زندگی خوب در حال شکل گیری بود تا اینکه یک روز در سال 1972، مقامات شوروی در را زدند. آنها به آپارتمان یوسف هجوم بردند، او را اسیر کردند، سوار هواپیما به وین کردند و به او اطلاع دادند که از شوروی تبعید شده است.

او دیگر مارینا را ندید.

ضد شوروی

جوزف، ژوزف برادسکی، شاعر معروف بود. او در سال 1987 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. اشعار او که بیشتر به زبان روسی سروده شده بود، تقریباً مورد استقبال همه مردم به جز دولت شوروی قرار گرفت. آنها ادعا کردند که نوشته‌های برادسکی «ضد شوروی» است و در طول یک دهه به او در روزنامه‌ها تهمت زده می‌شود، از کارش اخراج می‌شود و در نهایت از کشور تبعید می‌شود.

برادسکی به لطف کمک برخی از شاعران دیگر توانست به ایالات متحده پناهنده شود و به زودی در دانشگاه ییل، کمبریج و دانشگاه میشیگان به تدریس مشغول شد. در سال 1991، 19 سال پس از تبعید از اتحاد جماهیر شوروی (و آنچه باید به نظر می رسید زندگی کاملاً متفاوتی داشته باشد)، برادسکی به عنوان برنده جایزه شاعر ایالات متحده منصوب شد.

جوزف برادسکی

چگونه با منتقدان و مخالفان خود برخورد کنید

در سال 1988، برادسکی سخنرانی آغازین را برای دانشجویان دانشگاه میشیگان ایراد کرد. سخنرانی کامل در کتاب برادسکی، درباره غم و اندوه: مقالات به اشتراک گذاشته شده است . فکر می‌کنم استراتژی و روش زیبایی برای برخورد با منتقدان، مخالفان و تأثیرات منفی در زندگی شما دارد.

“سعی کنید به کسانی که سعی می کنند زندگی را برای شما بدتر کنند توجه نکنید. تعداد زیادی از آنها وجود خواهند داشت – در مقام رسمی و همچنین خود انتصابی. اگر نمی توانید از آنها فرار کنید، آنها را تحمل کنید، اما هنگامی که از آنها دور شدید، کوتاه ترین زمان ممکن را به آنها بدهید. مهم‌تر از همه، سعی کنید از گفتن داستان‌هایی درباره رفتار ناعادلانه‌ای که از جانب آن‌ها با شما شده‌اید اجتناب کنید. مهم نیست که مخاطب شما چقدر پذیرا باشد از آن اجتناب کنید. داستان هایی از این دست وجود مخالفان شما را گسترش می دهد. به احتمال زیاد آنها روی پرحرف بودن شما و انتقال تجربه شما به دیگران حساب می کنند. به خودی خود، هیچ فردی ارزش تمرین در بی عدالتی (یا در مورد عدالت) را ندارد. نسبت یک به یک تلاش را توجیه نمی کند: این پژواک است که اهمیت دارد. این اصل اصلی هر ظالمی است، چه تحت حمایت دولت باشد و چه خودآزاری. از این رو،

آنچه دشمنان شما انجام می دهند اهمیت یا پیامد خود را از نحوه واکنش شما می گیرد. بنابراین، با عجله از آن‌ها عبور کنید یا از کنار آن‌ها بگذرید، انگار که چراغ‌های زرد هستند و نه قرمز. از نظر ذهنی یا کلامی در مورد آنها معطل نکنید. از بخشیدن یا فراموش کردن آنها به خود افتخار نکنید – بدتر از آن بدتر، اول فراموش کردن را انجام دهید. به این ترتیب سلول های مغز خود را از بسیاری از تحریکات بیهوده در امان خواهید داشت. به این ترتیب، شاید حتی ممکن است آن سر خوک ها را از خودشان نجات دهید، زیرا دورنمای فراموش شدن کوتاه تر از بخشیده شدن است. بنابراین کانال را ورق بزنید: شما نمی توانید این شبکه را از چرخه خارج کنید، اما حداقل می توانید رتبه های آن را کاهش دهید. در حال حاضر، این راه حل به احتمال زیاد فرشتگان را خشنود نمی کند، اما، دوباره، قطعاً به شیاطین آسیب می رساند، و در حال حاضر این تنها چیزی است که واقعاً مهم است.

 

“این پژواک است که اهمیت دارد”

تاثیر منفی نگری وقتی در مورد آن صحبت می کنیم، مهم نیست که چه می گوییم، بزرگتر می شود. ما با بحث مکرر در تصمیمات ضعیف، ایده های بد و افراد شرور جان می دهیم. شما نمی خواهید تمام وعده های غذایی خود را با غذاهای ناسالم تلف کنید. چرا افکار خود را صرف ایده های ناخواسته و انرژی خود را برای افراد بی ارزش تلف کنید؟

بهترین اتفاقی که می تواند برای نصیحت بد بیفتد این است که بی ربط، نادیده گرفته شود و فراموش شود. به قول برادسکی، “این پژواک است که اهمیت دارد.” منفی بافی سزاوار صدای بلندتر نیست. وقت خود را صرف تکرار چیزی کنید که ارزش شنیدن دارد

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 1 =