هنگامی که یک شرکت برای ورشکستگی اقدام می کند، منافع بسیاری از طرف های مختلف تحت تاثیر قرار می گیرد. به همین دلیل است که نتیجه گیری پرونده های ورشکستگی بسیار دشوار است. ذینفعان زیادی درگیر هستند و هر کدام می‌خواهند منافع خود را به هزینه دیگران دنبال کنند. نتیجه این است که یک جنگ طناب کشی بین سهامداران مختلف رخ می دهد و رسیدن به یک تصمیم برای همه افراد درگیر بسیار دشوار می شود.

از این رو، اگر شرکتی بخواهد به طور مؤثر مذاکره کند، برای آنها مهم است که اهداف همه افراد درگیر را بدانند. هنگامی که آنها اهداف را شناختند، می توانند تلاش کنند و منافع هر چه بیشتر ذینفعان را برآورده سازند. منافع گروه‌های ذینفع مختلف، حتی اگر در شرکت‌ها یا صنایع مختلف باشند، سازگار است.

در این مقاله، نگاه دقیق‌تری به منافع گروه‌های مختلف ذینفع خواهیم داشت.

طلبکاران تضمین شده

در مورد پرونده های ورشکستگی، طلبکاران تضمین شده قوی ترین موقعیت را دارند. از این رو، تا زمانی که آنها بر دارایی‌های مساوی یا بیشتر از وامی که داده‌اند حق التزام دارند، به نظر نمی‌رسد که مشتاق مذاکره باشند.

در بسیاری از موارد، بدهی های تضمین شده توسط شرکت های سرمایه گذاری بزرگ نگهداری می شود. این صندوق‌ها شامل صندوق‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌های بازنشستگی و غیره می‌شوند. این صندوق‌ها می‌خواهند هنگام اعلام نتایج در مقابل چشمان سرمایه‌گذاران خود خوب به نظر برسند. از این رو، تا زمانی که بستانکار آماده است جریان نقدی کافی را فراهم کند که لازم نباشد وام به عنوان دارایی ناموفق نوشته شود، آنها آماده هستند تا با طلبکاران هماهنگ شوند. دارایی های غیرعملکردی در سوابق شرکت و همچنین مدیر بد به نظر می رسد. از این رو، مدیران ممکن است انگیزه شخصی برای اجتناب از همین موضوع داشته باشند.

معامله با طلبکاران تضمین شده می تواند بسیار دشوار باشد زیرا آنها حداقل در صورت ورشکستگی از دست می دهند. همچنین، طلبکاران تضمین شده تمایل دارند که مذاکره کنندگان سختی باشند، به ویژه اگر دارندگان اصلی بدهی نباشند. طلبکاران تضمین شده اغلب بدهی خود را با تخفیف به اشخاص ثالث می فروشند. این اشخاص ثالث سازمان هایی هستند که در زمینه وصول بدهی از شرکت های ورشکسته تخصص دارند. این بدان معنی است که آنها اغلب متخصصان وصول بدهی را در لیست حقوق خود دارند. به این ترتیب، آنها مجبور نیستند برای بهره مندی از خدمات این متخصصان مبالغ زیادی را بپردازند. چنین شرکت هایی در مذاکرات ورشکستگی تجربه بالایی دارند. اغلب، آنها به طور همزمان با بیش از یک شرکت درگیر مذاکره هستند. این به آنها در طول فرآیند مذاکره دست برتر می دهد.

در بسیاری از موارد، طلبکاران تضمین شده نیز در نهایت به یک گروه سهامدار عمده در شرکت تبدیل می شوند. این به این دلیل است که بسیاری از اوقات، مقادیر زیادی از بدهی ها به حقوق صاحبان سهام تبدیل می شود و اتفاقاً آنها بزرگترین دارندگان بدهی هستند. بسته به مورد به مورد، این ممکن است برای شرکت خوب باشد یا نباشد.

طلبکاران بدون وثیقه

طلبکاران بدون وثیقه دقیقاً برعکس طلبکاران تضمین شده هستند. این به این دلیل است که طبق قانون ورشکستگی، حقوق آنها حداقل است. در نتیجه، اگر شرکت واقعاً انحلال شود، طلبکاران بدون وثیقه ممکن است اصلاً چیزی دریافت نکنند. از آنجایی که آنها هیچ حقی برای دارایی ندارند، ممکن است اصلاً پولی دریافت نکنند. این چیزی است که آنها را انعطاف پذیرتر می کند.

مواردی وجود داشته است که طلبکاران تضمین شده موافقت کرده اند که کمتر از 40٪ از مبلغ بدهی خود را بپذیرند. این به دو دلیل است. اولاً، برخلاف طلبکاران تضمین شده، بستانکاران بدون وثیقه به طور اتفاقی طلبکاران تجاری هستند. این بدان معناست که آنها شرکت های سرمایه گذاری یا مرتبط با امور مالی نیستند. بلکه اینها شرکت هایی هستند که کالاها را به مشاغل دیگر می فروشند. به این ترتیب، آنها نه دانش و نه توانایی مالی لازم برای گرفتن سهام بزرگ در یک شرکت دیگر را دارند. همچنین، قانون ورشکستگی، فروش فوری یا انحلال اوراق بهاداری را که به عنوان بخشی از طرح تجدید ساختار دریافت می‌شود، غیرممکن می‌کند و طلبکاران تجاری قصد ندارند از سرمایه در گردش خود برای خرید اوراق بهادار استفاده کنند که در آن پول آنها برای بلندمدت قفل می‌شود.

در عوض، آنها از کوتاه کردن مو و بازگشت به کار اصلی خود خوشحال می شوند. همچنین، شرکت‌هایی که درخواست ورشکستگی می‌کنند، اغلب اتفاق می‌افتد که مشتریان ایراد طلبکاران بدون وثیقه هستند. از این رو، آنها می خواهند مشتریان خود زنده بمانند تا بتوانند به فروش کالا (به صورت نقدی) ادامه دهند. اگر شرکت دوام بیاورد، بستانکار بدون وثیقه در بلندمدت پول بیشتری به دست خواهد آورد.

شرکتی که اعلام ورشکستگی می کند باید بداند که ارائه سهام به یک طلبکار بدون وثیقه بعید است نظر آنها را تغییر دهد.

سهامداران

هنگامی که یک شرکت اعلام ورشکستگی می کند، سهامداران آن ممکن است ناگهان به یک گروه بسیار متخاصم تبدیل شوند. به این دلیل که پس از اعلام ورشکستگی، آنها آخرین ادعای دارایی را دارند. از این رو، شانس آنها برای بهبود مالی بسیار اندک است.

بنابراین، آنها شروع به استفاده از ابزارهای دیگر برای بازیابی پول خود می کنند. یکی از متداول ترین راه ها طرح دعوی حقوقی علیه مدیریت شرکت، متهم کردن آنها به رفتار عمدی، سهل انگاری یا کلاهبرداری است. راه دیگر امید به دستیابی به حقوق صاحبان سهام، شرکت بازسازی شده است. واقعیت این است که سهامداران شانس بسیار کمی برای دریافت هر گونه سهام در شرکت بازسازی شده دارند. در نتیجه سعی می کنند تا حد امکان شکایت کنند و بازیابی شوند. بنابراین، اگر سهامداران باید آرام شوند، باید سهام بیشتری به آنها پیشنهاد شود.

نکته پایانی این است که همان انگیزه یعنی سهام بیشتر ممکن است برای برخی از سرمایه گذاران خوشایند باشد، در حالی که ممکن است برای بسیاری دیگر خوشایند نباشد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *