چرا ورشکستگی اجتناب ناپذیر است و قوانین هند چگونه این فرآیند را مدیریت می کند
ورشکستگی اموری دردناک و آشفته است که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد.
با این حال، در اقتصادهای بازار آزاد، ورشکستگی سرمایهداران و شرکتهای تجاری به دلیل ویرانیهای چرخههای رونق و رکود اجتنابناپذیر است.
هنگامی که چنین رویدادهایی رخ می دهد، داوران و مدیران تصفیه که بر روند ورشکستگی نظارت می کنند، اطمینان حاصل می کنند که دارایی های شرکت ها و سرمایه گذاران توقیف شده و سپس آنها را برای پرداخت بستانکاران از بین می برند.
در سالهای اخیر، دنیای شرکتها و بهویژه در هند شاهد چندین ورشکستگی از جمله Kingfisher و مالک آن، ویجی مالیا، بهاصطلاح پادشاه زمان خوب و شرکتهای تحت رهبری آنیل آمبانی بود که ویژگیهای آن نیز بود. پیش فرض شخصی قبلی
این موارد و چندین مورد دیگر از این قبیل، دولت هند را به تصویب یک قانون ورشکستگی رساند که فرآیند ورشکستگی را رسمیت میبخشد و تضمین میکند که درآمد منظم، عادلانه و شفاف از داراییها و حمایت از سرمایهگذاران و بانکها وجود دارد. در واقع، کل ایده پشت این قانون حفاظت از منافع سرمایه گذاران و بانک ها بود.
چگونه واقعیتهای هندی بانکها را با NPAها زینت میدهند و سرمایهگذاران را سنگین میکنند
اما این وضعیت در تئوری و عمل وجود دارد; موارد متعددی از جمله موارد ذکر شده وجود داشته است که سرمایه گذاران هنوز پول خود را پس نگرفته اند، وام دهندگان از جمله بانک ها هنوز وام هایی را که داده اند بازپرداخت نکرده اند.
با توجه به فرآیند خسته کننده و دست و پا گیر که معمولاً ورشکستگی ها به آن تبدیل می شوند، باید انتظارات سرمایه گذاران، وام دهندگان و بانک ها کاهش یابد.
با این حال، حتی در یک جدول زمانی واقع گرایانه، دادگاه های هند و داوران در اجرای عواقب پس از ورشکستگی که با کمک سیستم تجدیدنظر و تجدید نظر متقابل در NCLT یا دادگاه ملی حقوق شرکت ها کمک شده است، بسیار کند عمل کرده اند.
علاوه بر این، این که بسیاری از این سرمایه گذاران قدرتمند و به خوبی به هم متصل هستند و در “سمت راست” حاکمیت هستند که بیش از آن مشتاق کمک به آنها به جای بانک ها و سرمایه گذاران مرتبط هستند، کمکی نمی کند.
مشکل این رویکرد این است که وضعیتی را ایجاد می کند که به عنوان خطر اخلاقی شناخته می شود، علاوه بر اینکه بانک ها را با وام های مضطرب سنگین می کند و آنها را با NPA ها یا دارایی های غیرعملکردی تحمیل می کند.
این به نوبه خود بر افراد عادی تأثیر می گذارد زیرا وام دادن و وام گرفتن دشوار و بی حال می شود.
خطر اخلاقی چیست، چرا نباید آن را تشویق کرد و ارسال پیام صحیح
بیایید آنچه را که تئوری اقتصادی در مورد مخاطره اخلاقی می گوید مرور کنیم.
این اصطلاح به تمرین تشویق رفتارهای بد و پاداش دادن به شیوههای تجاری پرخطر از طریق تشویق کسانی که به آنها افراط میکنند و بدتر از آن مجازات کسانی که طبق قوانین عمل میکنند، اشاره دارد.
در حالی که نظریه خطر اخلاقی همیشه برای توضیح این موارد استفاده شده است، تنها پس از رکود بزرگ سال 2008 است که به طور گسترده از آن استفاده می شود.
به روشی که قانونگذاران و دولت فدرال در ایالات متحده در طول رکود بزرگ، بانکها را از بند انداختند، به نظر میرسد که قوه قضاییه و مجریه هند و همچنین قوه مقننه نیز به راحتی با سرمایهداران هندی روبرو هستند. ، حتی از کشور فرار کرده و سرمایه گذاران و بانک High and Dry را ترک کردند.
در واقع، دقیقاً به همین دلیل است که سیستم بانکی هند در آشفتگی به سر می برد زیرا هیچ یک از وام گیرندگان برجسته که وام هایشان بدتر شده است، پاسخگو نیستند و در نتیجه پیام اشتباهی به دیگران ارسال می شود که وام دهی پرخطر و استقراض بی پروا تشویق می شود.
بنابراین، خطر اخلاقی چنین اقدامات مشکوک به کل سیستم آسیب می زند و یک چرخه معیوب از ورشکستگی ها و بحران ها را ایجاد می کند.
آنچه جهان می تواند از فصل 7 و فصل قوانین ورشکستگی در ایالات متحده بیاموزد
با این حال، اینطور نیست که این وضعیت قابل اصلاح نباشد.
برای شروع، اگر داراییهای شخصی Tycoons توقیف شود و سپس به سرعت برای پرداخت پول سرمایهگذاران و بانکها ابتدا از بین برود، در این صورت روند بازیابی آرامی وجود خواهد داشت.
به هر حال، ورشکستگیها به این منظور است که به شرکتها و سرمایهداران بزرگ اجازه دهند از نو شروع کنند و از این رو، قوانین باید جوانسازی را به جای پسرفت کسبوکار فعال کنند.
از سوی دیگر، باید به دادگاه ها نیز دستور داده شود تا پرونده ها و محاکمه هایی را که شامل تجار با سابقه است، تسریع بخشند.
در واقع، در ایالات متحده، ورشکستگی های فصل 7 و فصل 11 با هدف اطمینان از واگذاری سریع و عادلانه دارایی ها و حل و فصل بدهی ها طراحی شده اند.
با توجه به اینکه اقتصاد هند در حال تبدیل شدن به چنین مدل بازار آزاد است، دولت هند باید به نیروهای بازار اجازه دهد تا ورشکستگی ها را حل کنند نه اینکه در این فرآیند دخالت کنند.
این به اصطلاح دست پنهان بازارها در کار است که توسط پیشگام اقتصاد مدرن، آدام اسمیت تئوریزه شد.
بنابراین، راهی که باید طی شود محافظت از سرمایه گذاران و بانک ها در برابر اثرات ورشکستگی خواهد بود.
تامین عدالت برای همه
در آخر، همچنین باید توجه داشت که متخلفان و کسانی که فرار می کنند و آشفتگی را پشت سر می گذارند نیز باید پاسخگو باشند.
در حالی که ما از محاکمه توسط رسانه ها یا شکار انتقام جویانه سرمایه گذارانی که قصور می کنند حمایت نمی کنیم، باید مسئولیت شخصی وجود داشته باشد که باید به آنها مربوط شود تا حداقل تاجران آینده درس های اشتباه نگیرند و همان رفتار را تکرار نکنند.
در واقع، تمام هدف فرآیند ورشکستگی باید اجرای عدالت برای کارکنان نیز باشد.
برای نتیجه گیری، ورشکستگی اجتناب ناپذیر است و باید با دقت برخورد کرد .
بدون نظر