بیزینس کوچینگ

به عنوان بخشی از این فرآیند خلاقانه، کوچ (کوچ) مشتری را تشویق می‌کند تا بر حال و آینده تمرکز کند و قدم‌هایی بردارد که او را به اهداف و رویاهای خود نزدیک‌تر کند.

 

به جای تمرکز بر مشکل، بر حل آن تمرکز می کنیم. مشتری نگران این نیست که چرا نمی تواند نیمه پر لیوان را ببیند و نیمه خالی را نمی بیند، بلکه از طریق سوالات راهنمایی مربی روشن می کند که چه اتفاقی باید در زندگی او بیفتد تا در نظر بگیرد که لیوان از قبل پر شده است! هنگامی که این تصویر را در خود و فرد درک شده «قفل» کرد و آن را به عنوان یک هدف واقع گرایانه بیان کرد، با احساسات مثبتی که تجربه می کند فعال می شود و با کمک مربی، مراحل لازم برای رسیدن به این هدف را تعیین می کند. در اصل، او تشویق می‌شود که دست به اقدام بزند، نگرش‌ها و واقعیت‌ها را تغییر دهد و به این تغییرات در زندگی‌اش ایمان بیاورد.

بنابراین یک مربی حرفه‌ای روان درمانی نمی‌کند و تشخیص نمی‌دهد، توصیه‌هایی را که مشاور کسب‌وکار انجام می‌دهد ارائه نمی‌کند، با انتقال دانش خاص به مشتری آموزش نمی‌دهد، و دانشی را در مورد مثلاً منتشر نمی‌کند. فقط یک کار به عنوان مربی انجام می دهد. با این حال، باید گفت که بسیاری از مربیان معتقدند که در مواردی خاص، به عنوان منتور، به عنوان مربی، ساخته شده اند. لیز لوئیس، رئیس شورای مربیگری و مربیگری اروپا در یک سخنرانی در نشست اخیری که توسط انجمن کوچینگ یونان برگزار شد.

اما همه چیز از کی و چگونه شروع شد؟

کوچینگ یک روش نسبتاً جدید است که هم در زندگی روزمره افراد و هم در آن کاربرد دارد. این روند در دهه 80 در آمریکا شروع شد. این بیماری از طریق رشته های مختلف مانند روان درمانی و مشاوره، مشاوره کسب و کار، آموزش و در سال های اخیر روانشناسی مثبت گرا و علوم اعصاب گسترش یافته است.

یک کوچ حرفه ای می تواند توسط یک فرد (کوچینگ شخصی) یا توسط یک مدیر شرکت یا توسط یک شرکت با هدف دستیابی به پیشرفت شخصی مورد انتظار مدیران (کوچینگ اجرایی و شرکتی) استخدام شود. موارد واقعی وجود دارد که کوچ فراخوانده می شود تا در توسعه شخصی نه یک مدیر، بلکه گروهی از مدیران (کوچینگ تیمی) اتفاق بیفتد.

با این حال، سایر دسته‌های کوچینگ که بر اساس ویژگی‌ها / خواسته‌های مشتری ایجاد شده‌اند، مانند: کوچینگ زندگی، مربیگری شغلی، مربیگری سلامت، مربیگری معنوی و غیره، جایگاه خود را به دست آورده‌اند.

از تجربه شخصی هم به عنوان یک کوچ و هم به عنوان مشتری (کوچی)، کوچینگ زندگی مناسب شرایطی است که مشتری می‌خواهد به اهدافی دست یابد، نه نیازهای مرتبط با کارش، که او را به سعادت شخصی خود سوق دهد. با این حال، در یک جلسه کوچینگ اجرایی، مشتری در درجه اول بر روی دستیابی به توسعه شخصی خود تمرکز می کند، که به او کمک می کند تا به توافقات اهداف شرکتی دست یابد. و از آنجایی که یک مجری بسیار ساده یک انسان است، مسلم است که حتی در چنین جلسه ای نیاز به کوچینگ لایف کوچینگ، یعنی نیاز به شفاف سازی و حل و فصل مسائل مربوط به روابط، خانواده، جاه طلبی های شخصی، خودخواهی دیده می شود. اعتماد به نفس و غیره

کوچینگ، در اصل، می‌توانم بگویم که «خلاقانه» مشتری را از موقعیت آشنای امروزی که در آن قرار دارد (منطقه راحتی) حذف می‌کند و منفی‌های احتمالی او را احتمالاً به‌عنوان بازمانده‌ای از گذشته در درون خود حمل می‌کند. این به مشتری کمک می کند تا به آینده نگاه کند تا به جلو حرکت کند، حتی در مکان های ناشناخته اما هیجان انگیز (جایی که جادو اتفاق می افتد) و مسیری را که طی خواهد کرد، برنامه عمل خود را مشخص کند. این یک راه عالی برای یک فرد است که:

چشم انداز خودش را پاک کند

به رویاهایش ایمان داشته باشد

اهداف مشخصی را تعیین کنید

استعدادهایش را آشکار کند

هدفمند عمل کنید

تنها با اتخاذ شیوه هایی که به او ثابت شده است تأثیر مثبتی دارد، تغییر کند

به خواسته هایش برسد و در نهایت… شاد باش!

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *