همانطور که در مقالات قبلی توضیح داده شد، بخش زیرساخت با شکاف بودجه قابل توجهی مواجه است. نیاز فوری به دو برابر شدن هزینه های پروژه های زیربنایی وجود دارد. یکی از راه های رفع این شکاف، افزایش مشارکت بخش خصوصی در پروژه های زیربنایی است. در حال حاضر بخش خصوصی به دلایل مختلف در پروژه های زیربنایی مشارکت نمی کند. برخی از این دلایل در مقاله زیر ذکر شده است.

عدم وجود خطوط لوله پروژه

شناسایی پروژه‌های مالی قابل اجرا که می‌توانند به بخش خصوصی ارائه شوند، یک مشکل مهم است. کشورهای در حال توسعه در شناسایی پروژه های زیربنایی که از نظر مالی قابل دوام هستند، ناکام هستند. اگر این پروژه‌ها به موقع شناسایی شوند، می‌توان آن‌ها را در اختیار سرمایه‌گذاران جهانی قرار داد و بودجه ایجاد کرد. این مشکل تنها به کشورهای در حال توسعه محدود نمی شود.

حتی در کشورهای توسعه‌یافته، یعنی کشورهای G-20، کمتر از 50 درصد دارای مکانیسم رسمی برای شناسایی پروژه‌هایی هستند که باید در اختیار سرمایه‌گذاران جهانی قرار گیرند.

از این گذشته، سرمایه گذاران نمی توانند در پروژه هایی سرمایه گذاری کنند که از آنها اطلاعی ندارند. بسیاری از نیازهای مهم زمانی به دلیل این شکاف ارتباطی برآورده نشده باقی می مانند. کشورهایی که مکانیسم رسمی ایجاد خط لوله پروژه را ایجاد کرده اند، یعنی راهی برای شناسایی و رتبه بندی پروژه ها، شاهد افزایش قابل توجه مشارکت بخش خصوصی در پروژه های تامین مالی زیرساختی بوده اند.

عدم وجود کنترل

بخش خصوصی تنها در صورتی می تواند کمک کند که تضمینی دریافت کند که سرمایه آنها پس از سرمایه گذاری محافظت می شود. مشکل اینجاست که باید در کشورهای جهان سومی که مشکل نظم و قانون قابل توجهی وجود دارد، سرمایه گذاری های زمانی زیادی انجام شود. آفریقا نمونه کامل این موضوع است. بسیاری از کشورهای جنوب صحرای آفریقا با مشکل آب مواجه هستند. مردم برای دسترسی به آب تمیز باید کیلومترها پیاده روی کنند. با این حال، واداشتن بخش خصوصی به تامین مالی پروژه های زیربنایی، که دسترسی به آب پاک را بهبود می بخشد، بسیار دشوار است. توان مالی به یک مشکل تبدیل می شود. این به این دلیل نیست که این پروژه ذاتاً غیرقابل دوام است. بلکه به دلیل این واقعیت است که نشت زیادی در زنجیره تامین وجود دارد. تامین آب بدون اندازه گیری و حتی سرقت بسیار رایج است. اگر سیستم بهتری ایجاد شود،

نرخ بازده تعدیل شده کمتر

دولت‌ها در سراسر جهان ادعا می‌کنند که پروژه‌های زیربنایی ریسک بسیار کمی دارند. با این حال، سرمایه گذاران خصوصی دیدگاه متفاوتی دارند. موارد متعددی وجود داشته است که کل پروژه ها و سرمایه گذاری های انجام شده توسط بخش خصوصی به دلیل تغییر در سیاست های دولت به بن بست رسیده است. همچنین، بسیاری از پروژه های زیرساختی دارای موانع قانونی قابل توجهی نیز هستند. در بسیاری از موارد، تملک زمین به طور قابل توجهی به تعویق می افتد و پاکسازی محیطی به سختی انجام می شود. در چنین مواردی، دوره آبستنی پروژه طولانی می شود و بازدهی آن به تناسب افزایش نمی یابد. این منجر به کاهش بازده سالانه پروژه می شود.

پروژه های زیرساختی به دلیل سطوح بالای فساد بدنام هستند و از این رو، ریسک بیشتری برای سرمایه گذاران درگیر وجود دارد. به همین دلیل است که سرمایه گذاران به دنبال نرخ بازده بالاتر هستند. این بازده از نظر اسمی بیشتر است. با این حال، در جایی که ریسک اضافی در نظر گرفته شود، بازده را می توان عادی در نظر گرفت. مشکل دیگر این است که پروژه‌های زیربنایی در سراسر جهان تحت نظارت شدید مردم هستند. از این رو، اگر یک شرکت به عنوان سودمند و بازده بالاتری در نظر گرفته شود، می تواند به شهرت آنها آسیب برساند. IRR کمتری که توسط دولت ارائه می‌شود، در غیاب مشوق‌های مالیاتی خاص، برای بخش خصوصی چندان جذاب نیست.

محیط نظارتی ناپایدار

تقاضای زیادی از سرمایه گذاران برای پروژه های زیربنایی با ارائه مشوق های مالیاتی ایجاد می شود. همچنین در صورت سرمایه گذاری در پروژه های زیربنایی به بانک ها امتیازات خاصی در نسبت کفایت سرمایه داده می شود. اما مشکل اینجاست که اگر بتوان تقاضا را با سیاست ها ایجاد کرد، با تغییر در سیاست ها نیز می توان آن را از بین برد.

این اتفاق چندین بار در نقاط مختلف جهان رخ داده است و سرمایه گذاران کاملاً از تأثیر احتمالی آن آگاه هستند. هنجارهای بازل III و Solvency II قبلاً بر سرمایه‌گذارانی که در پروژه‌های زیرساختی سرمایه‌گذاری کرده‌اند تأثیر گذاشته است. از این رو، سرمایه گذاران نسبت به چنین تغییراتی محتاط هستند. پروژه‌های زیرساختی از سرمایه‌گذاران می‌خواهد که مبالغ قابل‌توجهی از پول خود را پیشاپیش سرمایه‌گذاری کنند. در نتیجه، سرمایه‌گذاران راحت نیستند مگر اینکه به طور منطقی مطمئن باشند که سیاست‌هایی که به نفع آنها عمل می‌کند در طول پروژه به شدت تغییر نخواهد کرد.

هزینه های بالای تراکنش

سرمایه گذاران خصوصی برای به دست آوردن حق کار در یک پروژه زیرساختی باید پول زیادی بپردازند. برای سایر طبقات سرمایه گذاری، هزینه تراکنش در حدود 2 درصد هزینه پروژه است. با این حال، در مورد پروژه های زیرساختی، هزینه معامله ممکن است تا 10 درصد افزایش یابد. این به این دلیل است که هزینه های زیادی برای مشاوره، حق الوکاله و زمان مسئول باید صرف مناقصه برای یک پروژه شود. هزینه های تراکنش بالاتر بازده سالانه را تحت تاثیر قرار می دهد و پروژه را کمتر قابل دوام می کند.

از آنجایی که تامین مالی بخش خصوصی نیاز روز است، دولت ها در سراسر جهان باید تلاش کنند تا تاثیر مشکلات فوق را کاهش دهند. این به افزایش جریان وجوه به بخش زیرساختی که کمبود نقدینگی دارد کمک خواهد کرد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *