در دهه 1970، کوچینگ در ایالات متحده به عنوان یک مدیریت توسعه محور کارکنان توسط سرپرستان بخش ورزش به سازمان ها به عنوان کوچینگ تجاری منتقل شد. این اصطلاح به مدیریت منتقل شد تا به روش های آموزش و پرورش در آنجا معنای جدیدی بدهد. مقصود روشن شدن جنبه همدلی «جنگ» و «همراهی» بود. کوچینگ یک فرآیند برنامه ریزی شده است که در چندین ساعت و جلسات ادامه دارد و می تواند از چند ماه تا چندین سال ادامه یابد.
تعریف
کلمه کوچ در اصل از انگلیسی گرفته شده و به معنای کالسکه است. بعدها با کالسکه ای که هدایت می کند، حرکت می کند، مراقبت می کند و راه را به اسب ها نشان می دهد، مرتبط شد. به عنوان یک قاعده، مربی هدف را مشخص نمی کند، بلکه مشتری یا مسافر را مشخص می کند. یک مربی محلی می تواند پیشنهادات الهام بخش برای یک مقصد جسورانه ارائه دهد.
اولین جنبه مهم این است که کوچینگ تعاملی و شخص محور است. کوچینگ بین یک کوچ و یک مشتری انجام می شود که اغلب به آن مربی می گویند. این دو از نزدیک با هم کار می کنند. مربی نوعی تسهیل کننده فرآیند است. او با یک کیت راه حل آماده نمی آید، همانطور که مشاوران اغلب انجام می دهند (و این وظیفه آنهاست—آنها برای مشاوره دادن و ارائه راه حل ها حقوق می گیرند). مربی بیشتر تمایلی به اظهارات اساسی ندارد. او به مشتریان کمک می کند تا راه حل های مناسب را برای آنها بیابند. کوچینگ به صورت داوطلبانه انجام می شود و نیاز به یک رابطه خوب و قابل اعتماد بین مربی و مشتری دارد.
یک کوچ بر نیازهای فردی مربی تمرکز دارد. به عنوان یک قاعده، اهداف به طور مفصل با مربی در یک جلسه توجیهی مورد بحث قرار می گیرند تا تکلیف مشخص شود و چگونه مربی می تواند آنها را در دستیابی به آنها حمایت و همراهی کند. این نقش نیز یادآور ناظم در یک رویداد گروهی است. در حالی که مربی محتوای خود را اعلام می کند، ناظم پیشنهاداتی را در سطح فرآیند برای اقدامات بعدی ارائه می دهد. او ساعت و اهداف را برای دیگران پیگیری می کند.
کوچینگ همچنین با اصطلاحات مدیریت ، کوچینگ شغلی یا کوچینگ تجاری همراه است، دیگران آن را با کوچینگ زندگی ، کوچینگ شخصی ، کوچینگ زندگی یا با لفاظی یا آموزش ارتباطات مرتبط می دانند. حتی یک جلسه طوفان فکری مختصر در مورد اصطلاح “کوچینگ” پیچیدگی و تنوع را روشن می کند، یعنی ابتدا باید راه خود را از طریق یک میدان گسترده بجنگید تا بفهمید که کوچینگ شامل چه چیزهایی است و اگر می خواهید مربی شوید باید چه انتظاری داشته باشید. معلوم می شود که کوچینگ یک اصطلاح عمومی برای بخش بزرگی از بازار است.
مجموعه بزرگ عجیب و غریب در بازار وجود دارد که اغلب جلوی دید پیشنهادات جدی را می گیرد. متأسفانه، این اصطلاح و استفاده از آن در آلمان محافظت نمی شود. به اندازه پیشنهاد بازار، تعاریف زیادی از اصطلاح کوچینگ وجود دارد. روان انسان حوزه بسیار پیچیده ای است و به همین دلیل است که تعاریف و دیدگاه های زیادی در مورد کوچینگ وجود دارد، زیرا کانال های ادراک برای هر فردی متفاوت است و هر فردی برای تغییر چیزی در زندگی خود به رویکرد متفاوتی نیاز دارد.
کوچینگ چه می تواند باشد؟
- برخلاف رواندرمانی ، کوچینگ برای افراد سالمی که به عنوان بیمار شناخته نمیشوند، بلکه بهعنوان مشتری (یا مربی) مورد توجه قرار میگیرند و در شرایطی برابر با مربیان درمان میشوند.
- همه اینها در سطحی داوطلبانه در خصوصی اتفاق می افتد و مسئولیت پذیر است.
- کوچ با کمک تکنیکهای پرسشگری خاص یا با روشهای مختلف ، مشتریان خود را همراهی و حمایت میکند تا مشکلات، اهداف، چشماندازها و منابع ، خواه ماهیت حرفهای یا شخصی باشند، آشکار و روشن شوند.
- سطوح مختلف رفتار، الزامات مختلف نقش، قلمروهای زندگی، اولویت ها ، تحریف ادراک یا افکار برای مشخص کردن اهداف مشتری و یافتن و آزمایش رویکردها و الگوهای رفتاری جدید با کمک مربی، روشن و مورد پرسش قرار می گیرند.
- کوچینگ بر اساس سطوح مختلف رفتار، مهارتها، استعدادها، دانش، اعتقاد، ارزشها، شخصیت، نقشهای جامعهشناختی و وابستگیهای سیستمی، یافتن معنا یا وابستگی مذهبی است. در ادامه، برخی از تعاریف کوچینگ حرفه ای ردیف شده و بدون هیچ توضیحی فهرست شده است.
بنابراین کوچینگ را می توان به عنوان کمک به افراد برای کمک به خود در قالب فرآیندی که در یک دوره زمانی همراه است، تعریف کرد که در آن از اقدامات جامع برای کمک به درگیری ها، وظایف و مشکلات به ویژه در محل کار استفاده می شود. به عنوان ترکیبی از حل مسئله با پشتیبانی فردی و مدیریت تعارض در یک طیف جامع از مشکلات خصوصی حرفه ای و مرتبط با شغل. بنابراین بیش از هر چیز کمکی برای خودیاری است. وظیفه مربی حل مشکلات مشتری نیست، بلکه باید آن را حل کند. به او کمک کنید تا مشکلاتش را حل کند. کوچینگ یک دوره تعاملی دارد. هم مشتری و هم مربی برای حل مشکلات با هم کار می کنند و مشتری به دنبال راه حل های پیشنهادی است.مربی مسیر جستجو را تعدیل می کند و گزینه های انتخاب شده را به همراه مشتری ارزیابی می کند و سپس در تحقق گزینه های انتخابی کمک می کند.
– هورست راکل
کوچینگ یک اقدام مشاوره و توسعه مبتنی بر بهینهسازی برای ارتقای شایستگی، عملکرد و وضعیت منابع، یعنی حاکمیت شخصی/خودکارآمدی و همچنین کنترل موقعیت و بهرهوری مدیران اجرایی یا سایر متخصصان حرفهای است. کوچینگ توسط کارشناسان متخصص انجام میشود. از طرفی مسئولیت چنین وظیفه مشاوره ای را بر اساس تجربه سازمانی خود در حرفه حرفه ای خود (مثلاً مدیریت پروژه، وظایف مدیریت و غیره) دارای صلاحیت های ویژه می باشند و از طرف دیگر بر اساس فعالیت های گسترده، آموزش بین رشته ای در روش های مداخله اجتماعی.”
– هیلاریون جی پتزولد
“کوچینگ – به بیان کوتاه – توصیه شخصی فردی برای افراد در دنیای کار است.” کوچ یک مشاور انفرادی (خارجی) برای کار فرد محور با مدیران اجرایی در مورد چگونگی تسلط بر نقش مدیریت توسط شخص است.
-ولفگانگ لوس
کوچینگ یک فرآیند مشاوره و پشتیبانی تعاملی و شخص محور است که می تواند شامل محتوای حرفه ای و خصوصی باشد. کوچینگ مشاوره فردی در سطح فرآیند است، یعنی کوچ هیچ پیشنهاد مستقیمی برای راه حل ارائه نمی دهد، بلکه مشتری را همراهی می کند و او را تشویق می کند. برای توسعه راه حل های خود کوچینگ بر اساس یک رابطه مشاوره ای پایدار و داوطلبانه انجام می شود که با پذیرش و اعتماد متقابل مشخص می شود، یعنی مشتری به طور داوطلبانه وارد کوچینگ می شود و مربی از صلاحدید – ادراک، آگاهی و مسئولیت اطمینان می دهد تا به افراد کمک کند تا به خودشان کمک کنند. کوچینگ با افراد شفاف کار می کندمداخله می کند و هیچ گونه تکنیک دستکاری را اجازه نمی دهد، زیرا چنین رویکردی اساساً با ارتقاء آگاهی مخالف است. هدف کوچینگ شخص یا گروه خاصی از افراد با مسئولیت رهبری و/یا وظایف مدیریتی است.”
– کریستوفر راوئن
کوچینگ مشاوره شخصی و مرتبط با شخصیت است که در محیط کار و الزامات مربوط به عملکرد صورت میگیرد و میتواند به افراد، گروهها، تیمهای پروژه یا واحدهای سازمانی در یک فرآیند مشترک که نسبتاً کوتاهمدت و هدفمند است مربوط باشد. متمرکز یا بلندمدت و موضوعی گسترده (وضعیت کاری، شرایط شخصی، …) که رفتار، نگرش، دانش و تأثیر اجتماعی افراد درگیر در محیط اجتماعی را بهینه می کند، که در درجه اول بر روانی (شخصی، اجتماعی، جنبه های سازمانی/ روانشناسی کار و کسب و کار، بلکه با در نظر گرفتن جنبه های استراتژیک، سازمانی، فنی و حرفه ای در محدوده امکانات و ضرورت ها.
– اووه بوئنینگ
با کوچینگ چه می کنید؟
کوچینگ به معنای ارائه «کمک برای خودیاری» و رساندن مشتری به راه حل مناسب برای او با پرسیدن سؤالات خاص است. این رویکرد باعث می شود که مشتری راه خود را ادامه دهد. نیازها از مشتری به مشتری دیگر متفاوت است. گاهی اوقات مهم است که به او گوش دهید، گاهی اوقات او نیاز به انگیزه ها، توصیه ها و نکاتی دارد که او را به هدفش نزدیکتر کند. مربی تکنیک ها و استراتژی های مناسب را از “جعبه ابزار” خود انتخاب می کند و مشتری را با آنها روبرو می کند.
اصطلاح “مربی” در آلمان از نظر قانونی محافظت نمی شود و بنابراین هیچ الزام قانونی برای استفاده از این اصطلاح وجود ندارد. هرکسی می تواند خود را «کوچ» بنامد، فعالیت های کوچینگ متنوعی انجام دهد و به تحصیل ادامه دهد. بر این اساس، پیشنهادات مختلف کوچینگ متعددی در بازار وجود دارد. آنچه در یک کوچینگ انجام می شود کاملاً به این بستگی دارد که کدام مشکلات باید درمان شوند.
هنگام طبقه بندی فعالیت ها به عنوان مربی، می توان از مقررات قانونی موجود، مانند قانون روان درمانگر و قانون پزشک جایگزین استفاده کرد. از اینجا می توان استنباط کرد که یک مربی مجاز به ارائه کدام محتوای آموزشی است. مشتری باید همیشه به دقت فکر کند که برای چه اهدافی تلاش می کند و کدام روش ها و درمان ها را ترجیح می دهد. اساساً هدف کوچینگ بهبود کیفیت زندگی و افزایش پتانسیل موجود است.
چه کسی می تواند در یک کوچینگ شرکت کند؟
گروه هدف برای کوچینگ به اندازه تمرکز موضوعی آن متنوع است. همه افراد، فارغ از هر سنی، اگر قصد جدی برای تغییر چیزی در زندگی خود داشته باشند، می توانند مدعی کوچینگ شوند.
زیرا اگر اراده نباشد موفقیت و انگیزه ای برای تغییر وجود نخواهد داشت. کوچینگ همچنین برای اینکه اجازه ندهید مشکلات به یک بحران جدی زندگی تبدیل شوند مفید است. با زیر سوال بردن رفتار، الگوهای فکری، اهداف و باورهایتان می توان از مشکلات روانی جلوگیری کرد .
کوچینگ کجا استفاده می شود؟ زمینه های کاربردی
هدف اساسی کوچینگ کمک به افراد برای کمک به خود، ارتقای مسئولیت پذیری، آگاهی و خود اندیشی بهتر است. مربی به عنوان یک ارائه دهنده بازخورد خنثی عمل می کند که راه حل هایی را که در حال حاضر در مشتری وجود دارد را تشخیص داده و از آنها آگاه می کند. با این حال، این گرایش مبهم اساسی باید حداکثر در ابتدای کوچینگ مشخص شود.
به هر حال، پیش نیاز اساسی برای کوچینگ موفق در تعریف دقیق مشکل و/یا هدف نهفته است.. اتخاذ این تصمیم وظیفه مربی است که در آغاز اقدام کوچینگ ، در صورت لزوم با کمک مربی، مشکلی را تدوین می کند که بتواند خود را از روی آن حل کند یا هدفی را نام می برد که دوست دارد روی آن کار کند. یک روش و اثربخشی آن هرگز نمی تواند موفقیت کوچینگ را به تنهایی تضمین کند، بلکه تنها در چارچوب موقعیت مشکل یا اهداف مورد نظر است.
کوچینگ کسب و کار
در حالی که کوچینگ در ابتدا فقط توسط مدیریت ارشد استفاده می شد، مدیران و کارکنان پایین و میانی هم اکنون از خدمات مشاوره بهره مند می شوند. اقدامات توسعه پرسنل را می توان به صورت جداگانه از این طریق گسترش داد. موضوعات ممکن برای کوچینگ شامل مهارت های اجتماعی ، شخصی و رهبری ، ادراک محدود و الگوهای رفتاری، تعارضات کارکنان یا مدیریت استرس است . فریلنسرها و مشاغل آزاد نیز به دنبال یک مربی هستند، بیش از همه به دلیل کمبود فرصت مبادله و پشتیبانی حرفه ای. میانگین هزینه کوچینگ 180 یورو در ساعت است و به عنوان هزینه های آموزشی بیشتر از مالیات کسر می شود.
کوچینگ خصوصی
بالاتر از موفقیت حرفه ای موفقیت در زندگی است و این تنها در صورتی محقق می شود که کوچینگ به سایر زمینه های زندگی نیز تعمیم یابد. همچنین افراد خصوصی که مایلند از سلامتی، مالی یا شراکت خود رضایت بیشتری داشته باشند، یا در مورد مسائل شخصی و خودآگاهی خود به کمک نیاز دارند ، به دنبال مربی می گردند. این منجر به موضوعات مختلفی می شود، از تعارضات روابط، کاهش وزن و اعتماد به نفسجهت گیری حرفه ای برای جوانان یک مربی به سختی می تواند این تقاضای گسترده را برآورده کند و بنابراین اغلب در یک زمینه تخصص دارد. بنابراین می تواند منطقی باشد که خود را به مربی ای بسپارید که به شدت با دغدغه های شخصی شما سروکار داشته و در این زمینه متخصص است.
کوچینگ شغلی برای بیکاران، مهاجران و پناهندگان
برای جهت گیری حرفه ای و ادغام مجدد، مراکز کاریابی و آژانس های کاریابی نیز به اصطلاح کوپن های فعال سازی و قرار دادن (AVGS) را ارائه می دهند که با آن بیکاران می توانند از آموزش رایگان شغلی استفاده کنند . در دوره کوچینگ، فهرستی تهیه میشود، به این معنی که محدودیتهای سلامت، نگرشها و تمایلات حرفهای و همچنین توانمندیها و شایستگیهای فردی ثبت میشود که بر اساس آن پیشنهاد شغل مناسب ارائه میشود. محتوا بسته به ارائه دهنده متفاوت است.
به عنوان مثال، Goldnetz GmbH در برلین همچنین تجزیه و تحلیل بازار کار، برنامه کاربردی و کوچینگ انگیزشی را در مشاوره ادغام می کند و همچنین به مشکلات و موانع شخصی می پردازد. در یک کوچینگ متناسب با پناهندگان و مهاجران، چالش های فردی ناشی از تفاوت های فرهنگی و مشکلات زبانی در نظر گرفته می شود. مدارک تحصیلی خارجی ثبت می شود و برای شناسایی بررسی می شود، مهارت های زبانی آموخته می شود و فرصت های مالی نشان داده می شود. مشتری در نوشتن درخواست ها، آماده شدن برای مصاحبه های شغلی و یافتن کارآموزی از پشتیبانی فردی برخوردار می شود.

چه زمانی کوچینگ مفید است؟
خواه مدیر موفقی باشد که با چالش های جدید روبرو است، زوج متاهلی در یک بحران طولانی مدت، یا مرد جوانی که با اعتماد به نفس خود دست و پنجه نرم می کند – صحبت در مورد اهداف خود همیشه مفید است. مهم است که بفهمیم کدام راه درست است. کوچینگ چقدر می تواند مفید باشد؟ یا درمان بهتر است؟ هر دو با رشد شخصیت ارتباط دارند و در هر دو مورد مشتری با یک مربی یا درمانگر همراه است. یک رابطه اعتماد و شخصی بین این دو نفر برای موفقیت بسیار مهم است! حتی اگر جستوجوی فرد مناسب گاهی اوقات کمی بیشتر طول بکشد، این دلیلی برای دلسردی نیست.
کوچینگ تا حد امکان هدفمند و راه حل محور است. علل و زمینه ها نیز مورد بررسی قرار می گیرند، اما تمرکز همیشه بر رشد شخصیت مشتری است. اینکه کوچینگ راه حل مناسبی برای یک مشکل است یا خیر، بستگی به این دارد که چه چالش هایی وجود دارد و دقیقاً چگونه باید با آنها برخورد کرد. اگر تمرکز روی آگاهی از پیش نرفتن خود در یک مقطع از زندگی یا تمایل به صحبت با یک مشاور باشد، قطعا کوچینگ راه حل خوبی است. این فرآیند میتواند چندین ساعت و چند جلسه طول بکشد و ممکن است از چند ماه تا چندین سال طول بکشد. در واقع، کوچینگ می تواند در انواع شرایط بحرانی کمک کند.
فقط مهم است که مربی یک فرد تماس قابل اعتماد باشد و اراده فعالانه برای تغییر چیزی در زندگی در پیش زمینه باشد. کوچینگ تعادل ایجاد می کند، اعتماد به نفس را تقویت می کند و تصمیم گیری را تسهیل می کند . شعار “تغییرات کوچک با تاثیر بزرگ” است. در نهایت، این مدت زمان کوچینگ نیست که برای تغییر تعیین کننده است. گاهی یک سوال و چند تکانه برای رفع انسداد مشتری کافی است.
کوچینگ – بله یا خیر؟
- موضوع شما چیست؟ الآن کجایی؟
- کجا میخواهی بروی؟ هدف شما چیست؟
- معتمد شما در حالت ایده آل چگونه باید باشد؟
- دوست دارید با کدام روش کار کنید؟
- آیا می توانید تصور کنید که از کوچینگ به طور مکرر و در مدت زمان طولانی تر استفاده کنید؟
- چگونه می دانید که به شما کمک کرده است؟ برای رسیدن به هدفتان به چه چیزهایی نیاز دارید؟
چه نوع کوچینگ وجود دارد؟
بین انواع کوچینگ زیر تمایز قائل شد:
- کوچینگ انفرادی
- کوچینگ گروهی
- کوچینگ تیم
- کوچینگ سیستمی
- کوچینگ درگیری
تفاوت کوچینگ و …
انتقال بین کوچینگ حرفهای و سایر فعالیتهای مشاوره، تدریس، درمانی و سایر فعالیتها گاهی روان است، در نتیجه این رشتهها اغلب به شیوهای غیرمتمایز در کنار هم قرار میگیرند. علیرغم شباهتهای غیرقابل انکار چنین فعالیتهایی، مهم است که در مورد جنبههایی که آنها را متمایز میکند، روشن باشیم.
- تفاوت: روان درمانی و کوچینگ
هدف روان درمانی در درجه اول افرادی است که خودکنترلی آنها به هر طریقی مختل شده است، خواه به دلیل بیماری ها و اختلالات روانی، اعتیاد یا سایر محدودیت ها باشد. مسئولیت درمان آنها بر عهده روان درمانگران، متخصصان طبیعی یا پزشکان آموزش دیده است.
از سوی دیگر، کوچینگ افراد بدون این نوع آسیب را هدف قرار می دهد (تا آنجا که شناخته شده است؛ الگوهای رفتاری و نشانه های مختلف – به خصوص اگر فقط به صورت خفیف تلفظ شوند – از ارزیابی درمانی دوری می کنند، اما همچنان اثر محدودکننده ای آشکار دارند). در عوض، مشکلاتی که از نقش حرفهای ناشی میشوند، برطرف میشوند. مشاوره از جانب مربی به صورت داوطلبانه انجام می شود. این در مورد “درمان” نیست، بلکه به طور کلی در مورد “بهبود” به معنای بهینه سازی کیفیت زندگی و افزایش پتانسیل موجود است.
- تفاوت: مربی و مربی
وظیفه مربی افزایش مهارت و عملکرد شرکت کنندگان است. او یک تکلیف مشخص دارد: او اهداف آموزشی را تجزیه و تحلیل میکند، یک برنامه آموزشی از برنامههای امیدوارکننده ترسیم میکند و اطمینان حاصل میکند که این برنامهها عملی میشوند (یعنی: شرکتکننده به طور قابل اعتماد حجم کار آموزشی یا آموزشی خود را کامل میکند). علاوه بر این، مربی چارچوبی را برای آموزش موفق از طریق اقدامات اعتمادساز و متقاعدسازی ایجاد می کند.
از طرف دیگر یک مربی برای افزایش انگیزه و مسئولیت شخصی تلاش می کند. او همراه با مربی، با مشکلات برخورد می کند و یک استراتژی برای مداخله طراحی می کند. و او را تشویق می کند تا برنامه های خود را طراحی کند، پتانسیل خود را توسعه دهد و از نقاط ضعف خود آگاه شود (و بر آن غلبه کند). مهمتر از همه، مربی محتوا را منتشر می کند. کوچ در سطح فرآیند کار می کند و از منابع موجود مربی استفاده می کند. در نهایت، هدف کوچینگ این است که مربی را قادر سازد تا کنترل زندگی خود را بدون نیاز به راهنمایی خارجی در دست بگیرد.
- تفاوت: نظارت و کوچینگ
نظارت در درجه اول با مشکلات حادی سر و کار دارد که برای آنها مهارت هایی را که در حال حاضر مورد نیاز است، توسعه می دهد، به جای دنبال کردن اهداف بلندمدت. مرزهای کوچینگ سیال است، اگرچه کوچینگ تنها در مورد حل مسئله نیست، بلکه در مورد توسعه شخصی بلندمدت و هدف مدار است. موارد عملی عینی اغلب در اینجا کار می شود. ناظران اغلب خود در زمینههای درمانی یا درمانی فعال هستند و تحت هدایت متخصص یک ناظر به کار خود فکر میکنند.
- تفاوت: آموزش و کوچینگ
آموزش پیشرفته در درجه اول به انتقال دانش و مهارت محدود می شود. از سوی دیگر، کوچینگ رویکرد متفاوتی را دنبال می کند: کل شخصیت مربی را با میانجیگری فرآیندهای یادگیری و توسعه در بر می گیرد.
- تفاوت: مشاوره و کوچینگ
در یک مشاوره، یک مشاور متخصص با دانش تخصصی خود موقعیت یا موضوعی را ارزیابی می کند. او نمی تواند جایگزین مربی شود. با این حال، به عنوان یک فرد تماس حرفه ای، اغلب از او مشاوره یا بیانیه شخصی خواسته می شود. اگر برای فرآیند مشاوره منطقی باشد و مربی دارای صلاحیت حرفه ای واجد شرایط باشد، این می تواند بخشی از فرآیند کوچینگ باشد.
- تفاوت: راهنمایی و کوچینگ
منتورینگ فعالیت یک فرد باتجربه (مربی) را توصیف می کند که تجربه خود را به یک تازه وارد (منتی) منتقل می کند و از آنها در پیشرفت شخصی و حرفه ای به منظور پیشرفت طولانی مدت در داخل و خارج از شرکت حمایت می کند. این در درجه اول به صلاحیت فنی و کمتر مربوط به صلاحیت مشاوره ای مرشد مربوط می شود، این که این نقش مشاور (که تخصص خود را منتقل نمی کند، اما از آن به نفع مشتری خود استفاده می کند) از یک طرف و وظایف معلم است ( که در آن تمرکز بر شایستگی تدریس است). ) از طرف دیگر.
کوچینگ فراتر از پتانسیل مربی است زیرا با نگرش ها و آرمان های مربی طراحی می شود و مهارت های آنها را توسعه می دهد. علاوه بر این، کوچینگ شامل بهینهسازی رفتار و مهارتها و ارزشهای اساسی ، برنامهها و سیستمهای اعتقادی هویت فرد و جستجوی معنا و تعلق است.
- تفاوت: دوستی و کوچینگ
برخلاف کوچینگ ، دوستی بی هدف و بی هدف است. اما البته حرفه ای هم نیست بنابراین، یک مشاوره صرفاً دوستانه به سختی می تواند عملکردی مشابه کار کوچینگ داشته باشد، زیرا از یک سو فاصله شخصی تا دسترسی شخص به موضوع گفتگو وجود دارد و از سوی دیگر، با توجه به ماهیت موضوع گفتگو وجود دارد. رابطه، همچنین فاصله تا مشکل وجود دارد – در نهایت، توصیه در میان دوستان به راه حلی منطبق با نقشه مربی منطبق نمی شود، بلکه به چیزی منجر می شود که خود دوست بهترین اقدام را در چنین مواردی می داند. یک موقعیت.
یکی دیگر از جنبه های دوستی و کوچینگ ، وضعیت است: با این حال، افراد در پست های مدیریتی به طور خاص به ندرت در یک سطح (همچنین در مورد محتوای شخصی) تبادل نظر می کنند و با تنهایی مواجه می شوند. بنابراین، تحت شرایط خاص، آنها تمایل دارند افشای شدید نگرانی های شخصی را به جای اینکه در زمینه حمایت و مشاوره حرفه ای انجام دهند، در سطح خصوصی یا حتی دوستانه طبقه بندی کنند.

کوچینگ (iStock: © alvarez)
تاریخچه کوچینگ
کوچینگ چگونه به وجود آمد؟ چهار مرحله اول توسعه چیست؟
توسعه کوچینگ با چهار مرحله توسعه مشخص می شود. این اصطلاح ابتدا در اواسط دهه 1970 مطرح شد و این روند در اواخر دهه 1980 تا امروز به پایان رسید.
- منشاء
برای اولین بار، کوچینگ در آمریکا برای رهبری هدف گرا و انگیزه محور استفاده شد. شایستگی فنی کارکنان یک شرکت باید با جنبه های دیگری مانند مؤلفه های مربوط به شخصیت و انگیزه تکمیل شود. بنابراین، این همسویی ارزشها با زوال آن زمان و گسترش اقتصاد آمریکا همزمان شد.
- گسترش
در اواسط دهه 1980، کوچینگ عمدتاً برای پیشرفت شغلی و راهنمایی مدیران جوان مورد استفاده قرار گرفت. بنابراین، مدیران با موقعیت بالا باید از استعدادهای جوان آیندهدار حمایت کنند تا آنها را در مسیر شغلی خود همراهی کنند و آنها را در مسیر مطلوب هدایت کنند. بنابراین مربیان یک عملکرد مربی را نمایندگی می کردند، به همین دلیل است که اصطلاح مدیریت سیستمی و توسعه پرسنل به وجود آمد.
- Kick
در آلمان، این نوع پشتیبانی در درجه اول برای مدیریت ارشد استفاده می شد، اما نه برای مدیریت میانی، همانطور که در ایالات متحده استفاده می شد. علاوه بر این، مربیهای طراحی شده ویژه از ناحیه خارجی اکنون مورد استفاده قرار میگرفتند و دیگر برتر از شرکت خود شرکت نبودند. به نقاط کانونی موضوعی ویژه ای مانند مشکلات و درگیری ها در سطح مدیران ارشد، مشکلات حرفه ای خود و همچنین دغدغه های شخصی پرداخته شد. در آن زمان یکی از معدود امکانات برای شفاف سازی رفتار، ادراک و الگوهای ارتباطی برای مردم بود.
- توسعه سیستماتیک
مدیران داخلی و توسعه دهندگان پرسنل نیز به زودی مستقر شدند، زیرا این نیاز به تنهایی نمی توانست توسط مربیان خارجی پوشش داده شود. توسعه دهندگان پرسنل ابتدا مربیگری را در سطوح سلسله مراتبی میانی و پایین انجام می دادند و بعداً رویکردهایی را توسعه دادند تا مدیران خود بتوانند کوچینگ توسعه محور سیستماتیک را به عنوان بخشی از توسعه سیستماتیک عمومی کارکنان انجام دهند. همزیستی بین مربیان داخلی و خارجی بعدها به هم خورد.
در طول دهه 1990، روش کوچینگ نیز در آلمان به عنوان ابزاری برای توسعه مدیران در تمام سطوح ایجاد شد. بسیاری از مدلها، مفاهیم و روشهایی که امروزه نیز مورد استفاده قرار میگیرند نیز در این دوران توسعه یافتند. بنابراین کوچینگ به یک اصطلاح عمومی برای روشهای مشاوره روانشناختی تبدیل شد، چه در سطح فردی، چه در گروه یا تیم.
روش های کوچینگ
در جلسات خود، مربیان دوست دارند از جعبه ابزار با ابزارهای کوچینگ متعدد استفاده کنند. به عنوان مثال، گشتالت درمانی روشی است که شامل ابزارهای مختلف کوچینگ، مانند به اصطلاح «صندلی خالی» و «قرارداد» است. در روشهای کوچینگ، که به اصطلاح «روبنا» را تشکیل میدهند، بلوکهای سازنده کوچکتری وجود دارد: ابزارهای کوچینگ. اینها را می توان مانند دستورالعمل استفاده کرد. با روش کوچینگ یک جهت حرفه ای خاص را درک می کنیم. معمولاً یک یا چند بنیانگذار یا مخترع وجود دارد. ممکن است روشی در طول دههها به بلوغ رسیده باشد و دیگر مشخص نباشد چه کسی آن را اولین بار توسعه داده است.
انتخاب روش کوچینگ مناسب به مشتری بستگی دارد. این در مورد این است که بفهمد نگرانی خاص او چیست. تنها در این صورت است که انتخاب رویکردهای کوچینگ فردی منطقی است. وقتی صحبت از یک موضوع رهبری، یک فرآیند تصمیم گیری یا یک مشکل شخصی می شود، رویکردهای مختلفی برای یافتن یک روش وجود دارد. تکنیک های موثر برای مدیران می تواند به عنوان مثال ، کار صورت فلکی ، برنامه ریزی عصبی-زبانی ، کوچینگ تحریک آمیز و تکنیک های آرام سازی باشد. از سوی دیگر در مورد کوچینگ گروهی از روش های دیگری مانند سایکودرام ، تئاتر بهبود و تعامل موضوع محور استفاده می شود .. اگر مدیران بخواهند به کارکنان خود انگیزه بدهند یا بخواهند تعارضات را حل کنند، میانجیگری ، بحث هدفمند و روش SMART می تواند مفید باشد. مربی بسته به موضوع، ابزار مناسبی را از جعبه ابزار خود انتخاب می کند.
بدون نظر