخفیفی وجود ندارد و شرکت ها در بازار به سادگی و به سادگی کم ارزش هستند. با این حال، تحلیلگران دیگر استدلال میکنند که تقریباً همه شرکتهای کنگلومرا در بازار کموبیش کمتر ارزشگذاری شدهاند، کاملاً تصادفی است.
در هر صورت، به عنوان یک تحلیلگر، باید آگاه باشیم که کسب و کارهای نامرتبط متعلق به یک کنگلومرا را می توان با استفاده از مجموع ارزش گذاری قطعات ارزش گذاری کرد. همچنین، این احتمال وجود دارد که ارزش شرکت کمتر از مقداری باشد که با افزودن تک تک قطعات به دست آمده است. این می تواند ناشی از تخفیف کنگلومرا باشد.
بدون نظر