در چند مقاله قبلی، با انواع مختلفی از ریسک که در یک پروژه زیرساختی وجود دارد، برخورد کردیم. ما در مورد ریسک مازاد بر هزینه ها و همچنین خطرات تاخیر درآمد و همه چیز در این بین بحث کرده ایم. با این حال، همه خطراتی که ما در مورد آنها صحبت کردیم، مستقیماً برای شرکت زیرساخت یا دولت، یعنی طرف اول و دوم، قابل اجرا بود.

در بسیاری از موارد، پروژه ها شامل چندین شخص ثالث می شوند. این اشخاص ثالث مستقیماً درگیر پروژه نیستند. با این حال، همچنان، اقدامات یا عدم اقدام آنها می تواند آسیب جدی به پروژه وارد کند. در این مقاله نگاه دقیق تری به تمام خطرات شخص ثالث خواهیم داشت. ما خطرات مهم شخص ثالث را فهرست کرده و آنها را با جزئیات بیشتر توضیح خواهیم داد خواهیم داد .

امکانات مورد نیاز برای پروژه

در بسیاری از پروژه های زیرساختی، تکمیل به موقع پروژه به اقدامات خاصی که باید توسط شرکت های برق شخص ثالث انجام شود، بستگی دارد. این می تواند به معنای اساسی مانند تامین برق یا اتصال آب باشد. در مواقع دیگر، ممکن است کمی پیچیده‌تر باشد، مانند دریافت مجوز تأیید از یک سازمان خدمات عمومی.

با این حال، در تمام این موارد، شخص ثالث هیچ سهم واقعی در پروژه ندارد. در نتیجه، شخص ثالث واقعاً انگیزه ای برای پایبندی به برنامه زمانی ندارد. با این حال، خدماتی که ارائه می دهند ممکن است کاملاً حیاتی باشد. به عنوان مثال، در غیاب اتصال برق می‌توان عملیات یک جاده عوارضی را متوقف کرد.

یک شرکت زیرساختی برای مدیریت این شرایط خیلی کم می تواند انجام دهد. تنها راه حل این است که هنگام برنامه ریزی بدترین ها را فرض کنید. اگر شرکت‌های زیرساختی در مرحله برنامه‌ریزی زمان‌های طولانی را به عنوان بافر برای چنین وظایفی بگذارند، وضعیت بهتری دارند. شرکت زیرساخت باید با این ارائه دهندگان خدمات شخص ثالث هماهنگی نزدیکی داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که تاخیر ایجاد شده بیش از حد نیست.

حذف آب و برق

درست مانند افزودن ابزارهای برقی، حذف برنامه های کاربردی از محل پروژه نیز می تواند دشوار و وقت گیر باشد. به عنوان مثال، اگر یک جاده جدید ساخته شود، می تواند از روی برخی از شبکه های برق، خطوط لوله گاز یا خطوط لوله آب عبور کند. بنابراین، برای ساخت جاده، این تاسیسات باید به مکان دیگری منتقل شوند یا حداقل باید به زیر زمین منتقل شوند. شرکت‌های زیرساخت موظفند شرکت‌های تاسیساتی را در جریان اجرای این گونه پروژه‌ها در جریان نگه دارند.

با این حال، یک بار دیگر، مشکل دقیقاً به همان شکل باقی می ماند. شرکت زیرساخت بر اساس برنامه فشرده ای کار می کند و انگیزه انجام این کار را دارد. از طرف دیگر، شرکت خدمات شهری نیازی به رعایت برنامه زمانی ندارد. در نتیجه، آنها ممکن است به کندی واکنش نشان دهند و در نهایت کل پروژه را به تاخیر بیندازند. گاهی این کار با عمد انجام می شود. با این حال، در زمان های دیگر، این فقط نتیجه انفعال است که در بسیاری از شرکت های خدمات عمومی رایج است.

وابستگی متقابل بین پروژه ها

بسیاری از اوقات پروژه های زیرساختی به یکدیگر وابسته هستند. در برخی موارد، وابستگی عملیاتی وجود دارد، به این معنی که عملیات پروژه وابسته نمی تواند تا زمانی که پروژه اول تکمیل شود، شروع شود. به عنوان مثال، یک نیروگاه مبتنی بر زغال سنگ ممکن است نتواند عملیات خود را آغاز کند تا زمانی که پروژه معدن زغال سنگ قادر به رسیدن به سطح معینی از خروجی باشد که آن را قادر می سازد تا به نیروگاه برق رسانی کند.

در بسیاری موارد دیگر، عملیات ممکن است به یکدیگر وابسته نباشند. با این حال، منابع مالی پروژه ممکن است به منابع مالی پروژه دیگری وابسته باشد. در چنین مواردی، اگر هر دو پروژه جداگانه تامین مالی شوند، ممکن است بتوان وابستگی را از پروژه دیگر حذف کرد. با این حال، ممکن است ثابت شود که گران‌تر باشد، زیرا مقدار بدهی که باید افزایش یابد، بیشتر خواهد بود و وثیقه کمتری از آن پشتیبانی می‌کند. ترکیب پروژه ها به منظور تأمین مالی آنها نیز ممکن است راه حل مناسبی نباشد زیرا هر دو پروژه ممکن است توسط شرکت های زیرساختی مختلف اجرا شوند.

اغتشاشات سیاسی

بسیاری از اوقات، اجرای یک پروژه ممکن است به شدت تحت تأثیر اغتشاشات سیاسی قرار گیرد. این اختلالات ممکن است خارج از کنترل شرکت زیرساخت باشد. با این حال، شرکت زیرساخت باید اطمینان حاصل کند که احتمالات مربوط به چنین تاخیرهایی به درستی در قرارداد پروژه مدیریت می شود.

بهترین کار این است که مسئولیت چنین خطراتی به دولت داده شود. زیرا دولت ابزارهای لازم برای مهار اعتراضات را در اختیار دارد. دولت می تواند با معترضان مذاکره کند و به آنها غرامت بهتری بدهد تا به اعتراضات پایان دهند. همچنین دولت قادر است از پیمانکار حمایت پلیسی را فراهم کند تا آنها بتوانند بدون وقفه به کار خود ادامه دهند. اگر با همه این اقدامات، دولت نتواند اعتراضات را سرکوب کند و فضای کاری مساعد را فراهم کند، باید مسئولیت این روند را بر عهده بگیرد. این بدان معناست که دولت باید تاخیرهای ناشی از این دلایل را فورس ماژور بداند و شرکت زیرساخت را به همین دلیل جریمه نکند.

نکته اصلی این است که پروژه های زیرساختی با خطرات زیادی از جانب اشخاص ثالث نیز روبرو هستند. شناخت و کاهش این خطرات قبل از اینکه موفقیت پروژه را تهدید کند بسیار مهم است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *