معرفی و دانلود کتاب تنها یک چیز
عنوان: تنها یک چیز: چگونه با تمرکز روی یک هدف، به موفقیت فوقالعاده دست یابیم
خلاصه:
در دنیای امروز، ما اغلب احساس میکنیم که تحت فشار زیادی قرار داریم تا همه چیز را انجام دهیم و همه جا باشیم. این میتواند منجر به احساس فرسودگی، ناامیدی و عدم دستیابی به اهداف شود.
کتاب تنها یک چیز توسط گِرِگ کلر و جی پاپاسان، چارچوبی ساده و قدرتمند را ارائه میدهد که به ما کمک میکند تا در زندگی شخصی و حرفهای خود به نتایج فوقالعادهای دست یابیم.
کلید موفقیت، تمرکز بر یک چیز است. این بدان معنا نیست که شما باید همه چیزهای دیگر را کنار بگذارید، بلکه به این معناست که باید اولویتهای خود را تعیین کرده و روی آنها تمرکز کنید.
هنگامی که روی یک چیز تمرکز میکنید، میتوانید تمام انرژی و توجه خود را بر آن متمرکز کنید. این امر منجر به بهرهوری بیشتر، نتایج بهتر و رضایت بیشتر میشود.
کتاب تنها یک چیز در چهار بخش اصلی سازماندهی شده است:
- تعریف یک چیز: در این بخش، یاد میگیرید که منظور از “یک چیز” چیست و چگونه آن را تعریف کنید.
- کوچک رفتن برای دستیابی به اهداف بزرگ: در این بخش، میآموزید که چگونه با تمرکز بر اهداف کوچکتر، به اهداف بزرگتر دست یابید.
- اثر دومینو: در این بخش، میبینید که چگونه یک چیز میتواند به نتایج مثبت دیگری منجر شود.
- افسانههای موفقیت: در این بخش، یاد میگیرید که چگونه از افسانههایی که ما را از دستیابی به اهدافمان باز میدارند اجتناب کنید.
اگر میخواهید یاد بگیرید که چگونه تمرکز خود را تیز کنید، از شلوغیها بکاهید و در زمان کمتری به نتایج بهتری برسید، کتاب تنها یک چیز برای شما مناسب است.
موفقیت سرنخ هایی به جا می گذارد
عنوان: یک چیز: کلید موفقیت خارق العاده
متن:
اوگ ماندینو میگوید: «این کسانی هستند که در یک زمان فقط روی یک چیز تمرکز میکنند که در این دنیا پیشرفت میکنند.»
اگر هر داستان موفقیت خارقالعادهای را تحلیل کنیم، «یک چیز» وجه مشترک آن است.
شرکتها و کسبوکارهای موفق محصول یا خدمات خاصی دارند که در قلب برند قرار دارد. اگر به KFC فکر میکنید، این گیاهان و ادویههای مخفی هستند.
با این حال، گاهی اوقات یک چیز آنقدر که ما فکر میکنیم واضح نیست. یک چیز در مورد جنگ ستارگان چیست؟ آیا فیلم است یا کالا؟ درآمد حاصل از اسباببازیها اخیراً بالغ بر 10 میلیارد دلار بوده است. از سوی دیگر، مجموع درآمد باکس آفیس در سراسر جهان برای شش فیلم در مجموع کمتر از نصف آن، یعنی 4.3 میلیارد دلار بوده است. با این حال، با وجود عنصر درآمد، فیلمها یک چیز هستند زیرا اسباببازیها و محصولات را ممکن میکنند.
بیل و ملیندا گیتس تصمیم گرفتند ثروت خود را برای ایجاد تغییر در جهان بگذارند. آنها بنیادی را برای انجام یک کار تشکیل دادند: مقابله با «مشکلات واقعاً سخت» مانند بهداشت و آموزش. از زمان آغاز به کار، اکثر کمکهای مالی این بنیاد به یک حوزه اختصاص یافته است، برنامه بهداشت جهانی بیل و ملیندا. با این حال، آنها متوجه شدند که باید روی یک چیز حل و فصل کنند: ریشهکن کردن بیماریهای عفونی به عنوان یک علت مهم مرگ در طول زندگی خود. از این رو، آنها تصمیم گرفتند بر روی واکسن تمرکز کنند. بیل گیتس توضیح داد: «ما باید انتخاب میکردیم که چه چیزی تاثیرگذارتر باشد. ابزار جادویی مداخله بهداشتی، واکسن ها هستند، زیرا می توان آنها را ارزان ساخت.»
نوآوریهای تکنولوژیکی، تغییرات فرهنگی و نیروهای رقابتی اغلب حکم میکنند که یک چیز یک کسبوکار باید تکامل یا تغییر یابد. موفقترین شرکتها این را میدانند و همیشه میپرسند کارشان چیست. و وقتی یک چیز را به دست میآورید، دنیای تجارت را متفاوت میبینید.
بنابراین تصمیمگیری در مورد یک چیز خود را به یک چیز تبدیل کنید.
یک چیز
عنوان: یک چیز: کلید موفقیت
متن:
جاش بیلینگز میگوید: «مثل یک تمبر پستی باشید – تا زمانی که به آنجا برسید به یک چیز بچسبید.»
نویسندگان کتاب «تنها یک چیز» معتقدند که افراد با وجود انجام بسیاری از کارها به موفقیت میرسند، نه به این دلیل که کارهای زیادی انجام میدهند. بنابراین تمرکز بر روی کمتر، این است که چگونه به چیزهای بیشتری دست پیدا میکنیم.
کلر، یکی از نویسندگان کتاب، داستانی از چگونگی پیش رفتن تماسهای مربیگری کسبوکارش تعریف میکند. هر جلسه به همین ترتیب پایان مییافت. افرادی که او مربیگری میکرد موافقت میکردند که لیستی از وظایف را قبل از جلسه بعدی تکمیل کنند. اغلب کارها انجام میشدند، اما بیشتر اوقات، اینها چیزهایی نبودند که بیشترین اهمیت را داشتند. کلر شروع به کوتاه کردن لیستها به سه چیز کرد، سپس به دو چیز. در نهایت، او آن را فقط به یک چیز کاهش داد. نتایج آنی و خیرهکننده بود. درک این بود که ما باید کوچکتر شویم.
همه ما در یک روز تعداد یکسانی ساعت داریم، پس چرا برخی افراد اینقدر بازدهی بیشتری دارند؟ این افراد چگونه کارهای بیشتری انجام میدهند، بیشتر به دست میآورند، درآمد بیشتری کسب میکنند، بیشتر دارند؟ زمان ارز موفقیت است، و افرادی که از آن عاقلانه استفاده میکنند، به قلب هر مشکلی که حل میکنند، میرسند. به طور خلاصه، آنها کوچک میشوند. اگر میخواهیم بهترین شانس موفقیت را داشته باشیم، باید برای یافتن یک چیز تلاش کنیم.
اما «کوچک رفتن» به چه معناست؟ کوچک رفتن به معنای نادیده گرفتن تمام کارهایی است که میتوانستید انجام دهید و کاری را که باید انجام دهید انجام دهید. این توانایی تشخیص این است که همه چیز برابر نیست، و ما باید راه بهتری برای تعیین آنچه مهمتر است پیدا کنیم. بنابراین، این در مورد اتصال آنچه انجام میدهید با آنچه میخواهید است، و درک این موضوع است که نتایج با محدود کردن تمرکز شما تعیین میشوند. و وقتی تا حد امکان کوچک میروید، به یک چیز خیره خواهید شد. و این نکته است.
واقعیت این است که وقتی ما اولویت بندی میکنیم و تمام انرژی خود را صرف انجام مهمترین چیز خود میکنیم، اتفاق خارقالعادهای رخ میدهد و این یک اثر دومینو ایجاد میکند.
اثر دومینو
عنوان: اثر دومینو: کلید موفقیت
متن:
بیجی تورنتون میگوید: «هر تغییر بزرگ مانند سقوط دومینو شروع میشود.»
تمرکز روی یک چیز درست به این معنی است که پس از آن همه چیز به سرعت در جای خود قرار میگیرد، مانند پیشرفت دومینو.
آیا یک دومینوی 2 اینچی میتواند ماه را به زمین بزند؟ باور کنید یا نه، بله.
یک دومینوی منفرد ممکن است بیاهمیت به نظر برسد، اما این قابلیت را دارد که یک دومینوی دیگر را که دو برابر اندازه آن است، به زمین بزند. این توانایی به ظاهر کوچک برای ایجاد نتایج باورنکردنی ترکیب میشود.
وقتی فقط با یک هدف شروع کنیم، هدف درست، میتوانیم به چیزهای خارقالعادهای دست پیدا کنیم.
در سال 1983، فیزیکدان لورن وایتهد تشخیص داد که یک دومینوی واحد میتواند دومینوی دیگری را که 50 درصد بزرگتر از خودش است، به زمین بیاندازد. این مورد در سال 2001 توسط فیزیکدان دیگری آزمایش و تأیید شد. آنها از دومینوهای تخته سهلا استفاده کردند که هر کدام 50 درصد بزرگتر از قبلی بود.
اگر بخواهیم دستهای از دومینوها را ردیف کنیم، فقط رشد خطی نداریم. ما چیزی به نام رشد هندسی خواهیم داشت. درست مانند گلولههای برفی که هر چه بزرگتر میشوند، رشد سریعتری دارند.
پیشرفت هندسی دومینوها به همین دلیل است که وقتی نوبت به اهدافمان میرسد باید ماه را هدف بگیریم. این به این دلیل است که همه چیزهای بزرگ شروعهای کوچکی دارند. هر شاهکاری اولین قلمموهای خود را دارد.
این قانون تقریباً برای هر جنبهای از دنیای ما معتبر است و موفقیت شخصی ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. مهم نیست که قدم اول چقدر کوچک باشد، قدرت عظیمی تولید خواهد کرد زیرا اولین فعالیت به چیزی بسیار مهمتر تبدیل میشود.
هیچ محدودیتی برای پتانسیلی که میتوانیم با همسو کردن اولویتها، اهداف و اقدامات روزانه به دست آوریم، وجود ندارد، زیرا آنها یک اثر ضربهای ایجاد میکنند.
موفقیت لازم نیست فرآیند پیچیده و زمانبری باشد که تصور میشود. به جای گم شدن در کارهای بیاهمیت و تلاش برای انجام کارهای بیش از حد، تنها کاری که باید انجام دهیم این است که تمرکز خود را به تنها مهمترین کاری که میخواهیم انجام دهیم محدود کنیم، و از آنجا، اثر دومینو به دنبال خواهد داشت.
اما قبل از اینکه جلوه دومینو را به حرکت درآوریم، شناسایی و اجتناب از افسانههای موفقیت که مانع از موفقیت میشوند، بسیار مهم است.
افسانه 1: همه چیز به همان اندازه مهم است
عنوان: 80/20: کلید موفقیت
متن:
همه وظایف یکسان نیستند و کارهای ما به یک اندازه مهم نیستند. تحقیقات نشان می دهد که 20 درصد تلاش ما اکثریت، 80 درصد از نتایج ما را تولید می کند. تمرکز بر روی چند چیز با تأثیر بالا کلید ایجاد نتایج خارقالعاده است.
ویلفردو پارتو، اقتصاددان ایتالیایی قرن نوزدهم، کشف کرد که 20 درصد از جمعیت ایتالیا مالک 80 درصد زمین هستند. این کشف او را به ایجاد اصل 80/20 پارتو سوق داد. از آن زمان، ما دریافتیم که به نظر می رسد اصل پارتو در بسیاری از زمینه های دیگر نیز اعمال می شود. به عنوان مثال، جوزف ام. جوران زمانی که برای جنرال موتورز کار می کرد، متوجه شد که بیشتر ایرادات خودروهای آنها تنها از تعداد معدودی نقص تولید ناشی میشود. با پیروی از اصل 80/20، واضح بود که رفع این ایرادات باید بالاترین اولویت باشد.
کلر این را یک قدم جلوتر می برد. او می گوید ما باید در اصل 80/20 افراط کنیم. ما میخواهیم 20 درصد از وظایف اولویتدار را که شناسایی کردهایم انجام دهیم و اصل 80/20 را در آن اعمال کنیم. سپس میخواهیم آن 20% را بگیریم و از اصل 80/20 استفاده کنیم و تا زمانی که به یک چیز خود برسیم به راه خود ادامه دهیم.
افسانه 2: چندوظیفه ای بیشتر انجام می شود
عنوان: چندوظیفهای: دشمن موفقیت
متن:
چندوظیفهای مزخرف است. نتیجه نهایی این است که ما موفق نخواهیم شد مگر اینکه بر آنچه مهمتر است تمرکز کنیم و به آن توجه بیچونوچرای کنیم.
انجام چند کار یکی از بزرگترین اتلافهای وقت است. واقعیت این است که مغز ما نمیتواند همزمان روی بیش از یک چیز تمرکز کند. تحقیقات نشان میدهد که هر 11 دقیقه یک کارمند قطع میشود، آنها یک سوم از روز خود را صرف بهبودی میکنند. و بسته به پیچیدگی، چندوظیفهای میتواند 25 تا 100 درصد زمان بیشتری را به انجام تنها یک کار اضافه کند.
افسانه 3: فقط افرادی با نظم فوق بشری موفق می شوند
عنوان: عادتها: کلید موفقیت
متن:
پیام کلیدی اینجا این است که داشتن یک زندگی منضبط در مورد ایجاد عادتهای متوالی است. موفقیت در مورد خون، عرق و اشک نیست. موفقیت از شکلگیری عادتهای مثبت حاصل میشود. اگر بتوانیم نظم و انضباط را به اندازه کافی برای شکلدهی به یک عادت سازنده جدید اعمال کنیم، این عادت بهصورت خودکار انجام میشود و موفقیت حاصل میشود. تحقیقات به ما میگویند که 66 روز طول میکشد تا یک رفتار جدید ایجاد عادت کنیم، بنابراین اگر راهبردی داشته باشیم و نظم و انضباط را در مورد درست اعمال کنیم، یک عادت جدید قدرتمند شکل میدهیم و آن را به یک روال تبدیل میکنیم.
افسانه 4: قدرت اراده نامحدود است
عنوان: اراده: مانند باتری، اما قابل شارژ
متن:
اراده مانند باتری است. زمانی که با کارهایی که دوست نداریم، وسوسهها و سرکوب احساسات روبرو میشویم، انگیزه خود را از دست میدهیم.
برای حفظ قدرت اراده، باید آن را برای زمانی که به آن نیاز داریم ذخیره کنیم. این کار را میتوانیم با برنامهریزی برای انجام مهمترین وظایف خود در زمانی که بیشترین اراده را داریم (که معمولاً در صبح است) انجام دهیم. همچنین باید از طریق استراحت، رژیم غذایی و ورزش، انرژی خود را حفظ کنیم.
افسانه 5: ما باید یک زندگی متعادل داشته باشیم
عنوان: تعادل: یک افسانه
متن:
به جای اینکه به دنبال تعادل باشیم، باید روی چیزهای درست تمرکز کنیم. پس از آن، میتوانیم به بقیه بپردازیم. هیچ زمینهای از زندگی را نباید نادیده گرفت، اما این ایده که کار، سلامت و روابط باید همه در تعادل باشند، یک افسانه است. تلاش برای حفظ تعادل چیزی است که ما را از دستیابی به موفقیتهای خارقالعاده باز میدارد. گاهی اوقات ما باید اجازه دهیم که چیزها بدون توجه باقی بمانند، حداقل در کوتاهمدت، بنابراین میتوانیم روی مهمترین چیز تمرکز کنیم.
وقتی نوبت به کار میرسد، باید بپذیریم که با تمرکز بر یک چیز، چیزهای دیگری بههم میریزند.
افسانه 6: هرگز با بزرگ اندیشی به آن نرسید
بله، این ایده درست است. تمرکز بر یک چیز به این معنا نیست که باید از فکر کردن به چیزهای بزرگ و شجاعانه دست برداریم. در واقع، تمرکز میتواند به ما کمک کند تا اهداف بزرگتری را تعیین کنیم و آنها را به واقعیت تبدیل کنیم.
وقتی روی یک چیز تمرکز میکنیم، انرژی و توجه خود را بر آن موضوع متمرکز میکنیم. این میتواند به ما کمک کند تا ایدههای جدید و خلاقانهتری داشته باشیم و مشکلات را به روشهای جدید و کارآمدتری حل کنیم.
همچنین، تمرکز میتواند به ما کمک کند تا تعهد و انگیزه خود را حفظ کنیم. وقتی روی یک هدف خاص تمرکز میکنیم، احتمال کمتری وجود دارد که از مسیر منحرف شویم.
بنابراین، حتی اگر تصمیم میگیریم روی یک چیز تمرکز کنیم، باز هم باید به فکر کردن به روشهای بزرگ و شجاعانه ادامه دهیم. این به ما کمک میکند تا به اهداف بزرگتری دست یابیم و زندگی را به طور کاملتری زندگی کنیم.
در اینجا چند نکته برای تمرکز بر چیزهای بزرگ و شجاعانه در حالی که روی یک چیز تمرکز میکنید، آورده شده است:
- اهداف خود را بزرگ و چالش برانگیز تعیین کنید.
- به دنبال راههای جدید و خلاقانه برای رسیدن به اهداف خود باشید.
- از شکست نترسید. شکست بخشی از فرآیند یادگیری و رشد است.
- از دیگران حمایت بگیرید. داشتن یک تیم حامی میتواند به شما کمک کند تا در مسیر خود بمانید.
با تمرکز بر چیزهای بزرگ و شجاعانه، میتوانید زندگی خود را به طور مثبت تغییر دهید.
اجرای یک چیز ما
عنوان: یک چیز: راز موفقیت
متن:
برای اینکه به موفقیت برسیم، باید روی یک چیز تمرکز کنیم. این “یک چیز” میتواند یک هدف، یک اولویت یا یک کار باشد.
برای اینکه بتوانیم روی یک چیز تمرکز کنیم، باید روی تفکر تصویر بزرگ و تصویر کوچک تمرکز کنیم. تصویر بزرگ، هدف ماست. تصویر کوچک، اقدام فوریای است که میتوانیم برای رسیدن به هدف خود انجام دهیم.
ما میتوانیم سه جزء موفقیت را با استفاده از تشبیه یک کوه یخ مشاهده کنیم. بهرهوری در نوک کوه یخ است، اولویت مستقیماً زیر سطح است و هدف عمیقترین بخش است.
هدف ما اولویتهای ما را تعیین میکند و هدف و اولویتهای ما باعث بهرهوری ما میشود.
برای یافتن هدف خود، میتوانیم از روش زیر استفاده کنیم:
- فعالیتهایی را که به آنها علاقه داریم، فهرست کنیم.
- از بین این فعالیتها، فعالیتی را انتخاب کنیم که برای ما مهمتر است.
- از خود بپرسیم: “چیزی است که میتوانم انجام دهم که برای من بیشترین اهمیت را دارد، به طوری که با انجام آن، هر چیز دیگری آسانتر و ضروری خواهد بود؟”
این روش به ما کمک میکند تا هدفی را پیدا کنیم که به ما انگیزه میدهد و ما را به سمت موفقیت هدایت میکند.
اولویت بندی کنید و اهداف را در حال تنظیم کنید
عنوان: دو استراتژی برای اولویتبندی
متن:
در اینجا دو استراتژی برای اولویتبندی وجود دارد که میتوانند به شما کمک کنند تا بر کارهای مهمتر تمرکز کنید و از دست رفتن در جزئیات جلوگیری کنید.
استراتژی اول: هدفگذاری برای اکنون
فرض اصلی این استراتژی این است که اهداف روزی شما را دستیافتنیتر کنید. این کار را با نگاه کردن به اینکه چگونه اهداف بلندمدت شما از هدف روزی شما حمایت میکنند، انجام دهید. ایده این است که بین سالها، ماهها، هفتهها و روزها پیوندهایی ایجاد کنید تا بتوانید هدف روزی خود را در حال حاضر تنظیم کنید.
هدفگذاری برای اکنون به شما کمک میکند تا تنها کاری را که در حال حاضر میتوانید انجام دهید تا آن جلوه دومینو جادویی را ایجاد کنید. به عنوان مثال، اگر هدف بلندمدت شما این است که نویسنده شوید، هدف روزی شما ممکن است این باشد که 1000 کلمه بنویسید. این هدف دستیافتنی است و به شما کمک میکند تا به سمت هدف بلندمدت خود حرکت کنید.
راه دیگر برای اولویتبندی، یادگیری قدرت نه مثبت است. در اینجا، شما به کارهای بیاهمیت نه میگویید. جیمز آلتوچر، نویسنده کتاب «قدرت نه»، این مفهوم را با این جمله بیان میکند: «نه گفتن به کارهای بیاهمیت، بله گفتن به کارهای مهم است».
نتیجه
با استفاده از هر یک از این استراتژیها، میتوانید بر کارهای مهمتر تمرکز کنید و از دست رفتن در جزئیات جلوگیری کنید.
در نتیجه
اتفاقات غیرمنتظره ای در زندگی ما رخ خواهد داد و پیام این است که باید هرج و مرج را بپذیریم و حواسمان را پرت نکنیم. ما نمیتوانیم زندگی را متوقف کنیم، و همیشه چیزی یا کسی وجود خواهد داشت که توجه ما را میطلبد.
برای مؤثر بودن، باید فداکاری کنیم و اولویتهایمان را محور تمرکز خود قرار دهیم. برای انجام این کار، باید زمان را مسدود کنیم، جایی که یک کارمان را در روزمان زمان بندی کنیم تا انجام شود. و به یاد داشته باشید، زندگی شخصی هرگز نباید به خطر بیفتد. کار باید در ساعات کاری اولویت بندی شود. موفقیت از تمرکز بر یک چیز نشات می گیرد و نه چیزهای زیادی. وقتی آن یک چیز را کشف می کنیم، باید در جهت آن کار کنیم و از دام هایی که ما را از دستیابی به اهدافمان باز می دارد اجتناب کنیم.
این راهنمای کل نگر به ما می آموزد که از درهم و برهمی خلاص شویم، یک چیز خود را پیدا کنیم و بهترین کارمان را انجام دهیم، جایی که واقعاً اهمیت دارد. در واقع انجام هر روز یک کار است.
بدون نظر