تفاوت بین رشد و مقیاس: آیا این مهم است؟
مقیاس بندی تفاوت ساز است.
از منظر یک شرکت بازار متوسط، تفاوت اصلی بین مقیاسپذیری و رشد این است که اولی رشد پایدار را ترویج میکند، در حالی که دومی چیزی بیش از تلاشی کوتهبینانه برای سوار شدن بر موجی از موفقیت است. مقیاسبندی فرآیندها را بهینه میکند و منابع خلاقیت را آزاد میکند. رشد منابع را در خدمت موفقیت کوتاه مدت پیوند می دهد.
رشد می تواند برای یک شرکت متوسط خائنانه باشد، زیرا مستلزم چالش هایی است که سازمان ممکن است ابزارهای لازم را برای رسیدگی به آن ایجاد نکرده باشد. رهبری چنین سازمانهایی ممکن است اهمیت مقیاسپذیری را با گسترش شرکتهایشان درک نکنند.
رشد مقیاس پذیر نیست
برخی حتی ممکن است رشد را با جرم گیری اشتباه بگیرند. با این حال، تفاوت بین رشد و پوسته پوسته شدن ساده است.
- رشد مستلزم افزودن منابع مالی و انسانی برای دستیابی به افزایش متناسب مستقیم در درآمدها است.
- از طریق مقیاسبندی، سازمانها در مقایسه با منابعی که سرمایهگذاری میکنند، درآمدهای نامتناسب بیشتری تولید میکنند.
رشد بدون مقیاس به معنای مشکل است
با تکیه بر رشد بدون مقیاسبندی، سازمانها برای آیندهای مملو از علائم سوء مدیریت رشد آزاردهنده و ناتوان کننده ثبت نام میکنند. آنها مسائل سازمانی و درگیری در سطح شرکت را تجربه می کنند که عملیات را غیرقابل تحمل می کند. رهبران در کار کردن بر روی عملیات روزانه گیر خواهند کرد و قادر به کناره گیری و یافتن راه هایی برای خارج شدن از چرخ همستر نیستند.
بدون رهبر برنامه ریزی یک دوره هدفمند متمرکز بر مقیاس بندی و همسو با چشم انداز بلندمدت، سازمان ها در خطر سقوط و از دست دادن موقعیت های خود در بازار هستند.
وسوسه های استراتژی های تقلبی
یکی از مزایای آشکار مقیاس بندی این است که به رهبران امکان می دهد موقعیت بازار سازمان خود را نسبت به رقبای خود شناسایی کنند و هویت واقعی بازار را بر اساس این اطلاعات تعریف کنند. رهبران با تعریف دقیق هویت بازار شرکت خود، می توانند سازمان خود را از طریق:
- تجزیه و تحلیل فرصت ها و ریسک ها
- تعریف اولویت ها
- درک نقاط قوت منحصر به فرد سازمان خود و ابداع استراتژی ها و اولویت ها با در نظر گرفتن این دارایی ها
- ابداع سرمایهگذاری برای محافظت از نقاط قوت منحصربهفرد و مزایایی که به همراه دارند
بدون راهنمایی و درک کامل از معنای مقیاس بندی، بسیاری از رهبران استراتژی ها و برنامه های مختلف مقیاس کوچکتر را با مقیاس گذاری اشتباه می گیرند. استراتژیهای «تقلبی» که میتوانند رهبران را گمراه و کور کنند عبارتند از:
- برنامه ها و پیش بینی های مالی
- اسناد تقسیم بندی مشتری
- تعاریف ماموریت و بیانیه های ارزش
- چشم انداز بلند مدت سازمانی
چنین برنامهها و استراتژیهایی ضروری هستند، اما رهبران هرگز نباید آنها را با یک استراتژی مقیاسپذیری قانعکننده اشتباه بگیرند.
اهمیت ایجاد ظرفیت مقیاس بندی
تکرار موفقیت آمیز موفقیت به معنای رشد پایدار نیست. بسیاری از سازمانهای بازار متوسط مرتکب اشتباه میشوند که پس از یافتن فرمولی مؤثر، رویکرد «شستشو و تکرار» را برای رشد اتخاذ میکنند. با توجه به اینکه رهبری آن ها درگیر عملیات روزمره کسب و کار است، هیچ کس نمی تواند یک ساختار سازمانی متمرکز بر رشد پایدار طراحی کند.
مدیریت موفق رشد مستلزم افزایش مقیاس است. سازمانی که متعهد به حفظ رشد است، بررسی سناریوهای مختلفی را که ممکن است اتفاق بیفتد یا رخ ندهد، بیهوده نخواهد دید، و ممکن است شرکت را با فرصت ها و چالش های جدیدی مواجه کند یا نکند. با بررسی چنین سناریوهای نظری، سازمانها میتوانند خود را آماده کنند تا در زمان به وجود آمدن فرصتها بهترین استفاده را ببرند و در عین حال ریسکهای مرتبط را به حداقل برسانند.
مدیریت رشد موفقیت آمیز به مقیاس بندی بستگی دارد.
ایجاد ظرفیت برای کشف سناریوهای نظری کم و بیش محتمل معادل ایجاد ظرفیت برای مقیاس است.
نیاز به فرآیندهای استاندارد
مقیاسبندی به استانداردسازی فرآیند برای سادهسازی عملیات و آزاد کردن منابع نیاز دارد. در حالی که برخی از مدیران بازاریابی میانی بر این باورند که چنین استانداردسازی خلاقیت را خدشه دار می کند، در واقع آن را تحریک می کند.
استانداردسازی بخشی اجتناب ناپذیر از مقیاس بندی است. این کار تکرارپذیر را خودکار می کند و نیاز به ابداع مجدد رویکردها را هر زمان که مشکلات مکرر ایجاد می شود را از بین می برد. استانداردسازی هوشمند برای آزادی خلاق ارزش قائل است و در عین حال اتلاف منابع را از بین می برد. این یک بلوغ سازمانی پایدار ایجاد می کند که مخالف سردرگمی، هزینه های بیش از حد، و مازاد بر یک سازمان بازار متوسط در حال رشد آشفته است.
چگونه مقیاس گذاری به توسعه رهبری ترجمه می شود
مقیاس بندی به خوبی به هر جنبه و عنصر عملیاتی یک سازمان، از جمله توسعه رهبری و جانشینی ترجمه می شود. با توسعه رهبری، مقیاسبندی مجموعهای از چالشهای نسبتاً به خوبی تعریف شده را برطرف میکند.
- توسعه رهبری سرمایه گذاری از نظر پول و زمان نیاز دارد
- ارائه آموزش با کیفیت به حجم زیادی از کارکنان با پتانسیل بالا
- تولید نتایج قابل سنجش در یک اطلاعیه کوتاه
- دستیابی موفقیت آمیز به شکاف های نسلی و فرهنگی
سازمان هایی که مقیاس می گیرند، موفق تر از سازمان هایی هستند که این کار را انجام نمی دهند. تمرکز بر رشد به تنهایی یک رویکرد غیرمسئولانه از منظر آینده بلندمدت سازمان است. تمرکز بر رشد پایدار امری تجملی نیست که مختص سازمانهای بازار بزرگ باشد. برای شرکت های بازار متوسط که قصد دارند در آینده مرتبط باشند، ضروری است.
بدون نظر