پرسش‌های صحیح برای موفقیت شغلی

فصل سوم: پرسش‌های صحیح

«هنر و علم پرسیدن، منبع تمام دانش‌هاست.»

~ توماس برگر

درس دوم: پرسش‌های صحیح را بپرسید

پرسش‌های صحیح برای موفقیت شغلی

زندگی، شغل، روابط، مشکلات، همه چیز به پرسیدن سوالات درست برمی‌گردد. لازم نیست همه چیز را بدانید، اما باید بتوانید همه چیز را پیدا کنید.

راه یافتن همه چیز، پرسیدن سوالات صحیح است. شما باید یاد بگیرید که چگونه در مورد چیز درست، در زمان درست، از افراد درست سوال کنید.

چند بار در زندگی‌تان آرزو کرده‌اید که قبل از تصمیم‌گیری، سوالات درست‌تری پرسیده بودید؟

برخی پرسش‌ها دشوارتر از بقیه هستند

سال‌ها پیش، باب در اولین روز کاری‌اش روبروی یکی از کارمندان نشست. او تازه‌وارد شرکت بود و می‌خواست با تمام کارمندانی که تازه مدیریت آنها را به او سپرده بودند، آشنا شود. او با این سوالات شروع کرد: “در ۱۰ سال آینده در شغل خود می‌خواهید کجا باشید؟ دوست دارید چه کاری انجام دهید؟” سکوت مرگباری برقرار شد و چهره کارمند حالتی گیج به خود گرفت. پس از حدود ۱۰ ثانیه، گفت: “آه… نمی‌دانم.”

نفر دوم، سوم و چهارم نیز پاسخ مشابهی به باب دادند. نفر پنجم گفت: “روزی دوست دارم مدیر شوم.” هشتاد درصد از کارمندان او هیچ تصوری از اینکه در ۱۰ سال آینده در شغل خود کجا می‌خواهند باشند یا چه کاری می‌خواهند انجام دهند، نداشتند. (این افراد قبلاً ۵ تا ۱۵ سال در شغل خود بوده‌اند).

آیا این سوال را از خود پرسیده‌اید؟ در ۱۰ سال آینده در شغل خود می‌خواهم کجا باشم؟ اگر چنین است، پاسخ خود را به صورت یک جمله در دفترچه خود بنویسید:

“در ۱۰ سال آینده، می‌خواهم کجا باشم و چه کاری انجام دهم؟

اگر پاسخی ندارید، اشکالی ندارد. بیشتر مردم نمی‌دانند چه می‌خواهند یا در ۱۰ سال آینده کجا می‌خواهند باشند – این مفهوم برای اکثر افراد آنقدر دور به نظر می‌رسد که قابل تأمل نیست. در واقعیت، ۱۰ سال همین نزدیکی است و وقتی فرا برسد، شما یا از وضعیت شغلی خود راضی خواهید بود یا ناراضی. کدام را ترجیح می‌دهید؟

مشخص کنید که در ۱۰ سال آینده دوست دارید کجا باشید و چه کاری انجام دهید. چرا باید بدانید در ۱۰ سال آینده کجا می‌خواهید باشید؟ زیرا در ۱۰ سال آینده شما جایی خواهید بود و کاری انجام خواهید داد. نباید آن جایی باشد که شما می‌خواهید و کاری که شما دوست دارید؟

جایگزین این است که یک بلیط بخت‌آزمایی بخرید و بگذارید کارها خود به خود پیش بروند.

درس سوم: پرسش‌های متمرکز بر شغل

سخت‌ترین سوالی که باید به آن پاسخ داد، سوالی است که در مورد آن دانشی ندارید. در اینجا چند سوال دشوار آورده شده است:

  • در ۱۰ سال آینده کجا می‌خواهم باشم؟ چگونه به آنجا خواهم رسید؟
  • اگر در مسیر شغلی فعلی بمانم، به کجا خواهم رسید؟
  • آیا کاری را  انجام می‌دهم که واقعاً دوست دارم؟
  • آیا می‌توانم کار دیگری انجام دهم یا خیلی دیر است؟
  • در ۱۰ سال آینده کجا می‌خواهم باشم؟

فقط شما می‌دانید در زندگی و شغل چه می‌خواهید. بنابراین باید با خودتان صادق باشید و اطلاعات کافی و درستی برای تصمیم‌گیری‌های خوب داشته باشید. سپس، باید یک برنامه با طراحی خوب و فکر شده بسازید. سپس باید آن برنامه را اجرا کنید تا به هدف خود برسید.

اگر نمی‌دانید در ۱۰ سال آینده چه می‌خواهید باشید، برای کشف آن نیاز به تلاش خواهید داشت. یکی از راه‌ها، بررسی علایق خود و نگاه کردن به مسیرهای شغلی موجود است. بسیار مهم است که از کار لذت ببرید و چالش‌برانگیز باشد. در غیر این صورت، در آن فوق‌العاده یا موفق نخواهید بود.

در اینجا یک وب‌سایت با اطلاعات مفید فراوان در مورد مشاغل آورده شده است: https://www.onetonline.org/. اگر نمی‌دانید چه کاری می‌خواهید انجام دهید، می‌توانید یک ارزیابی علاقه انجام دهید و از منابع این وب‌سایت استفاده کنید: https://www.careeronestop.org/Toolkit/ACINet.aspx.

این وب‌سایت می‌تواند به شما کمک کند تا ببینید با مجموعه مهارت‌های فعلی خود چه مشاغل دیگری می‌توانید انجام دهید:

https://www.myskillsmyfuture.org/.

راه دیگر برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه در ۱۰ سال آینده چه می‌خواهید باشید، انجام مصاحبه‌های کوتاه با افراد در سطوح مختلف شغلی در حوزه‌ای است که به آن علاقه دارید – خواه بازاریابی، مهندسی، پزشکی، هنر، هر چه که باشد. مصاحبه با افراد در شرکت فعلی‌تان آسان‌تر است، اما می‌توانید با هر کسی که می‌شناسید و در حوزه شغلی مورد علاقه شما کار می‌کند، صحبت کنید.

باز هم، چه سوالاتی باید بپرسید؟ در اینجا یک لیست اولیه آورده شده است:

  • آیا می‌توانید یک نمای کلی از شغل خود و اینکه چگونه به شغل فعلی خود رسیدید، به من بدهید؟
  • چه چیزی را در این شغل دوست دارید؟
  • چه چیزی را دوست ندارید؟
  • اگر مجبور بودید دوباره از ابتدا شروع کنید، چگونه برای داشتن شغلی مانند این آماده می‌شدید؟
  • از چه مهارت‌های خاصی استفاده می‌کنید؟
  • ای کاش چه مهارت‌هایی را داشتید که می‌توانستید از آنها استفاده کنید؟
  • اگر در موقعیت من بودید، چه سوالاتی می‌پرسیدید؟
  • چه چیز دیگری را دوست دارید به من بگویید؟
  • چه چیز دیگری؟ (ادامه پرسیدن “چه چیز دیگری” یک راه ظریف برای درگیر کردن آنها در طوفان فکری است. ممکن است ۱۰ “چه چیز دیگر” دیگر وجود داشته باشد یا هیچ‌کدام. بستگی به شخص دارد). همیشه این سوال را بپرسید تا زمانی که شخص مقابل پاسخی نداشته باشد.

پس از بحث، از آنها به خاطر وقت و تخصصشان تشکر کنید. یادداشت‌های خوبی بردارید و هر چیزی را که در بحث آموختید، تحقیق کنید. پس از دو روز، یک ایمیل برای تشکر مجدد از آنها ارسال کنید.

تمرین طوفان فکری

همه یک صدای کوچک دارند که چیزهایی را به آنها می‌گوید. ممکن است این را “ناخودآگاه شما” بنامید. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای پاسخ به سوال “در ۱۰ سال آینده کجا می‌خواهم باشم؟” از طریق طوفان فکری است. در اینجا یک نمونه از طوفان فکری آورده شده است:

این تمرین به شما کمک می‌کند تا افرادی را که در شرکت خود (اگر شاغل هستید) یا در یکی از شرکت‌های قبلی خود می‌شناسید و تحسین می‌کنید، شناسایی کنید. هنگامی که این افراد را شناسایی کردید، به این سوال پاسخ دهید: عنوان شغلی فعلی هر یک از آنها چیست؟ عناوین شغلی را در کاربرگ ارائه شده بنویسید. فایل‌های PDF رایگان را دانلود کنید.

در مرحله بعد، آن مشاغل شناسایی شده را در اینترنت جستجو کنید. در موتور جستجو، می‌توانید عنوان شغلی و شرح وظایف را تایپ کرده و کلید Enter را فشار دهید. به عنوان مثال، اگر یک شغل مدیر بازاریابی است، “شرح وظایف مدیر بازاریابی” را در موتور جستجو تایپ کنید.

صفحه نتایج باید پیوندهای زیادی به شرح وظایف فعلی در آن حوزه مورد علاقه ارائه دهد. چندین شرح وظیفه را بخوانید.

سوال بعدی: آیا ۷۰ درصد از این شرح وظایف شبیه چیزی است که مورد علاقه شما باشد؟

اگر پاسخ مثبت است، می‌توانید با افرادی که آن موقعیت را دارند مصاحبه کنید (به بالا مراجعه کنید).

اگر پاسخ منفی است، به شرح وظایف بعدی در لیست خود (کاربرگ به صورت آنلاین در دسترس است: فایل‌های PDF رایگان را دانلود کنید) نگاه کنید و فرآیند را تکرار کنید.

چگونه به آنجا خواهم رسید؟

در مین  یکی از ایالت های شرقی آمریکا، یک ضرب‌المثل وجود دارد: “از اینجا نمی‌توانید به آنجا برسید.” این در مورد برنامه‌ریزی شغل شما نیز صدق می‌کند – نمی‌توانید آن را از گام ۱ تا گام ۱۰ (شروع تا تکمیل) برنامه‌ریزی کنید. مسیر خود را برعکس، از گام ۱۰ تا گام ۱ برنامه‌ریزی کنید – بسیار آسان‌تر است.

به عنوان مثال، برای اینکه مدیر فناوری اطلاعات باشید، ابتدا باید یک مدیر فناوری باشید. قبل از اینکه بتوانید یک مدیر فناوری باشید، باید تجربه مهندس ارشد (چه نرم‌افزار، چه سخت‌افزار یا سیستم‌افزار) داشته باشید و آموزش مدیریت را تکمیل کنید (هر چه برنامه رسمی‌تر باشد، بهتر است). برای اینکه یک مهندس ارشد باشید، ابتدا باید ۵ سال یا بیشتر به عنوان مهندس سابقه داشته باشید. برای اینکه یک مهندس باشید، ابتدا باید یا سابقه فنی اثبات شده قوی یا مدرک کارشناسی علوم در یکی از رشته‌های مهندسی یا هر دو را داشته باشید. مهارت‌های اضافی نیز وجود خواهد داشت که برای دستیابی به تسلط کامل باید آنها را توسعه دهید.

آیا منطقی است؟

اگر منطقی نیست، در اینجا یک مثال دیگر آورده شده است: یک هرم وارونه را در نظر بگیرید. بالا، بزرگترین بخش با عنوان “مدیر فناوری اطلاعات” است و به بیشترین تجربه و دانش نیاز دارد. در پایین “دانشجوی مهندسی” قرار دارد. شما به احتمال زیاد در یکی از سطوح بین بالا و پایین خواهید بود. هر شغل شرحی از تمام وظایف و مهارت‌های مورد نیاز را دارد.

هنگامی که وظایف و مهارت‌ها را شناسایی کردید، می‌توانید آنها را در برنامه توسعه حرفه‌ای خود، در صورت لزوم، قرار دهید تا وقتی فرصت شما فرا رسید، مهارت‌های لازم را داشته باشید.

اگر در مسیر شغلی فعلی بمانم، به کجا خواهم رسید؟

یک راه آسان برای دیدن مسیر شغلی، نگاه کردن به ساختار سازمانی کسب و کار خود و افراد ارشدتر از خودتان است. همچنین می‌توانید به مسیرهای جانبی نیز نگاه کنید. به عنوان مثال، اگر در بازاریابی هستید، می‌توانید به یک سازمان فروش و مسیرهایی که می‌تواند ارائه دهد، نگاه کنید. اگر یک EMT (تکنسین مدیریت فوریت‌ها) هستید اما از گشت و گذار تمام روز در آمبولانس خسته شده‌اید، ممکن است در یک اتاق اورژانس بیمارستان کار کنید و پرستار شوید.

اینکه به کجا خواهید رسید، حدس هر کسی است یا مکانی به انتخاب شما. اگر می‌خواهید جایی به انتخاب شما باشد، به یک برنامه عالی نیاز دارید. همچنین، به یک شبکه قوی از ارتباطات تجاری و حرفه‌ای نیاز دارید (در ادامه به آن خواهیم پرداخت). این بهترین راه برای رسیدن به مکانی به انتخاب شماست.

مقصد ممکن است تغییر کند. اشکالی ندارد. مهم این است که در مسیر انتخابی خود رو به جلو حرکت کنید. اگر با فرصت‌ها سازگار شوید و به آنها واکنش نشان دهید و هر آنچه پیش می‌آید را بپذیرید، به جایی خواهید رسید، اما به احتمال زیاد جایی نخواهد بود که شما می‌خواهید باشید. در نهایت، حتی ممکن است خودتان را در یک گوشه محصور کنید.

آیا کاری را انجام می‌دهم که واقعاً دوست دارم؟

پاسخ شما باید بله باشد. اگر نیست، باید کار دیگری برای انجام پیدا کنید.

اگر رفتن به سر کار “موتورهای شما را روشن نمی‌کند” و شما را برای روز آینده هیجان‌زده نمی‌کند، این راه زندگی نیست. اما قبل از ترک این شغل، ابتدا علت احساسات خود را مشخص کنید. دلیل می‌تواند هر یک یا همه موارد زیر باشد: مدیر، شغل، یا شرکت.

این تقصیر مدیر است

اگر در موقعیتی هستید، ارزیابی کنید که چرا ناراضی هستید. اگر کار را دوست دارید، اما شخصی را که برای او کار می‌کنید دوست ندارید، جای نگرانی نیست. مدیران برای مدت طولانی در یک سازمان نمی‌مانند. میانگین زمان ماندگاری یک مدیر حدود ۱۸ ماه است.

به همین ترتیب، اگر مدیر خود را دوست دارید، خوب است. در هر صورت، این مدیر به زودی به جای دیگری خواهد رفت. (به بخش مدیریت مدیر خود مراجعه کنید).

آیا این دیدگاه شما را نسبت به کاری که اکنون انجام می‌دهید، تغییر می‌دهد؟

این تقصیر شغل است

اگر مشکل خود شغل است و نه مدیر، چندین انتخاب دارید. این انتخاب‌ها شامل موارد زیر است:

  • در همان سازمان، یک شغل دیگر پیدا کنید که جذاب‌تر باشد. گاهی اوقات صرف زمان برای آموزش متقاطع در شغلی متفاوت می‌تواند یک تجربه روشنگر، لذت‌بخش و پربار باشد.
  • می‌توانید یک شغل دیگر در سازمان دیگری در همان شرکت پیدا کنید.
  • می‌توانید یک شغل دیگر در شرکت دیگری پیدا کنید (اما اگر شرکت را دوست دارید، این ممکن است بهترین انتخاب نباشد).
  • می‌توانید با مدیر خود صحبت کنید، رابطه و اعتماد را توسعه دهید. وقتی مدیر ترک کند، ممکن است شما را با خود ببرد.
  • مدیر شما ممکن است به شما کمک کند تا شغل دیگری را پیدا کنید که بهتر با علایق شما در شرکت فعلی مطابقت داشته باشد.

آیا این دیدگاه شما را نسبت به کاری که اکنون انجام می‌دهید، تغییر می‌دهد؟

این تقصیر شرکت است

اگر شرکت یا فرهنگ آن مشکل است، این را بدانید: تغییر نخواهد کرد و به ندرت در حالی که شما آنجا هستید بهتر خواهد شد، مگر اینکه یک رویداد بزرگ رخ داده باشد که باعث تغییر پارادایم شود. شرکت‌های عالی، شرکت‌های خوب و شرکت‌هایی وجود دارند که باید از آنها فرار کنید. متأسفم، اما این حقیقت است.

اگر شرکت مشکل است، چه کار می‌کنید؟ این به شما بستگی دارد. اگر مدیرتان شما را از بیشتر مشکلات دور نگه می‌دارد، خود را خوش‌شانس بدانید، این مدیران نادر هستند. ترک شرکت ممکن است بهترین انتخاب نباشد.

اگر در شرکتی کار می‌کنید که مدیریت بیش از حد ریزبین است یا محیط کار سمی است، بهترین راه برای ادامه کار این است که رزومه خود را به روز کنید (که همیشه باید به روز باشد)، و با دوستان و همکاران خارج از شرکت خود در مورد شرکت آنها صحبت کنید. می‌توانید مصاحبه‌های اطلاعاتی را که قبلاً بحث شد، با آنها انجام دهید. زمان ترک خود را فقط پس از یافتن و پذیرش شغل دیگری انتخاب کنید، زیرا پیدا کردن شغل در حالی که شغل دارید همیشه آسان‌تر است.

اغلب بهترین مشاغل پیدا شده از طریق افراد دیگر هستند و این موقعیت‌ها به صورت عمومی آگهی نمی‌شوند. دلیل این امر این است که مدیران دوست دارند افرادی را استخدام کنند که آنها را می‌شناسند و به آنها اعتماد دارند یا از طریق معرفی شخصی در بخش خودشان.

می‌توانید رتبه‌بندی شرکت‌ها را در این سایت‌ها مشاهده کنید:

هر یک از این سایت‌ها به شما خوبی‌ها، بدی‌ها و زشتی‌های تقریباً هر شرکتی در ایالات متحده را می‌گویند. بسیاری از نظرات را بخوانید تا به دنبال موضوعات و مشکلات مشترک باشید. فقط به عدد یا رتبه‌بندی ستاره‌ای نگاه نکنید. چیزهای خوبی که می‌خواهید بدانید در نظراتی است که مردم می‌نویسند.

یک نکته را به خاطر بسپارید: هیچ شرکتی کامل نیست، و نه افرادی که در آنجا کار می‌کنند. بنابراین، استفاده از منابعی مانند GlassDoor به محدود کردن لیستی از شرکت‌ها برای بررسی کمک می‌کند. این وب‌سایت‌ها تنها منبع اطلاعات نیستند. از شبکه خود برای یافتن افرادی که در شرکت‌های مورد علاقه کار می‌کنند استفاده کنید و با آنها در مورد شرکتشان صحبت کنید. پیشنهاد دهید برایشان قهوه بخرید و هر زمان که برنامه آنها اجازه می‌دهد، با آنها ملاقات کنید.

سوالاتی (در صورت امکان باز پاسخ) که باید بپرسید:

  • آیا می‌توانید ایده‌ای از اینکه کار کردن در شرکت شما چگونه است، به من بدهید؟
  • چه مدت است که در آنجا کار می‌کنید؟
  • فرهنگ شرکتی چگونه است؟
  • آیا سال‌هاست با همین افراد کار می‌کنید، یا افراد معمولاً پس از یک یا دو سال جابجا می‌شوند یا شرکت را ترک می‌کنند؟
  • چه چیزی را در مورد این شرکت دوست دارید؟
  • چه چیزی را در مورد این شرکت دوست ندارید؟
  • فکر می‌کنید چه مدت در این شرکت کار خواهید کرد؟
  • مزایای موجود در شرکت شما به جز حقوق چیست؟ نظر شما در مورد آنها چیست؟

همچنین، سوالاتی را بپرسید که به نظر شما برای درک شرکت مفید هستند. باید ظرف حدود ۳۰ دقیقه متوجه شوید که آیا این شرکتی است که می‌خواهید در نظر بگیرید یا شرکتی است که باید از آن اجتناب کنید.

آیا می‌توانم کار دیگری انجام دهم یا خیلی دیر است؟

پاسخ کوتاه “بله” است، می‌توانید کار دیگری انجام دهید. مگر اینکه در پایان حرفه خود باشید، خیلی دیر نیست (و حتی در آن صورت بسیاری از افراد “فصل دوم” یا شغلی برای خود ایجاد می‌کنند). ممکن است کار بیشتر، پشتکار، خلاقیت و تفکر زیاد نیاز داشته باشد، اما قطعاً در هر زمانی امکان انجام کار دیگری در شغل شما وجود دارد.

سوالات مهمی که باید از خود بپرسید:

  • چرا این سوال را می‌پرسم؟
  • چرا ناراضی یا نارضایتی دارم؟
  • آیا برای انجام کاری که برای تغییر شغل لازم است، آماده‌ام؟
  • چه چیزی در مورد شغل مورد علاقه می‌دانم؟

خلاصه

  • در شغل خود، داشتن یک برنامه ۱۰ ساله بسیار مهم است. برنامه را برعکس بسازید تا با هدف نهایی شروع کنید و به موقعیت فعلی خود بازگردید. الزامات و مهارت‌هایی را که باید برای هر مرحله از برنامه کسب کنید، تعریف کنید.
  • تنها شما می‌توانید موفقیت خود را رقم بزنید. راهی که این کار را انجام می‌دهید، پرسیدن سوالات درست و عمل بر اساس پاسخ‌هایی است که یاد می‌گیرید.
  • اگر در کار ناراضی هستید، مهم است که دلیل آن را بفهمید – همیشه تقصیر شرکت نیست.
  • می‌توانید شغل و زندگی خود را تغییر دهید. این به شما بستگی دارد.

سؤالاتی که باید از خود بپرسید

  • آیا یک برنامه ۱۰ ساله دارم؟
  • آیا این برنامه را به روز نگه می‌دارم؟
  • اگر بتوانم امسال یک مهارت را توسعه دهم، آن چه مهارتی خواهد بود؟
  • اگر بتوانم امسال یک چیز را در شغل خود تغییر دهم، آن چه چیزی خواهد بود؟
  • آیا موانعی برای افزودن یک مهارت یا تغییر یک چیز وجود دارد؟ اگر چنین است، چگونه می‌توانم بر آن موانع غلبه کنم؟

 

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *