در چند مقاله قبلی به بررسی تعریف بیکاری پرداختیم. ایده این بود که به روشی واضح و بدون ابهام بفهمیم که بیکاری به چه معناست. اما تعریف بیکاری منوط به تعریف اشتغال است. از آنجایی که در این تعریف آمده است که بیکاری ناتوانی در یافتن شغل است، باید بدانیم که دولت وقتی از کلمه اشتغال استفاده می کند به چه معناست. تعبیر دولت از کلمه استخدام توسط بسیاری از منتقدان گمراه کننده بوده و به همین دلیل انتقادات متعددی علیه آن وارد شده است. به همین دلیل است که ما آن را یک نقص مهم می دانیم به این معنی که این تعریف عدد نرخ بیکاری را دستکاری می کند.

بیایید درک کنیم که چگونه این دستکاری انجام می شود.

تعداد ساعات نادیده گرفته شده

دولت به اشتغال به عنوان امری که به صورت پیوسته اتفاق می افتد نمی بیند. بلکه استخدام را باینری می بیند، یعنی شما یا شاغل هستید یا بیکار. شما نمی توانید به طور جزئی شاغل باشید. این منجر به تفسیر نادرست فاحش از نرخ بیکاری می شود. بیایید به دیدگاه عقل سلیم نگاه کنیم و سپس آن را با نحوه نگاه دولت به وضعیت مقایسه کنیم.

 

  • دیدگاه عقل سلیم: 

    عقل سلیم حکم می کند که یک فرد باید حداقل ساعات معینی را کار کند تا واجد شرایط شاغل بودن کامل باشد. معمولاً افرادی که 40 ساعت یا بیشتر در هفته کار می کنند گفته می شود که شغل تمام وقت دارند. این شغل تمام وقت برای تأمین مخارج خانواده یک خانواده ضروری است. بنابراین، اگر فردی مثلاً 20 ساعت در هفته کار کند، تنها 50 درصد شاغل است. درست است که کار دارند. با این حال، 50 درصد از نیروی کار بالقوه ای که دارند هدر می رود و از این رو باید آنها را فقط 50 درصد شاغل در نظر گرفت.

     

  • دیدگاه دولت: 

    دولت به اشتغال به عنوان یک وضعیت دوتایی نگاه می کند. شما هم می توانید شاغل باشید یا بیکار. آنها نگران درصد اشتغال نیستند. بنابراین، طبق قوانین دولت، اگر فردی در یک هفته حتی یک ساعت کار کند، 100 درصد شاغل محسوب می شود! اکنون، به راحتی می توان دریافت که چگونه این دیدگاه می تواند منجر به دست کم گرفتن شدید نرخ بیکاری شود.

     

  • مثال: 

    از این رو، اگر دولت متوجه شود که حدود 80 درصد نیروی کار دارای شغل هستند و 25 درصد از این 80 درصد به صورت نیمه وقت کار می کنند و تنها 50 درصد ساعات کار می کنند، نرخ بیکاری همچنان 20 درصد در نظر گرفته می شود. از آنجایی که 80 درصد مردم شغل دارند.

    عقل سلیم حکم می کند که این نرخ به 60 درصد افراد دارای شغل تمام وقت به اضافه 10 درصد یعنی 20 درصد افرادی که نیمی از ساعات کار یعنی 70 درصد کار می کنند، تغییر یابد.

    همچنین، این واقعیت را در نظر بگیرید که شرکت هایی مانند وال مارت و سایر غول های خرده فروشی که حداکثر اشتغال را در ایالات متحده فراهم می کنند، کارگران پاره وقت استخدام می کنند. از این رو، همه این افراد نیمه شاغل که در واقع برای بقای خود به کوپن های غذایی وابسته هستند، در واقع به عنوان شاغل برچسب زده می شوند.

    سختی هایی که آنها با آن روبرو هستند از طریق نرخ بیکاری به دست دولت نمی رسد.

مجموعه مهارت در نظر گرفته نشده است

همانطور که تعداد ساعات کار برای دولت بی ربط است، مجموعه مهارت های کارگر نیز بی ربط است. این نیز منجر به دستکاری نرخ بیکاری می شود. بیایید نگاهی دقیق تر به این خطای منطقی داشته باشیم.

 

  • دیدگاه عقل سلیم: یک اقتصاد زمانی رشد می‌کند که مهارت‌های کارگرانش بیشتر و بیشتر شود. این مهارت‌های پیشرفته فرصت‌های شغلی بهتری را برآورده می‌کنند و تولید بیشتری صورت می‌گیرد. از این رو، اگر مجموعه مهارت های افراد در یک اقتصاد در حال رشد است، فرصت های شغلی نیز باید افزایش یابد. اگر تعداد زیادی از مردم تصمیم به گذراندن دوره‌های مرتبط با امور مالی دارند، اقتصاد باید مشاغل مرتبط با امور مالی را برای آنها فراهم کند تا مهارت‌های خود را به کار گیرند و به نفع اقتصاد باشند. اگر فردی که دوره‌های مرتبط با امور مالی را گذرانده است، شغل پیون را به دست آورد، در آنجا واقعاً شغل نیست. در بهترین حالت، می‌توانیم آن را کم‌کاری بنامیم. با این حال، تحت هیچ شرایطی نمی توان آن را اشتغال کامل نامید. 

     

  • دیدگاه دولت : دولت به وضعیت شاغل به عنوان شاغل و بیکار نگاه می کند و هیچ چیزی بین این دو نیست. اگر فردی با امور مالی MBA به عنوان یک شخص شاغل باشد، وضعیت او به عنوان شاغل نشان داده می شود و در آمار نرخ بیکاری دیده نمی شود. منطق احتمالی این است که وظیفه دولت این است که شغلی را فراهم کند که بتواند امرار معاش کند و نه شغلی که متناسب با مجموعه مهارت های شما باشد. 

     

  • مثال: آقای سی به تازگی به عنوان CPA در ایالت تگزاس فارغ التحصیل شده است. با این حال، او نمی تواند شغلی به عنوان حسابدار عملی پیدا کند. در همین حین او در میزهای انتظار تاکو بل کار می کند تا مخارج زندگی را تامین کند. تا جایی که به دولت مربوط می شود آقای ج 100% شاغل است! 

تعریف ترکیبی از کارگر دلسرد و اشتغال

اگر هم کارگر دلسرد و هم تعریف ایرادات اشتغال را از نرخ بیکاری در کنار هم در نظر بگیریم، می‌بینیم که چرا نرخ اعلام شده از سوی دولت در مقایسه با آنچه در خیابان‌ها تجربه می‌شود، تحریف گسترده‌ای خواهد داشت.

اولاً، افرادی که نتوانند در بازه زمانی تعیین شده شغلی پیدا کنند، به سادگی از محاسبات حذف خواهند شد. ثانیاً، در یک سناریوی نامطلوب حتی اگر متخصصان واجد شرایطی مانند پزشکان و وکلا کارهای پست انجام دهند، 100% شاغل در نظر گرفته می شوند.

از این رو، نرخ بیکاری اعلام شده توسط دولت اغلب به درستی با کمی نمک در نظر گرفته می شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *