۱۲ نمونه از مهارت‌های بقا در دنیای کسب‌وکار امروز:

فصل ۸: مهارت‌های بقای اساسی برای کسب‌وکار

“فرصت‌ها معمولاً در پوشش کار سخت ظاهر می‌شوند، بنابراین بیشتر مردم آن‌ها را نمی‌شناسند.”

~ آن لندرز

مهارت‌ها و ویژگی‌هایی وجود دارند که هر فرد باید برای بقا و شکوفایی در دنیای کار امروز، صرف نظر از اندازه شرکت، داشته باشد. این مهارت‌ها با زمان و تمرین می‌توانند بهبود یابند.

درس ۹: مایل به پرداخت بها باشید

در زندگی و شغل شما، همیشه بهایی برای پرداخت وجود خواهد داشت. اگر اکنون بها را بپردازید، تمام می‌شود. اگر اکنون نپردازید، ممکن است تا آخر عمر آن را بپردازید. هیچ کس از پرداخت سهم خود معاف نیست – این فقط نحوه کار جهان است.

در اینجا یک مثال مالی آورده شده است: وقتی خانه‌ای می‌خرید، می‌توانید وام مسکن ۱۵ ساله یا ۳۰ ساله بگیرید. هر چه بیشتر پرداخت کنید، هزینه سود بیشتری برای شما خواهد داشت. هزینه وام مسکن ۳۰ ساله تقریباً دو برابر وام ۱۵ ساله خواهد بود. این به دلیل عامل زمان است – هر چه بیشتر از بانک پول قرض بگیرید، بیشتر برای آن پرداخت خواهید کرد.

در زندگی و شغل نیز همین‌طور است: می‌توانید اکنون بهای چیزی را بپردازید، یا بعداً. پرداخت دیرتر همیشه برای شما هزینه بیشتری خواهد داشت.

این بهایی که من از آن صحبت می‌کنم چیست؟

“بها” کاری است که انجام می‌دهید و فداکاری‌هایی که برای دستیابی به برنامه شغلی ۱۰ ساله خود انجام می‌دهید. اگر می‌خواهید در ۱۰ سال آینده یک مدیر بازاریابی باشید و از قبل شغلی در بازاریابی دارید، بهایی که می‌پردازید ممکن است گرفتن MBA در بازاریابی باشد. اگر تحصیلات دانشگاهی دارید، اما شغل ندارید، ممکن است به معنای گرفتن یک شغل سطح پایین‌تر در بخش بازاریابی یا فروش باشد تا همه چیز را در مورد محصولات و خدمات یک شرکت بیاموزید و مهارت‌های اضافی را در مسیر خود برای تبدیل شدن به یک مدیر بازاریابی کسب کنید.

پرداخت بها اکنون احتمال دستیابی به اهداف و دستیابی زودتر به آنها را افزایش می‌دهد.

درس ۱۰: آمادگی

همیشه خوب آماده شوید. این ممکن است یک انتخاب آسان به نظر برسد، اما در دنیای امروز، بسیاری از مردم این مفهوم را درک نمی‌کنند یا نمی‌پذیرند.

  • آیا همیشه برای کار خود آماده هستید؟ اگر نه، چرا؟
  • آیا همیشه ضرب‌الاجل‌های تعیین شده را رعایت می‌کنید؟ اگر نه، چرا؟

حرفه‌ای بودن به معنای همیشه آماده بودن است. اگر وظیفه‌ای دارید یا مدیر یا مشتری شما انتظاری دارد، در یک تاریخ خاص چیزی را تکمیل خواهید کرد، باید آن انتظار را برآورده کنید.

Winging It” (بدون آمادگی قبلی انجام دادن)

بسیاری از افراد کار خود را به طور کامل آماده نمی‌کنند. آنها برای عدم رعایت ضرب‌الاجل‌های خود بهانه می‌آورند، یا آن ضرب‌الاجل‌ها را به طور کلی نادیده می‌گیرند و تصور می‌کنند که مسئول نیستند. بدترین سناریوها برای این موضوع زمانی است که آنها “بدون آمادگی قبلی کاری را انجام می‌دهند” و دستشان رو می‌شود.

یک مدیر ممکن است به کسی که ضرب‌الاجل را از دست داده است بگوید: “اشکالی ندارد، می‌توانی فردا آن را به من بدهی”، اما آنچه او فکر می‌کند این است که “تو گند زدی و حالا من باید صبر کنم، که وقتی به چیزی نیاز داشته باشی به تو کمکی نمی‌کند.” شما باید این مفهوم را در آغوش بگیرید. مدیران از غافلگیری متنفرند (جزئیات بیشتر در این مورد در ادامه کتاب).

درس ۱۱: بدون بهانه

هیچ بهانه‌ای قابل قبول نیست. نه در دنیای واقعی. به عبارت دیگر: هیچ بهانه‌ای برای بهانه آوردن وجود ندارد – مدیران و دیگران واقعاً نمی‌خواهند آن را بشنوند.

اگر اغلب بهانه می‌آورید، این فرصتی است برای تغییر عادات کاری خود.

آنچه باید از خود بپرسید این است:

  • چرا نمی‌توانم ضرب‌الاجل‌هایم را رعایت کنم؟
  • چرا مسئولیت‌هایم را به عهده نمی‌گیرم؟
  • چه چیزی می‌تواند به من کمک کند بهتر عمل کنم؟
  • آیا باید از یک همکار یا مدیر راهنمایی بخواهم؟

اگر دلیل عدم رعایت ضرب‌الاجل، حجم کار، عدم دانش یا مجموعه مهارت‌ها یا محیط کار است، باید با مدیر خود در مورد آن صحبت کنید. او آنجاست تا موانع را برطرف کند و به شما در موفقیت کمک کند.

با همه اینها، ممکن است از قبل بدانید که باید این کار را انجام دهید و اهمیتی ندهید. اگر آنچه را انجام می‌دهید دوست ندارید یا حداقل از آن لذت نمی‌برید، کار دیگری انجام دهید. زندگی و شادی شما آنقدر مهم است که نباید هدر برود. رعایت نکردن اهداف و ضرب‌الاجل‌ها فقط شما و مدیریت شما را بدبخت می‌کند.

سوالاتی که می‌توانید از خود بپرسید عبارتند از:

  • چه چیزی باعث می‌شود بخواهم تغییر کنم و این مسئولیت‌ها و ضرب‌الاجل‌ها را رعایت کنم؟
  • مهارت‌هایم را در کجا می‌توانم بهتر به کار بگیرم؟
  • چه نوع مشاغل دیگری مرا شادتر می‌کنند؟

همه مشاغل برای همه افراد مناسب نیستند. اگر در این وضعیت هستید، قدرت تغییر آن را دارید.

درس ۱۲: ایجاد اعتماد

اعتماد در دنیای امروز بسیار دشوار است زیرا بسیاری از مردم همیشه دروغ می‌گویند! واقعاً باورنکردنی است. شاید دلیل آن این باشد که آسان‌تر است و فکر نمی‌کنند گیر خواهند افتاد. عدم صداقت آنقدر فراگیر است که همیشه به دقت بررسی کنید تا مطمئن شوید حقیقت را می‌دانید.

افرادی که همیشه آماده هستند، یکی از باارزش‌ترین پاداش‌ها را از مدیر و همکاران خود به دست می‌آورند: اعتماد بالا. این بی‌قیمت است. اعتماد چیزی نیست که بتوانید بخرید، باید آن را به دست آورید. پس از کسب آن، می‌تواند پلی به سوی چیزهای شگفت‌انگیز در شغل شما باشد که هرگز تصور نمی‌کردید! با این حال، اگر اعتماد را از دست بدهید، به دست آوردن مجدد آن بسیار دشوار است.

این از کجا شروع شد؟

عدم آمادگی و از دست دادن ضرب‌الاجل‌ها از کجا شروع شد؟ شاید از دوران کودکی آغاز شد، زمانی که همه یک جام می‌گرفتند و برنده نامیده می‌شدند، صرف نظر از تلاشی که در مسابقه انجام می‌دادند، صرف نظر از مهارتشان. این روایت دروغین است که “همه برنده هستند.”

در زندگی واقعی، “همه برنده نیستند.” برنده و بازنده وجود دارد، که همیشه همین‌طور بوده است. اگر می‌خواهید پیشرفت کنید، اگر می‌خواهید یک ستاره باشید، اگر می‌خواهید “برنده” باشید، باید تولید کنید، ضرب‌الاجل‌های خود را رعایت کنید و با مدیریت و همکاران خود اعتماد ایجاد کنید.

خلاصه

  • برای موفقیت در زندگی، باید به تعهدات خود و انتظارات دیگران عمل کنید.
  • بهایی که اکنون می‌پردازید همیشه کمتر از بهایی خواهد بود که بعداً می‌پردازید.
  • هیچ کس بهانه‌های شما را برای عدم انجام تعهداتتان اهمیتی نمی‌دهد.
  • هیچ چیز در روابط مهمتر از ایجاد اعتماد نیست.
  • در دنیای واقعی همه برنده نیستند.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا حاضرم بهای موفقیت را بپردازم؟ آیا فکر می‌کنم می‌توانم آن را انجام دهم؟ چگونه در طول سال خودم را با انگیزه نگه دارم؟
  • آیا همیشه برای کار و سایر تعهداتم آماده هستم؟
  • آیا حاضرم هر کاری لازم است برای انجام کار انجام دهم، یا در زندگی و کار از زیر کار در می‌روم؟
  • چند وقت یک بار دلایل عدم رعایت ضرب‌الاجل یا تعهدم را توجیه می‌کنم؟
  • آیا مردم به من اعتماد دارند؟ در محل کار؟ در زندگی‌ام؟
  • آیا من یک برنده هستم؟
  • اگر هنوز برنده نیستم، برای برنده شدن چه چیزی لازم است؟

درس ۱۳: یک متخصص شوید

همان‌طور که قبلاً ذکر شد، «مشارکت‌کنندگان فردی» (Individual Contributors) و «مدیریت» (Management) دو مسیر شغلی حرفه‌ای هستند که اغلب در کسب‌وکارها دیده می‌شوند. پیش‌تر این نقش‌ها به صورت متقابل انحصاری بودند، به این معنی که مدیران فقط مدیریت می‌کردند و کار را انجام نمی‌دادند، زیرا بیشتر وقت خود را صرف برنامه‌ریزی و جلسات می‌کردند. اما این وضعیت دیگر صادق نیست، زیرا شرکت‌های بیشتری به دنبال «مدیران عملیاتی» هستند که در صورت نیاز بتوانند هر دو کار را انجام دهند.

واقعیت دیگری که برای مدیران شناخته شده است، اما لزوماً برای مشارکت‌کنندگان فردی نه، این است که مدیران معمولاً از رده متخصصان می‌آیند (به ویژه در فناوری، مالی، حسابداری، بازاریابی و منابع انسانی). این به دلیل آن است که متخصصان در یک حوزه خبره هستند. مکتب فکری وجود دارد که به شدت معتقد است فقط یک متخصص می‌تواند یک متخصص دیگر را مدیریت کند. بنابراین توصیه می‌شود که: یک متخصص شوید و صلاحیت خود را در آن حوزه تا زمانی که در کسب‌وکار هستید، حفظ کنید.

یکی از مزایای بزرگ متخصص بودن این است که می‌توانید مسیر شغلی «مشارکت‌کننده فردی» را دنبال کنید و اگر تصمیم گرفتید که می‌خواهید مدیریت را امتحان کنید، با مقداری آموزش می‌توانید این کار را نیز انجام دهید. سپس اگر بعداً تصمیم گرفتید که نمی‌خواهید مدیر باشید، می‌توانید به تخصص خود بازگردید. این موضوع برای «عمومی‌کار» (Generalist) صادق نیست.

«عمومی‌کاران» می‌توانند مدیران بسیار مؤثری باشند، اما به عنوان «مشارکت‌کنندگان فردی» اغلب با این برداشت مدیر استخدام‌کننده مواجه می‌شوند که «ما نمی‌فهمیم شما چه کاری انجام می‌دهید و به مجموعه مهارت‌های خاصی نیاز داریم، بنابراین متخصص را استخدام خواهیم کرد.» تنها استثنای این موضوع کار در کسب‌وکارهای کوچک است. در یک کسب‌وکار کوچک، یک عمومی‌کار ارزشمند است زیرا مجموعه وسیع مهارت‌های او مورد نیاز و انتظار است و یک دارایی واقعی برای شرکت محسوب می‌شود.

امروزه شرکت‌های بیشتری به متخصصان برای انجام کار در مواقع نیازشان هزینه پرداخت می‌کنند. متخصصان تقاضای زیادی دارند زیرا کارفرمایان می‌توانند مجموعه مهارت‌های آن‌ها را برای وظایف و پروژه‌های فعلی اندازه‌گیری کنند.

خلاصه

  • برای افزایش شانس استخدام خود، در یک یا دو زمینه متخصص شوید.
  • تعریف کمی عمومی‌کاران برای کارفرمایان در نقش‌های «مشارکت‌کننده فردی» (IC) بسیار دشوارتر است.
  • متخصصان با آموزش مناسب می‌توانند به سمت مدیریت پیشرفت کنند.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا من متخصص هستم؟ اگر چنین است، آیا علاقه‌ای به یادگیری در مورد حوزه‌های دیگری که می‌توانم در آن‌ها کار کنم، دارم؟
  • آیا من عمومی‌کار هستم؟ اگر چنین است، آیا عمومی‌کار بودن در مسیر شغلی من به من آسیب رسانده است؟
  • اگر متخصص نیستم، آیا می‌خواهم متخصص شوم؟ اگر بله، در چه زمینه‌ای و چه آموزش/تحصیلاتی برای دستیابی به آن مورد نیاز است؟

درس ۱۴: کمتر وعده دهید، بیشتر عمل کنید

تعیین زمان‌بندی‌های واقع‌بینانه بسیار مهم است، نه تنها برای برنامه‌ریزی خوب، بلکه برای ایجاد انتظار صحیح در مشتری، ذینفع یا مدیر شما. یکی از راه‌های انجام این کار، کمتر وعده دادن و بیشتر عمل کردن است.

ضرب‌المثل «کمتر وعده بده، بیشتر عمل کن» از بخش فناوری می‌آید. هدف آن تنبلی نیست. هدف آن تعیین ضرب‌الاجل‌های واقع‌بینانه برای تعهداتی است که قابل دستیابی هستند. کسب‌وکار معمولاً یک راه‌حل فناوری را در بازه زمانی خود می‌خواهد (که معمولاً سریع‌تر از آن است که فناوری بتواند آن را بسازد). پروژه‌های فناوری معمولاً بیشتر از حد انتظار طول می‌کشند، به دلیل اتفاقات غیرمنتظره‌ای که با نرم‌افزار، افراد و خواسته‌های در حال تغییر کسب‌وکار رخ می‌دهد.

فردی که برای یک محصول قابل تحویل بیش از حد متعهد می‌شود، به عنوان فردی دیده می‌شود که نمی‌تواند ضرب‌الاجل‌ها یا تعهدات را رعایت کند. مهم نیست که نیت او چقدر خوب باشد، او باید بهتر برنامه‌ریزی می‌کرد و برای اتفاقات غیرمنتظره (که اغلب قانون مورفی نامیده می‌شود) زمان اضافه می‌کرد.

تعیین زمان‌بندی‌ها یا تعهدات واقع‌بینانه مربوط به انجام یک برنامه و برآورد دقیق و با فکر است. افزودن ۱۰ درصد برای موارد غیرمنتظره و عمل به آن تعهد قابل قبول است و مردم از آن قدردانی خواهند کرد. اگر این برنامه‌ریزی را به طور مداوم در طول زمان انجام دهید، اعتماد قابل توجهی را ایجاد خواهید کرد.

ضرب‌المثل قدیمی در کسب‌وکار وجود دارد که «اگر می‌خواهید کاری انجام شود، آن را به شلوغ‌ترین فرد بسپارید.» این دیگر دقیق نیست. این به عهده فرد است که در برابر مدیریت، مشتریان و ذینفعان مقاومت کند و انتظارات واقع‌بینانه تعیین کند، زیرا آنچه آن‌ها واقعاً می‌خواهند، ثبات، کیفیت و قابلیت پیش‌بینی است.

خلاصه

  • مسئولیت شماست که ضرب‌الاجل‌های واقع‌بینانه را با مدیر و دیگران مذاکره کنید.
  • از وسوسه وعده بیش از حد یا تعهد دادن خودداری کنید – به خصوص اگر از قبل حجم کاری زیادی دارید.
  • در برنامه‌ریزی ۱۰۰٪ برنامه‌ریزی کنید، سپس ۱۰٪ برای موارد غیرمنتظره اضافه کنید.
  • ضرب‌الاجل‌ها و انتظارات باید معقول و قابل دستیابی باشند، نه زودتر از موعد یا غیرواقعی.
  • هیچ‌کس نمی‌خواهد ضرب‌الاجل را از دست بدهد. مذاکره برای یک ضرب‌الاجل واقع‌بینانه و قابل دستیابی که محصول نهایی و سطح کیفیت مطلوب را ارائه دهد، بلوغ می‌طلبد.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا در مذاکره و رعایت ضرب‌الاجل‌ها مشکل دارم؟
  • آیا به چیزهای زیادی متعهد می‌شوم و سپس همه آن‌ها را به موقع انجام نمی‌دهم؟
  • آیا برای موارد غیرمنتظره برنامه‌ریزی می‌کنم؟
  • آیا تکمیل نشدن پروژه‌ها به موقع به شغل من آسیب رسانده است؟
  • برای تغییر وضعیتم چه کاری می‌توانم انجام دهم؟

درس ۱۵: یک ساعت در روز: یادگیری مستمر

تکنولوژی و دانش به سرعت تغییر می‌کنند. برای به‌روز ماندن با اطلاعات و پیشرفت در حوزه کاری خود، روزانه یک ساعت را به مطالعه اختصاص دهید. واقعاً هیچ راه دیگری برای به‌روز ماندن و یادگیری مهارت‌های جدید وجود ندارد.

در حالت ایده‌آل، مدیریت شما از مطالعه یک ساعت در روز شما برای همگام شدن با فناوری و دانش حمایت خواهد کرد. آن دسته از کارفرمایانی که از یادگیری مستمر حمایت نمی‌کنند، احتمالاً کارمندان خود را به شرکت‌ها و مدیران بهتر و باهوش‌تر واگذار خواهند کرد.

فرصت دیگری برای یادگیری، آموزش متقاطع (cross-training) است. مزیت این کار، یادگیری شغل فرد دیگری در بخش شما است. این کار فرصت‌های متعددی ایجاد می‌کند: به شما امکان می‌دهد مهارت‌های جدیدی بیاموزید و یک فرد پشتیبان برای کارفرما فراهم می‌کند، در صورتی که فرد اصلی خارج از دفتر باشد. این یک وضعیت برد-برد واقعی و بسیار عملیاتی است.

فرصت دیگر برای یادگیری، دوره‌های آنلاین رایگان دانشگاهی است که می‌توانند دانش کاربردی در یک حوزه خاص را برای شما فراهم کنند. همچنین وب‌سایت‌های آموزشی با هزاران دوره و مطالب عالی با هزینه بسیار کم در دسترس هستند.

اگر شرکت شما محیط کاری مدرن دارد، ممکن است «دانشگاه آنلاین» خود را نیز داشته باشد که در آن می‌توانید دوره‌ها را بگذرانید. با مدیر خود صحبت کنید و نظر او را در مورد یک ساعت یادگیری در روز جویا شوید. او حتی ممکن است ایده‌های بهتری برای شما داشته باشد.

اگر مدیریت شما در این تلاش از شما حمایت نکرد، به جای ناهار خوردن، مطالعه در زمان ناهار را در نظر بگیرید. شرکت‌های زیادی وجود دارند که از این نوع ابتکارات یادگیری حمایت می‌کنند.

درس ۱۶: بخوان-فکر کن-عمل کن

روش «بخوان-فکر کن-عمل کن» راهی فوق‌العاده برای یادگیری است. شما از این روش به صورت زیر استفاده می‌کنید:

  • بخوانید در مورد یک موضوع، به عنوان مثال، نحوه پخش سرگرمی‌های دیجیتال.
  • فکر کنید در مورد آنچه خوانده‌اید و شاید دوباره به آن نگاه کنید، و
  • عمل کنید – در این مورد، برای پخش سرگرمی‌های دیجیتال ثبت‌نام کنید و شروع به تماشای بی‌وقفه برنامه‌های مورد علاقه خود کنید.

این سریع‌ترین راه برای یادگیری چیزهای جدید، به کارگیری موفقیت‌آمیز آن مهارت‌ها و قرار دادن آن دانش در حافظه بلندمدت است.

«بخوان-فکر کن-عمل کن» آسان‌ترین و سریع‌ترین راه برای کسب «دانش عملیاتی» است. احتمالاً ۱۰۰۰ برابر سریع‌تر از هر دوره دانشگاهی است که تا به حال گذرانده‌اید.

خلاصه

  • مطالعه یک ساعت در روز برای همگام شدن با فناوری و دانش حیاتی است. از روش بخوان-فکر کن-عمل کن برای حفظ مفاهیم تازه آموخته شده در حافظه بلندمدت استفاده کنید.
  • اگر روزی یک ساعت را به یادگیری اختصاص ندهید، دانش شما ممکن است کهنه شود.
  • شرکت‌های خوب این را ایده‌ای عالی می‌دانند زیرا می‌دانند افراد بزرگترین نقطه قوت و دارایی آن‌ها هستند.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا روزی یک ساعت مطالعه می‌کنم تا با فناوری و دانش همگام باشم؟
  • آیا در این مورد با مدیرم صحبت کرده‌ام؟
  • سیاست شرکت من در مورد «یادگیری مستمر» چیست؟

درس ۱۷: پول

شغل شما همیشه باید در مورد پول باشد، نمی‌تواند در مورد چیز دیگری باشد.

سال‌ها پیش در یک جلسه شرکتی در Nortel Networks، معاون رئیس یک بخش در مورد نتایج سالانه آن بخش صحبت می‌کرد. یک جمله از او به یاد ماندنی بود: “هرگز فراموش نکنید که شما برای خانواده خود کار می‌کنید، نه برای این شرکت – ما به شما برای بخشی از زندگی‌تان پول می‌دهیم.”

این را به خاطر بسپارید: شما برای خانواده و خودتان کار می‌کنید. شرکت فقط برای بخشی از زندگی شما پول می‌پردازد. هرگز این را فراموش نکنید.

به همین دلیل است که یک شغل همیشه باید در مورد پول باشد. شرکت‌ها باید همیشه به شما حقوق منصفانه بپردازند زیرا شما تنها زمان محدودی برای کسب درآمد دارید.

به عنوان مثال، اگر شما را به عنوان برنامه‌نویس نرم‌افزار استخدام کنند و حقوق ۸۰,۰۰۰ دلار باشد، این معادل ۴۰ دلار در ساعت است که برای یک توسعه‌دهنده با استعداد کم است. اما اگر شرکت شما انتظار دارد ۶۰ ساعت در هفته کار کنید، اکنون با نرخ ۲۶.۶۶ دلار در ساعت حقوق می‌گیرید. آیا این منصفانه است؟ خیر. باید تعادل وجود داشته باشد؛ باید برای شما برابری وجود داشته باشد.

این را در نظر بگیرید: شما نمی‌توانید برای زندگی قیمتی بگذارید؛ نمی‌توانید برای خانواده قیمتی بگذارید، اما کار؟ قطعاً می‌توانید برای آن قیمتی بگذارید و باید این کار را بکنید، در غیر این صورت احمق هستید. اگر گفتن این حرف شما را عصبانی می‌کند، خوب است. اگر در مورد اینکه چرا کار می‌کنید شکی دارید، فقط از همسر، شریک زندگی یا والدین خود بپرسید. به من اعتماد کنید، آنها به شما خواهند گفت. سریع.

بله، باید چیزهایی در مورد شغل شما وجود داشته باشد که بسیار مهم هستند:

  • شما باید از کار خود لذت ببرید.
  • شما باید افرادی را که با آنها کار می‌کنید دوست داشته باشید.
  • کار شما باید چالش‌برانگیز باشد تا بتوانید مهارت‌های حرفه‌ای و هوش خود را رشد دهید.
  • شرکت شما باید پتانسیل رشد برای پیشرفت شما را داشته باشد.
  • شرکت شما باید از نظر مالی باثبات باشد.

اما در وهله اول، شما باید برای کار خود حقوق منصفانه دریافت کنید.

خلاصه

  • شما باید برای کار خود به خوبی و به درستی حقوق دریافت کنید. شما ارزشش را دارید. اگر در مورد نابرابری حقوقی که تجربه می‌کنید کاری انجام ندهید، هیچ کس دیگری این کار را برای شما انجام نخواهد داد.
  • شما برای خانواده خود کار می‌کنید، نه شرکت. آنها برای بخشی از زندگی شما پول می‌پردازند. و آخرین باری که بررسی کردند، هیچ شرکتی نمی‌تواند آن زمان را به شما بازگرداند، اگر حقوق مناسب دریافت نکنید.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا باور دارم که باید برای کارم به خوبی حقوق دریافت کنم؟ یا فکر می‌کنم ارزشش را ندارم؟
  • اگر فکر می‌کنم ارزشش را ندارم، چرا؟ برای تغییر این تصور چه کاری می‌توانم انجام دهم؟
  • برای چه کسی کار می‌کنم؟
  • برای چه کسی باید کار کنم؟

درس ۱۸: سیاست و دین

موضوعات تفرقه‌افکنانه در محیط کار بسیار دشوار و خطرناک هستند. در اینجا یک نکته کوچک وجود دارد: هیچ کس نمی‌داند شما چه فکری می‌کنید تا زمانی که چیزی بگویید یا حالتی بر چهره خود ایجاد کنید. دانستن این موضوع باید شما را از نگرانی در مورد موضوعات بحث‌برانگیز محافظت کند.

به نظر می‌رسد در دنیای امروز تقریباً هر موضوع اجتماعی یا بحث‌برانگیزی قابل قبول و مورد دفاع است. این امر بیان نظر را در صورت مخالفت با کسی بسیار دشوار می‌کند. در محل کار یا با افرادی که با آنها کار می‌کنید، بهترین راه اجتناب از صحبت کردن در مورد همه این مسائل است، خواه سیاست، دین، نژاد، هویت جنسیتی یا هر موضوع حساس دیگری باشد. انجام این کار شما را ضعیف نمی‌کند؛ شما را هوشمندتر و همکاری با شما را آسان‌تر می‌کند.

محل کار برای کار است. اگر می‌خواهید در مورد هر چیزی غیر از کار بحث کنید، این کار را در زندگی خصوصی خود و نه در محل کار انجام دهید. آنچه باید درک کنید این است که هیچ کس در محل کار نمی‌خواهد آنچه شما در مورد مسائل اجتماعی می‌گویید را بشنود، به خصوص اگر با آنها مخالف باشید.

اگر کسی سعی کرد با شما در مورد مسائل اجتماعی از هر نوع صحبت کند، یا فقط پاسخ ندهید (که معمولاً بهترین است) یا اگر برای پاسخ دادن به شما فشار آوردند، فقط بگویید: “ممنونم، اما من در مورد این مسائل در محل کار صحبت نمی‌کنم.” سپس موضوع را تغییر دهید. اگر می‌توانید این جمله را با لحنی محترمانه یا مهربان و بدون هیچ حالتی در چهره خود بیان کنید، حتی بهتر است.

افرادی که در محیط‌های شرکتی و سازمانی بهترین عملکرد را دارند، کسانی هستند که به اندازه کافی زیرک هستند تا نظرات خود را در مورد مسائل غیرمرتبط با کار، خارج از محل کار بگذارند.

محل کار برای کار است، نه بحث در مورد سیاست و دین.

درس ۱۹: قرار گذاشتن با افراد همکار (همکاران)

پیش‌تر شرکت‌ها هرگز به کارمندان اجازه نمی‌دادند با کارمندان دیگر (همکاران) در محل کار قرار بگذارند. اکنون با تغییر بیشتر و بیشتر سیاست‌های شرکت‌ها، برخی از این عمل اجازه می‌دهند، مشروط بر اینکه هیچ رابطه مدیر-کارمندی بین دو نفر درگیر وجود نداشته باشد.

نظر من در مورد قرار گذاشتن با کسی که با او کار می‌کنید: این کار را نکنید! هرگز! تحت هیچ شرایطی! (اگر به نظر می‌رسد من اینجا فریاد می‌زنم، به این دلیل است که همین‌طور است).

دلیلی وجود دارد که مردم می‌گویند این ایده بدی است؛ زیرا واقعاً ایده بدی است.

این را در نظر بگیرید: اگر با کسی قرار می‌گذارید که در آپارتمان کناری شما زندگی می‌کند، اگر رابطه به هم بخورد، کجا می‌روید؟ نمی‌توانید به خانه برگردید، آنجایی است که شخص دیگر زندگی می‌کند!

مانند هر تصمیم دیگری که در زندگی یا کسب‌وکار می‌گیرید، ابتدا قبل از انجام کاری به عواقب آن فکر کنید. اگر قرار گذاشتن با کسی که با او کار می‌کنید به هم بخورد، بدترین اتفاقی که می‌تواند بیفتد چیست؟ نه تنها می‌تواند رابطه کاری شما را به طور کامل از بین ببرد و کار کردن در آنجا را برای شما دشوار کند، بلکه می‌تواند در محیط کاری که در غیر این صورت دوستانه است، درام‌های غیرضروری ایجاد کند.

بنابراین، مسئله این نیست که شما نمی‌توانید با یک همکار قرار بگذارید؛ بلکه این است که نباید با آنها قرار بگذارید.

خلاصه

  • قرار گذاشتن با یک همکار همیشه یک ایده بد است.
  • زندگی حرفه‌ای خود را با زندگی شخصی خود مخلوط نکنید.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا تا به حال در محل کار با کسی قرار گذاشته‌ام؟ اگر چنین است، چگونه به پایان رسید؟
  • آیا هرگز به قرار گذاشتن با یک همکار فکر می‌کنم؟ اگر چنین است، چرا؟
  • آیا در حال حاضر با یک همکار در رابطه هستم؟ چه نگرانی‌هایی در مورد تأثیر آن بر کارم دارم؟
  • آیا شخص دیگری در محل کار با یک همکار قرار می‌گذارد؟ اگر چنین است و آن رابطه به پایان رسیده است، چگونه به پایان رسید؟ اکنون به دلیل آن رابطه شخصی، چه حال و هوایی در دفتر وجود دارد؟

درس ۲۰: اثر کافئین

کافئین یک دارو است؛ یک داروی قدرتمند. بیشتر مردم قدرت و تأثیر کافئین بر رفتار انسان را دست کم می‌گیرند. این ماده آنقدر بر ذهن و بدن قدرتمند است که تعجب‌آور است که افراد بیشتری از تمام اثرات منفی آن آگاه نیستند.

با این حال، اگر فردی هستید که اغلب مضطرب، بیش‌فعال، تحریک‌پذیر هستید یا در تمرکز در محل کار مشکل دارید، مصرف کافئین خود را کاهش دهید (اگر قهوه، چای یا نوشابه می‌نوشید). اگر هر یک از علائم ذکر شده در بالا را دارید، با پزشک خود نیز در مورد آن صحبت کنید.

کارفرمایان اغلب قهوه‌سازها، چای و دستگاه‌های نوشابه را در اتاق استراحت به عنوان یک مزیت برای کارمندان قرار می‌دهند. کارفرمایان این کار را با بهترین نیت انجام می‌دهند، اما این به شما بستگی دارد که بفهمید آیا کافئین برای بدن و ذهن شما خوب عمل می‌کند یا خیر. اگر برای شما خوب عمل نمی‌کند، از مصرف آن خودداری کنید.

خلاصه

  • کافئین یک داروی بسیار قوی است. همه با مصرف زیاد آن به خوبی عمل نمی‌کنند.
  • اگر هر یک از علائم کافئین ذکر شده در بالا را دارید، با پزشک خود نیز در مورد آن صحبت کنید.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا روزانه بیش از ۲ فنجان قهوه معمولی، چای یا نوشابه کافئین‌دار می‌نوشم؟
  • آیا گاهی اوقات دست‌هایم بدون دلیل در طول روز کاری می‌لرزند؟
  • آیا بدون دلیل در طول روز کاری عصبی، پرخاشگر یا مضطرب می‌شوم؟
  • آیا بدون دلیل در طول روز کاری عرق می‌کنم یا قلبم تند می‌زند؟
  • آیا در طول روز کاری در تمرکز مشکل دارم؟

درس ۲۱: قدرتمندترین فرد در اتاق

خواه در یک سازمان تازه وارد باشید یا نباشید، بسیار مهم است که درک کنید و بتوانید قدرتمندترین فرد در اتاق را شناسایی کنید. این فرد همیشه کسی نیست که صحبت می‌کند، و لزوماً شخصی نیست که جلسه را رهبری می‌کند.

بهترین راه برای دانستن این موضوع این است که وقتی با همکاران خود تنها هستید از آنها بپرسید. در بیشتر شرکت‌ها سلسله‌مراتبی وجود دارد و هر چه زودتر سلسله‌مراتب و افراد دارای قدرت واقعی را بیاموزید، برای جلوگیری از اشتباه یا گفتن حرف نادرست بهتر آماده خواهید شد.

در جلسات، آسان‌ترین راه برای تشخیص اینکه چه کسی قدرت واقعی را در دست دارد، نگاه کردن به زبان بدن همه، به چه کسی اشاره می‌کنند و به چه کسی نگاه می‌کنند، صرف نظر از اینکه چه کسی صحبت می‌کند، است. معمولاً افراد توجه خود را روی قدرتمندترین فرد متمرکز می‌کنند.

قدرتمندترین فرد معمولاً کسی نیست که بیشترین صحبت را می‌کند. معمولاً کسی است که بیشترین گوش دادن را در جلسات انجام می‌دهد. همچنین، این درست نیست که قدرتمندترین فرد کسی است که بالاترین عنوان شغلی را دارد.

می‌توانید با گوش دادن در جلسات و کم حرف زدن، اطلاعات بیشتری در مورد یک سازمان و افراد آن کسب کنید. همان‌طور که می‌گویند: “اگر صحبت می‌کنی، نمی‌توانی گوش دهی.”

خلاصه

  • همیشه بسیار مهم است که بدانید چه کسی قدرت واقعی در اتاق است.
  • درک سلسله‌مراتب سازمان شما حیاتی است.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا تا به حال به دنبال قدرت در اتاق بوده‌ام؟
  • چند بار در مورد اینکه چه کسی قدرت دارد درست حدس زده‌ام؟
  • آیا تا به حال با کسی در مورد سلسله‌مراتب و افراد در شرکت خود صحبت کرده‌ام؟

درس ۲۲: چه می‌دانی در برابر چه کسی را می‌شناسی

بسیاری از مردم می‌گویند مهم نیست چه می‌دانی، مهم این است که چه کسی را می‌شناسی. اگر مجبور بودید حدس بزنید کدام مهم‌تر است، “چه می‌دانی یا چه کسی را می‌شناسی”، چه می‌گفتید؟

اگر گفتید “چه کسی را می‌شناسی”، بله، درست می‌گویید. اما “چه می‌دانی” نیز مهم است. برای اینکه واقعاً در شغل خود موفق باشید، باید هر دو را بدانید. در بلندمدت، یکی بدون دیگری کافی نیست.

اگر در مورد شغل خود اطلاعات زیادی دارید و بدون بیرون آمدن از دفتر خود برای صحبت با مردم مشغول کار هستید، هرگز در شغل خود پیشرفت نخواهید کرد. به همین ترتیب، اگر تا دیروقت کار می‌کنید تا رئیس خود را تحت تأثیر قرار دهید و رئیس به خانه رفته باشد، او چگونه متوجه خواهد شد؟ او متوجه نخواهد شد.

استیون کاوی در کتاب خود در دهه ۱۹۹۰، “۷ عادت افراد بسیار مؤثر” در مورد “سپرده‌گذاری‌های منظم در حساب بانکی عاطفی” صحبت می‌کند. مگر اینکه با مردم وقت بگذرانید، آنها را بشناسید و رابطه برقرار کنید، هیچ‌کس به شما در مواقع نیاز کمک نخواهد کرد. احتمالاً در هر کتابخانه‌ای که بروید، یک نسخه از این کتاب را پیدا خواهید کرد.

برای کسانی که داستان‌های عالی و اطلاعات شبکه‌سازی را دوست دارند، این کتاب را بخوانید: “پیشگویی سلستین”. این یک کتاب شبکه‌سازی لذت‌بخش و یک مطالعه سریع است.

اگر همیشه در حال شبکه‌سازی هستید اما در کار خود بی‌کفایت هستید، در بلندمدت نیز شکست خواهید خورد. در کوتاه‌مدت ممکن است پیشرفت کنید، اما محیط کار امروز به افرادی در همه سطوح نیاز دارد که عملی باشند. شبکه‌سازی بسیار مهم است، اما به تنهایی برای ساختن یک شغل عالی کافی نخواهد بود. شما باید یک پایه محکم از مهارت‌ها و کار نیز داشته باشید.

اهمیت کار با کیفیت در کسب‌وکار آنقدر مهم است که شرکت‌ها مشاغل را به ایالات متحده بازگردانده‌اند زیرا کیفیت کار در چین و هند بسیار پایین و نرخ نقص‌ها بسیار بالا است. یک نمونه از این امر Generac است، شرکتی که به چین رفته بود و کارخانه‌های خود را در ایالات متحده تعطیل کرده بود. آنها دریافتند که تولید محصولات خود در ویسکانسین به دلیل درصد بالای نقص در چین و افزایش هزینه تولید در آنجا، در واقع مقرون به صرفه‌تر است.

خلاصه

  • بله، “چه کسی را می‌شناسی” مهمترین است. روابط عالی با مردم برقرار کنید و شبکه وسیعی از همکاران را با پیشرفت در شغل خود ایجاد کنید. با همکاران در شرکت‌های دیگر از طریق تماس‌های تلفنی، ایمیل‌ها، ناهارها و رسانه‌های اجتماعی در تماس باشید.
  • همچنین، “چه می‌دانی” نیز مهم است. شما باید در کار خود صالح باشید.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • چند نفر را در محل کار خوب می‌شناسید؟
  • در یک سال، یک ماه و یک هفته گذشته با چند نفر برای ناهار یا قهوه بیرون رفته‌اید؟
  • در یک سال گذشته به چند نفر به نوعی کمک کرده‌اید؟
  • آیا مدیر مدیر شما را می‌شناسد و دوست دارد؟ آیا این رابطه را توسعه داده‌اید؟
  • آیا افراد از بخش‌های دیگر شرکت شما را می‌شناسند و دوست دارند؟
  • در سال آینده برای ساختن شبکه روابط کاری خود چه کارهای دیگری می‌توانید انجام دهید؟

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *