تاریخچه هنجارهای بازل

پس از فروپاشی استاندارد طلا در سال 1971 و سقوط قرارداد اسمیتسونین در سال 1973، بسیاری از بانک‌ها نگران این واقعیت بودند که بانک‌های دارای حضور بین‌المللی سرمایه کافی در اختیار ندارند. از آنجایی که سیستم مالی بین‌المللی تا آن زمان عمیقاً یکپارچه شده بود، منبع نگرانی بزرگی برای کشورهای مختلف درگیر شد. بحرانی که در یک کشور به وجود آمده است می تواند به سرعت از کنترل خارج شود و سایر کشورها را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

به همین دلیل است که بانک های مرکزی کشورهای مطرح G-10 کمیته ای متشکل از کارشناسان ایجاد کردند. این کمیته به عنوان کمیته بازل در نظارت بانکی یا به سادگی کمیته بازل نامیده شد. طبق توصیه های این کمیته، هنجارهای بازل ابتدا تحت حمایت بانک تسویه بین المللی (BIS) تدوین شد.

صنعت بانکداری در سه تا چهار دهه گذشته دستخوش تغییرات شدید شده است. از این رو، هنجارهای بازل که ابتدا تدوین شدند منسوخ شدند و هنجارهای بازل-II باید معرفی شوند. در حال حاضر، حتی هنجارهای بازل-II ناکافی به نظر می رسند و بانک های بزرگ جهان به سرعت در حال حرکت به سمت توافق جدیدی به نام سیستم بازل-III هستند .

در این مقاله به طور خلاصه متوجه خواهیم شد که این هنجارهای بازل چیست و چگونه بر صنعت بانکداری تأثیر می گذارد.

اولین توافق بازل

کمیته بازل چندین سال کار کرده است و سرانجام اولین توافق بازل در سال 1988 به وجود آمد. در ابتدا این توافق فقط برای اعضای گروه G-10 یعنی 10 کشور الزام آور بود. با این حال، بیش از 190 کشور برای پیروی فعالانه از هنجارها داوطلب شدند، زیرا تقریباً هر کشوری در جهان با آشفتگی در بخش بانکداری مواجه بود. اولین توافق بازل دو هدف داشت. اولاً، می‌خواست اطمینان حاصل کند که تمام بانک‌هایی که حضور بین‌المللی دارند، حداقل سطح سرمایه قابل قبولی را حفظ می‌کنند. این امر ثبات سیستم بین المللی را تضمین می کند و سایر بانک ها در معرض خطرات طرف مقابل قرار نمی گیرند. همچنین مزیت های موقتی را که بانک ها می توانند به مشتریان خود در زمانی که آنها مجبور به حفظ حداقل سرمایه به عنوان سرمایه نباشند، بی اثر می کند.

با این حال، اولین توافق بازل دارای کاستی های جدی بود که تنها پس از اجرای سیستم آشکار شد. اولا، اولین توافقنامه بازل تنها بر ریسک اعتباری متمرکز بود. انواع دیگر ریسک ها مانند ریسک عملیاتی به سادگی از تحلیل حذف شدند. بنابراین، در صورت بروز بحران، بانک را فقط تا حدی آماده می کند. همچنین، محاسبات ریسک اعتباری معیارهای کیفی مانند کیفیت متفاوت بدهکاران و همچنین ریسک احتمالی را در نظر نگرفت. همچنین، اولین قرارداد بازل بر ارزش دفتری قرار گرفتن در معرض اعتبار متمرکز است و نه ارزش بازار. با توجه به این واقعیت که ابزارهای مالی جدیدتر می توانند بین ارزش دفتری و ارزش بازار دارایی که در معرض اعتبار قرار می گیرند، تغییرات قابل توجهی ایجاد کنند، این توافق را منسوخ کرده است.

دومین پیمان بازل

بانک تسویه حساب های بین المللی متوجه شد که اولین توافق بازل برای پاسخگویی به نیازهای رو به رشد بخش بانکی کافی نیست. از این رو، آنها دومین پیمان بازل را ایجاد کردند تا از کاستی ها خلاص شوند. این توافق در ژوئن 2004 توسط جهان به تصویب رسید. توافق دوم اساساً تمدید توافق اول بود. بنابراین، تعداد بسیار کمی از مقررات که بخشی از توافقنامه اول بود حذف شدند. در عوض چندین مورد جدید اضافه شد و دامنه توافق گسترش یافت. توافق بازل شامل سه رکن بود که ثبات صنعت بانکداری جهانی به آنها وابسته بود. این سه رکن عبارتند از: کنترل سرمایه، بررسی نظارتی و انضباط بازار. این توافقنامه مدل‌های ریاضی دقیقی را ارائه می‌کند که باید توسط بانک‌های سراسر جهان مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه فرآیند را استاندارد کند.

دومین توافق بازل نیز ریسک بازار را به رسمیت شناخت. همچنین، ارزش‌های بازار اغلب در محاسبات انجام شده توسط مدل‌های ریاضی لحاظ می‌شد. از این رو، کاستی های عمده اولین توافق بازل با این توافق برطرف شد.

سومین توافق بازل

بحران جهانی بانکداری که در سال 2008 در سراسر جهان رخ داد، ضعف این صنعت را آشکار کرد. از این رو، توافق دوم بازل دیگر کافی تلقی نمی شد. در عوض، رگولاتورها شروع به فریاد زدن برای وضع قوانین بیشتر و بهتر به منظور تنظیم بهتر بانک ها کردند. این آغاز تدوین هنجارهای بازل-III بود. سومین توافقنامه بازل در حالت ایده آل باید تا کنون اجرا می شد. با این حال، تاخیرهای خاصی در این فرآیند وجود داشته است و انتظار می‌رود که پذیرش هنجارهای بازل در سراسر جهان تا سال 2018 رخ دهد.

سومین توافقنامه بازل قصد دارد میزان پولی که بانک ها به عنوان سرمایه در اختیار دارند را به شدت افزایش دهد. اگرچه ممکن است مقدار کل سرمایه مورد نیاز بدون تغییر باقی بماند، اما توافق سوم مستلزم حفظ مقدار قابل توجهی بالاتر از سرمایه ردیف 1 است. به عنوان مثال، مقدار سرمایه سهامی که باید حفظ شود از 2% قبلی به 4.5% افزایش یافته است.

همچنین، سومین پیمان بازل، پیش بینی هایی را برای بافرهای سرمایه ایجاد کرده است . این حفاظ سرمایه به عنوان دومین لایه حفاظتی بانک ها در صورت بروز بحران عمل خواهد کرد. همچنین تمهیداتی برای بافرهای ضد چرخه ای در نظر گرفته شده است. این بافرها به تنظیم حجم اعتبار کمک می کند و از رونق اعتبار جلوگیری می کند تا حباب ایجاد نشود.

برای تکمیل تمام این معیارها، یک نسبت اهرمی مبتنی بر ریسک نیز معرفی خواهد شد. این نسبت استفاده از اهرم را توسط بانک هایی که حضور بین المللی دارند محدود می کند.

بنابراین، توافقنامه بازل از زمان معرفی آنها در سال 1988 دستخوش تغییر شدیدی شده است. انتظار می رود سومین توافق بازل بتواند ثبات بسیار مورد نیاز را برای صنعت بانکداری فراهم کند تا بتوان با استفاده از آن دوره رشد را آغاز کرد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + 14 =