تولید ناخالص داخلی (GDP)، این اصطلاحی است که تقریباً برای هر کسی که تا به حال روزنامه ای را خوانده است آشنا است. این عدد از نظر بسیاری مهمترین شاخص وضعیت اقتصاد است. با این حال، شفافیت کمی که در مورد موضوع داریم، قابل توجه است. عموم مردم نسبت به تولید ناخالص داخلی کاملاً ناآگاه نیستند. آنها در مورد تعداد تولید ناخالص داخلی و اهمیت آن ایده دارند. مسئله این است که آنها تصورات غلط زیادی در مورد این موضوع دارند. اگر بسیاری از اقتصاددانان را باور کنیم، این تصورات غلط بسیار خطرناک هستند و ممکن است در واقع نقش بزرگی در بحران اقتصادی اخیر داشته باشند که رشد اقتصاد جهانی را متوقف کرد.

همه این بحث‌ها، موافقان و مخالفان، تنها زمانی معنا پیدا می‌کنند که ما ایده روشنی درباره تولید ناخالص داخلی داشته باشیم. این مقاله به منظور روشن کردن هدف عدد تولید ناخالص داخلی است:

عدم وجود فشارسنج برای اقتصاد

در روزهای قدیم، دولتمردان دریافتند که سنجش سلامت اقتصاد در هر نقطه معین، کار بسیار دشواری است. هر سیاستی که برای بهبود اقتصاد باشد، تنها در صورتی می‌تواند اجرا شود که وضعیت فعلی اقتصاد مشخص باشد. با این حال، اقتصاد یک سیستم بسیار پیچیده است. عوامل متعددی مانند سطح اشتغال، سطح تورم، سطح بدهی و غیره وجود دارد که باید قبل از رسیدن به هر گونه نتیجه‌گیری در مورد وضعیت فعلی اقتصاد در نظر گرفته شوند. بنابراین، پاسخ به این سوال که “اقتصاد چگونه است؟” خیلی پیچیده بود

دولتمردان پاسخ ساده تری می خواستند، یک فشارسنج ساده که وضعیت فعلی اقتصاد را به آنها بگوید. سپس می توانند از این اطلاعات برای تدوین خط مشی ها استفاده کنند. تولید ناخالص داخلی نتیجه نهایی این تلاش بود. دلیل اصلی تولید ناخالص داخلی، اطلاع رسانی به عموم مردم در مورد سلامت اقتصاد است.

GDP-متریک ترکیبی

بنابراین، عدد تولید ناخالص داخلی از بسیاری جهات یک متریک ترکیبی است. هدف از تولید ناخالص داخلی این است که تمام اطلاعات و همه معیارها مانند اعداد تورم، اعداد بدهی و غیره را جذب کند و در قالب اطلاعات عملی به عموم مردم و سیاستگذاران ارائه کند.

GDP-واقعیت قابل کمیت

ثانیاً، تولید ناخالص داخلی برای رهایی اقتصاددانان از قلمرو عقاید است. قبل از تولید ناخالص داخلی، هر گونه نتیجه گیری در مورد وضعیت اقتصاد صرفاً مبتنی بر نظرات بود و از پشتوانه بسیار کمتری در قالب شواهد کمی برخوردار بود. با تولید ناخالص داخلی، این تغییر کرده است و افراد عادی می توانند جهت و همچنین میزان حرکت اقتصادی را با دقت بیان کنند.

تولید ناخالص داخلی – عقل سلیم و شهودی

عدد تولید ناخالص داخلی به دلیل سادگی درک شده آن بسیار مهم در نظر گرفته می شود. در حالی که رمزگشایی بسیاری از شاخص های اقتصادی پیچیده است، عدد تولید ناخالص داخلی بسیار ساده است. اگر عدد بالا رفت به معنای خبر خوب و اگر عدد پایین آمد به معنای خبر بد است، همین! بزرگی این خبر خوب یا بد نیز بر حسب درصد بیان شده است. از این رو، تفسیر عدد بسیار ساده است.

تعریف:

تعریف کتاب درسی تولید ناخالص داخلی است

«تولید ناخالص داخلی (GDP) شامل ارزش پولی همه کالاها و خدماتی است که در محدوده جغرافیایی یک کشور معین در یک بازه زمانی معین تولید می‌شوند».

به معیارهای تعیین کننده توجه کنید. تولید باید در محدوده کشور و در یک بازه زمانی معین اتفاق می افتاد.

منطق پشت ایده GPD

منطق پشت ایده تولید ناخالص داخلی نیز ساده است. اقتصاددانان از طریق تحلیل های تجربی دریافته اند که اگر تولید در یک کشور افزایش یابد، اشتغال و تورم کنترل می شود و غیره.

تمام معیارهای اصلی که با سلامت خوب اقتصاد مرتبط هستند با تولید ناخالص داخلی (GDP) نیز مرتبط هستند. از این رو، زمانی که خبر رشد تولید ناخالص داخلی به اقتصاد سرایت می‌کند، جمعیت عادی تصور می‌کنند که اقتصاد در وضعیت بسیار سالمی قرار دارد. همانطور که در ادامه این ماژول خواهیم دید، این یک فرض نادرست است.

زمانی ممکن است که تولید ناخالص داخلی رشد کند که تمام معیارهای اساسی در واقع در حال کاهش باشند. در این صورت، پیوند بین تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی زیربنایی از بین می رود و عدد تولید ناخالص داخلی حداقل گمراه کننده و در بدترین حالت خطرناک می شود!

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *