کوچینگ چیست؟

کوچینگ رهبری

  ماهیت کوچینگ افزایش آگاهی و مسئولیت برای باز کردن پتانسیل و به حداکثر رساندن عملکرد است . آگاهی از طریق گسترش دیدگاه ها و بهبود تمرکز توجه ایجاد می شود که باعث افزایش علاقه، بینش و یادگیری می شود. مسئولیت با ارائه انتخاب و تنظیم مسئولیت ایجاد می شود که باعث افزایش اعتماد به نفس، انگیزه شخصی و تعهد می شود. آگاهی و مسئولیت هر دو حالت ذهنی هستند و ذهن کلید عملکرد بالا است. دانش و تجربه برای عملکرد مهم هستند، اما هیچ کدام به اندازه ذهنیت، که سطحی است که مربی عملکرد در آن کار می کند، مهم نیستند. کوچینگ تمرکز توجه را به نقاط قوت، موفقیت ها و احتمالات آینده افزایش می دهد. اشتباهات و شکست ها را پشت سر می گذارد و قضاوت، سرزنش و باورهای محدود کننده را از بین می برد.
کوچینگ باز کردن پتانسیل یک فرد برای به حداکثر رساندن عملکرد خود است. این به آنها کمک می کند که یاد بگیرند نه اینکه به آنها یاد بدهند.” سر جان ویتمور، پیشگام مربیگری و یکی از بنیانگذاران مشاوران عملکرد
   
کوچینگ چیست؟

بازی درونی

در سال 1974، تیموتی گالوی، مربی و متخصص تنیس هاروارد، اولین معادله ساده بازی درونی خود را منتشر کرد که به طور موثر هدف مربیگری عملکرد را خلاصه می کند: این نشان می دهد که ما می توانیم عملکرد (P) را با افزایش پتانسیل (p) و کاهش تداخل (i) بهبود دهیم. مربیان و رهبران تحول آفرین یک طرز فکر مربیگری را تمرین می کنند. آنها معتقدند که همه افراد توانمند، مدبر و سرشار از پتانسیل هستند. اعتقاد به دیگران باعث افزایش اعتماد به نفس آنها می شود که به نوبه خود موانع درونی آنها را کاهش می دهد (که اغلب دلهره آورتر از موانع بیرونی هستند) و منجر به انتخاب های قدرتمند، لذت بردن و موفقیت می شود. پیشنهاد انتخاب نه تنها برای فرد ارزش قائل می شود، بلکه بر ویژگی ها و سهم منحصر به فرد هر فرد نیز سرمایه گذاری می کند. هیچ دو نفری در ذهن یا بدن یکسان نیستند – هر کدام متفاوت فکر می کنیم و متفاوت عمل می کنیم. این ویدئوی کوتاه می پرسد “کوچینگ چیست؟” و توضیح می دهد که چگونه کار می کند و چگونه ممکن است شروع شده باشد:  

چه کسی مربیگری یا کوچینگ را بکار برد ؟

مشاوران عملکرد بیش از 30 سال پیش مربیگری در تجارت را آغاز کردند و همچنان در سطح جهانی رهبری این حوزه را بر عهده دارند. بنیانگذار ما سر جان ویتمور و همکارانش اولین کسانی بودند که کوچینگ را وارد محل کار کردند و در اوایل دهه 1980 اصطلاح “کوچینگ عملکرد” ​​را ابداع کردند. کوچینگ اجرایی ، تجاری، شغلی، شخصی و انواع دیگر کوچینگ ها همگی بر اساس اصول کوچینگ عملکرد بنا شده اند. بنابراین، اصطلاح مربیگری از کجا آمده است؟ کلمه انگلیسی کوچ از کلمه مجارستانی kocsi گرفته شده است که به معنای “کوچ” است، نام یک شهر کوچک مجارستانی که زمانی در آن گاری ها و کالسکه های اسبی ساخته می شد. این کلمه با معلم یا مربی همراه شد زیرا دیده می شد که آنها دانش آموز خود را در مسیر تحصیل راهنمایی می کنند یا می برند. این برای یک مربی ورزش سنتی مناسب است که به بازیکن دستور می دهد تا بر اساس دانش و تجربه خود مربی پیش برود. یک نظریه متفاوت نشان می دهد که یک خانواده ثروتمند معلم خود را در حین سفر با کالسکه یا اتوبوس خود همراه می برد و بنابراین در تحصیل “مربی” می شد. این انعکاس بهتری از نحوه رفتار یک مربی یا رهبر-مربی خوب است. ما در کنار مربی می نشینیم و او را به سمت اهداف خود تحت فشار نمی گذاریم یا نمی کشیم، بلکه از او در طول سفر شخصی خود برای کاوش هدفمند و تسهیل تحقق چشم انداز، اشتیاق و پتانسیل آنها حمایت می کنیم.
“کوچینگ مشارکت با مشتریان در یک فرآیند تفکر برانگیز و خلاق است که آنها را تشویق می کند تا پتانسیل شخصی و حرفه ای خود را به حداکثر برسانند.” فدراسیون بین المللی مربیگری (ICF)
جدا از برچسب‌ها، کوچینگ به معنای خالص آن همیشه وجود داشته است و به طور ناخودآگاه توسط افراد باهوش عاطفی و معنوی – کسانی که به طور طبیعی به پتانسیل دیگران اعتماد دارند، احترام می‌گذارند و به آن اعتقاد دارند و برای گوش دادن، به چالش کشیدن و حمایت از آنها برای انتخاب کردن زمان می‌گذارند، انجام می‌شود. تا بهترین باشند تقریباً 2500 سال پیش، فیلسوف یونانی سقراط این مفهوم را بیان کرد که همه ما یک قابلیت یادگیری داخلی و طبیعی داریم که توسط آموزش مختل می شود. سقراط و مربیان تحول آفرین امروزی به دور از ظروف خالی که باید در آنها ریخته شود، بر این باورند که ما بیشتر شبیه بذرهایی هستیم که هر کدام دارای تمام پتانسیل درونی ما برای رشد به درختی باشکوه است. ما فقط به تغذیه، تشویق و نور نیاز داریم تا به سمت آن برسیم.

سابقه مربیگری در محیط کار چیست؟

مربیگری به عنوان یک رشته و حرفه نسبتاً جدید است. قبل از سال 2000 هیچ کس در جامعه دانشگاهی آن را تا سطح دکترا مطالعه نکرده بود. اولین کاربرد کوچینگ در زمینه کسب و کار در دهه 1980 توسط سر جان ویتمور ، یکی از بنیانگذاران مشاوران عملکرد، و همکارانش آغاز شد. سر جان از نزدیک با تیموتی گالوی، مربی و کارشناس تنیس دانشگاه هاروارد، نویسنده بازی های درونی تنیس و بازی درونی کار ، کار کرده بود ، گالوی با این ادعا که نقش مربی کمک به بازیکن برای حذف یا کاهش موانع داخلی است، آموزش های ورزشی سنتی را به چالش کشید. به عملکرد خود به منظور آزادسازی یک توانایی طبیعی غیرمنتظره بدون نیاز به ورودی فنی زیاد مربی. گالوی، سر جان و بسیاری دیگر که اکنون در عرصه تجارت کار می کنند، شروع به ورزش کردند. با این حال، مربیگری ورزشی ریشه در مدل‌های رفتاری قدیمی دارد و در بیشتر موارد همچنان مبتنی بر دستورالعمل است. پس از آموزش با گالوی در ایالات متحده، سر جان بازی درونی را در بریتانیا تأسیس کرد و تیمی از مربیان بازی درونی را تشکیل داد که همگی موافق بودند که کلید مربیگری موفق، از بین بردن موانع داخلی برای عملکرد، یادگیری و لذت است. آنها در ادامه تبدیل به یکی از نمایندگان برجسته مربیگری کسب و کار شدند.
“برای به دست آوردن بهترین نتیجه از مردم، باید باور داشته باشیم که بهترین ها در آنجاست” سر جان ویتمور، پیشگام مربیگری در تجارت

 

انواع کوچینگ

در اینجا می توانید انواع اصلی کوچینگ و اینکه چگونه ممکن است برای شما مفید باشد را مطالعه کنید. به خاطر داشته باشید که اگرچه می‌توان آن‌ها را به طور کلی به دو دسته در کوچینگ محل کار/خارج از کار تقسیم کرد، اما ممکن است متوجه همپوشانی‌های زیادی شوید. این قابل انتظار است – هرچه باشد، هیچ کاری وجود ندارد – شما و خانه – شما. کوچینگ، بدون توجه به حوزه تمرکز، تفاوت مثبتی در هر زمینه ای از زندگی حرفه ای و شخصی شما ایجاد خواهد کرد.باید توجه کرد که سبک های کوچینگ نیز  انواع مختلفی دارد.

مزایای کوچینگ

در چند سال گذشته، مدیران ارشد در سراسر جهان مزایا و فرصت‌های ایجاد شده از طریق توسعه رفتارهای مربیگری معتبر را تشخیص داده‌اند. بسیاری تصمیم می گیرند با یک مربی حرفه ای همکاری کنند و برخی اصول و مهارت های مربیگری را یاد می گیرند تا به حداکثر رساندن پتانسیل شخصی و حرفه ای خود و تیمشان کمک کنند. رهبران کسب و کار رویا، تأثیر واقعاً تحول آفرین توسعه اصول و رفتارهای خود رهبری و مربیگری در سراسر هیئت مدیره، در همه تعاملات و همه حوزه های سازمانشان را درک کرده اند. آنها ساختارهای مدیریت سلسله مراتبی سنتی را با سبک های رهبری  و فرهنگ مربیگری جایگزین کرده اند . این امر باعث ادغام معنا و هدف و تسهیل آگاهی و مسئولیت پذیری بالا، اعتقاد، اشتیاق و لذت در همه کارکنان می شود. تعامل را افزایش می دهد و همکاری و هوش جمعی کارکنان را در همه سطوح بسیج می کند. سازمان‌ها شروع به آزاد کردن پتانسیل افراد خود می‌کنند و به آنها اجازه می‌دهند تا دنیا را با چشم‌های جامع‌تری ببینند تا به طور همزمان، سازمان یکپارچگی و هدفی را کشف کند که جام مقدس برای سازمان‌های آینده، و نقشه‌ای برای اهداف عالی است. عملکرد و دنیای بهتر!
اعداف کوچینگ
برای رهبر، مزایای واضح و قابل اندازه گیری مربیگری فردی می تواند شامل موارد زیر باشد:
  • مهارت های تصمیم گیری و برنامه ریزی استراتژیک بهتر
  • منجر به تغییر و زمان بحران می شود
  • توانایی ایجاد انگیزه در تیم ها و برقراری ارتباط موثرتر
  • راه های مدیریت استرس و تعارض
  • افزایش اعتماد به نفس
برای سازمان، نتایج ارائه کوچینگ اجرایی به جمعیتی از رهبران یا توسعه مربیگری آنها احتمالاً شامل موارد زیر است:
  • افزایش انگیزه و تعهد از دریافت کنندگان مربیگری و تیم های آنها
  • خلاقیت، توانمندی و مالکیت بیشتر در کسب و کار رها شده است
  • مشارکت بالای کارکنان و حفظ افراد کلیدی
  • زیربنای اجرای موثر تغییرات سازمانی از طریق حمایت از تیم ها و افراد
  • بهره وری بیشتر از تیم هایی که با چابکی و همکاری بیشتر عمل می کنند
کوچینگ به روش های مختلفی تعریف شده است. ماهیت مربیگری این است:
  • برای کمک به فرد برای تغییر در راهی که می خواهد و کمک به او برای رفتن به سمتی که می خواهد برود.
  • کوچینگ از یک فرد در هر سطحی حمایت می کند تا به آن چیزی که می خواهد تبدیل شود.
  • کوچینگ آگاهی را ایجاد می کند، انتخاب را توانمند می کند و منجر به تغییر می شود.
این پتانسیل فرد را برای به حداکثر رساندن عملکرد خود باز می کند. کوچینگ به آنها کمک می کند که یاد بگیرند نه اینکه به آنها آموزش دهند.   مربیگری به طور سنتی با ورزش همراه بوده است. هر ورزشکار برتر یک مربی دارد. در چند سال اخیر، مربیگری در هر زمینه، در تجارت و در هر جنبه ای از زندگی و همچنین ورزش قابل استفاده شده است. در حال حاضر، این کاملا طبیعی است که کسی یک مربی را ببیند تا به او کمک کند تا به اهداف خود در زندگی و کار خود برسد. کوچینگ یک مشارکت بین کوچ و مشتری است. کوچ به مشتری کمک می کند تا به بهترین های شخصی خود دست یابد و نتایجی را که می خواهد در زندگی شخصی و حرفه ای خود به دست آورد. کوچینگ تضمین می کند که مشتری می تواند بهترین عملکرد خود را ارائه دهد، یاد بگیرد و به روشی که می خواهد توسعه یابد. مربی نباید در زمینه کاری مشتریان خود متخصص باشد.  

تشخیص کوچینگ از فعالیت های مشابه مفید است.

 

منتورینگ

منتورینگ زمانی است که یک همکار ارشد که داناتر و عاقل‌تر به نظر می‌رسد توصیه می‌کند و الگویی ارائه می‌دهد. منتورینگ شامل بحث های گسترده ای است که ممکن است محدود به زمینه کاری نباشد. منتور یک حامی با تجربه حرفه ای عالی در زمینه کاری مشتری خود است. هم مربیگری و هم کوچینگ عمدتاً به دستاوردهایی در حال و آینده مربوط می شود.

مشاوره

مشاوره کار با مشتری است که احساس ناراحتی می کند یا از زندگی خود ناراضی است. آنها به دنبال راهنمایی و مشاوره هستند. یک مشاور برای حل مشکل مشتری کار می کند.

درمان

درمان، کار با مراجعی است که به دنبال رهایی از علائم روانی یا فیزیکی است. مشتری خواهان شفای عاطفی و رهایی از دردهای روانی است. درمان با سلامت روان مراجع سروکار دارد. کوچینگ با رشد ذهنی مشتری سروکار دارد. انگیزه مراجع از ورود به درمان یا مشاوره معمولاً دور شدن از درد یا ناراحتی است نه حرکت به سمت اهداف مورد نظر. کوچینگ اصلاحی نیست، مولد است. هر دو درمان و مشاوره بیشتر مستلزم درک و کار با تجربیات گذشته هستند تا مربیگری.

آموزش

آموزش فرآیند کسب مهارت ها یا توانایی های دانش از طریق مطالعه، تجربه یا تدریس است. مربی طبق تعریف، متخصص است و دوره آموزشی احتمالاً بر روی مهارت‌های خاصی برای نتایج فوری متمرکز می‌شود. همچنین احتمالاً آموزش یک به چند است نه یک به یک.

مشاوره

یک مشاور تخصص ارائه می دهد و مشکلات کسب و کار را حل می کند یا یک تجارت را به طور کلی توسعه می دهد. یک مشاور با کل سازمان یا بخش های خاص آن سروکار دارد و نه افراد درون آن. مشاوران فقط به طور غیر مستقیم بر افراد تأثیر می گذارند.

درس دادن

تدریس دانش را از معلم به دانش آموز منتقل می کند. معلم چیزی می داند که دانش آموز نمی داند. در مربیگری برعکس است. مشتری متخصص است و مشتری پاسخ ها را دارد، نه مربی.

“بازی درونی”

هیچ بحثی در مورد مربیگری بدون ذکر تیموتی گالوی و بینش او در مورد ” بازی درونی ” کامل نخواهد شد.

کتاب گالوی، بازی درونی تنیس ، تفکر مربیگری را متحول کرد. او پیشنهاد کرد که بزرگترین موانع موفقیت و دستیابی به پتانسیل داخلی است، نه بیرونی. بینش او این بود که مربیان می‌توانند به افراد کمک کنند تا با منحرف کردن حواس آنها از گفتگوی درونی‌شان و به‌ویژه صدای انتقادی که می‌گوید “این‌طور نیست! روی دست‌هایت تمرکز کن! آن را به گونه‌ای دیگر زاویه بده!”، به بهبود بازیشان کمک کنند. با منحرف کردن حواس آن صدای درونی، بدن می تواند تسلط پیدا کند. معلوم می شود که اغلب بدن ایده بسیار روشنی دارد که وقتی دیالوگ های درونی سرکوب می شود چه کاری باید انجام دهد. گالوی از مثالی استفاده کرد که از مردم خواست روی ارتفاعی که به توپ تنیس ضربه می زنند تمرکز کنند. این فعالیت به خودی خود هیچ ارتباطی ندارد، اما عمل ساده تمرکز بر روی آن حواس ندای درون را پرت می کند و بدن توانا را قادر می سازد تا کنترل را به دست گیرد. فرد آرام شد و تنیس آنها بلافاصله بهبود یافت. بینش واقعی گالوی این بود که این فقط در مورد تنیس صدق نمی‌کند، بلکه افراد عموماً پاسخ‌های مشکلات خود را در درون خود دارند.

بنابراین، بخش اساسی کوچینگ این است که به افراد کمک کنیم تا یاد بگیرند که صدای درونی را ساکت کنند و به غرایز یا ناخودآگاهشان اجازه دهند که بر آنها مسلط شود. گاهی اوقات این به معنای پرت کردن حواس است، و گاهی در مورد بررسی «بدترین سناریو» و از بین بردن ترس است.


مدل چرخه شایستگی یادگیری

یک مدل مفید برای یادگیری، چرخه شایستگی است، یک مدل چهار مرحله ای که می تواند به شما در شناسایی شایستگی های خود کمک کند:


1) بی کفایتی ناخودآگاه

شما نمی دانید که در مورد چیزی نمی دانید.

یک مثال خوب می تواند کودکی باشد که هرگز دوچرخه ندیده است یا نمی داند که زبانی غیر از زبان خودش وجود دارد.

2) بی کفایتی آگاهانه

متوجه شده اید که فاقد مهارت خاصی هستید.

یک مثال ممکن است کودکی باشد که کودکان دیگر را در حال دوچرخه سواری دیده است، یا شنیده است که شخصی به زبان دیگری صحبت می کند و بنابراین مایل به یادگیری است.

3) شایستگی آگاهانه

شما یاد گرفته اید که چگونه کاری را انجام دهید، اما هنوز برای انجام آن باید در مورد آن فکر کنید.

یک مثال می تواند کودکی باشد که می تواند دوچرخه سواری کند اما اگر تماشای جایی که می رود را متوقف کند زمین می خورد.

4) شایستگی ناخودآگاه

شما آنقدر خوب یاد گرفته اید که چگونه کاری را انجام دهید که به سختی به مغز شما متصل شده است.

دیگر لازم نیست به نحوه انجام آن فکر کنید، بلکه فقط آن را انجام دهید. در واقع، اگر خیلی سخت به آن فکر کنید، ممکن است نتوانید آن را انجام دهید.


مربیان باید مرحله ای را که یک فرد در آن قرار دارد شناسایی کنند تا از زبان مناسب برای کمک به او برای رفتن به مرحله بعدی استفاده کند. به هر حال، تلاش برای بهبود مهارت اگر ندانید که آن مهارت را ندارید، دشوار است.


تفاوت بین آموزش، مربیگری، راهنمایی و مشاوره

اگرچه تدریس، مربیگری، راهنمایی و مشاوره همگی دارای ویژگی‌ها و مهارت‌های کلیدی هستند، اما با این وجود کاملاً متفاوت هستند و آگاهی از تفاوت‌ها مهم است.

تدریس و آموزش

تدریس و آموزش شامل یک معلم متخصص است که دانش را به دانش آموزان خود منتقل می کند.

اگرچه بهترین معلمان از تکنیک‌های مشارکتی و تعاملی مانند مربیگری استفاده می‌کنند، اما قطعاً عدم تعادل دانش وجود دارد و معلم به عنوان متخصص «پاسخ درست» را می‌داند.
برای اطلاعات بیشتر به صفحه ما مراجعه کنید: مهارت های آموزشی

مربیگری

کوچینگ شامل این باور است که فرد در درون خود پاسخی برای مشکلات خود دارد.

مربی یک متخصص موضوع نیست، بلکه بیشتر بر کمک به فرد برای باز کردن پتانسیل خود متمرکز است. تمرکز بسیار بر روی افراد و آنچه در درون سر آنهاست است. یک کوچ لزوماً یک فرد تعیین شده نیست: هر کسی می تواند رویکرد مربیگری را با دیگران، چه همتایان، چه زیردستان یا مافوق، اتخاذ کند. ” کوچینگ ” یکی از سبک های رهبری ضروری است که توسط دانیل گولمن شناسایی شده است ( برای اطلاعات بیشتر به صفحه ما در سبک های رهبری مراجعه کنید و از خودارزیابی ” شما چه نوع رهبری هستید؟ ” استفاده کنید تا بفهمید سبک رهبری مربیگری شما چقدر توسعه یافته است. ). مهارت کلیدی کوچینگ پرسیدن سوالات درست برای کمک به فرد برای حل مشکلات خود است.
برای اطلاعات بیشتر در مورد پرسشگری، به صفحات ما در زمینه مهارت های پرسشگری مراجعه کنید .

منتورینگ

منتورینگ شبیه مربیگری است. توافق کلی وجود دارد که یک مربی راهنمایی است که به کسی کمک می کند سریعتر از آن چیزی که به تنهایی انجام دهد یاد بگیرد یا پیشرفت کند.

در محل کار، مربیان اغلب به طور رسمی با توافق دوجانبه و خارج از زنجیره مدیریت خط یک فرد تعیین می شوند. آنها معمولاً تجربه و تخصص قابل توجهی در زمینه مشاغل شخصی دارند. یک رابطه مربیگری معمولاً بر آینده، پیشرفت شغلی و گسترش افق‌های یک فرد متمرکز است، برخلاف مربیگری که بیشتر روی اینجا و اکنون و حل مشکلات یا مسائل فوری تمرکز دارد.
به صفحات بعدی ما مراجعه کنید: منتورینگ چیست؟ و مهارت های راهنمایی برای اطلاعات بیشتر.

مشاوره

مشاوره به مداخله درمانی نزدیکتر است. بر گذشته تمرکز می کند و به فرد کمک می کند تا بر موانع و مسائل مربوط به گذشته خود غلبه کند و به پیش برود. در اینجا، تمرکز ممکن است داخلی یا خارجی باشد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد نقش مشاور، به صفحات ما مراجعه کنید: مشاوره چیست؟ و روشهای مشاوره .

تفاوت‌های بین این «روش‌های یادگیری» مختلف را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:

روش یادگیری: مربیگری منتورینگ مشاوره
سوال: چگونه؟ چی؟ چرا؟
تمرکز: حال حاضر آینده گذشته
هدف: بهبود مهارت ها توسعه و تعهد به اهداف یادگیری غلبه بر موانع روانی
هدف، واقعگرایانه: بالا بردن شایستگی باز شدن افق ها ساختن درک خود

بر اساس کار: Clutterbuck, D. & Schneider, S. (1998)


یک طیف مربیگری

بسیاری از مربیان همپوشانی قابل توجهی را بین نقش خود و معلم تشخیص می دهند. این ممکن است به ویژه در مورد مربیان ورزشی صدق کند، که اغلب در ورزش خاص خود بسیار ماهر هستند و به دنبال تقویت تکنیک و مهارت های ورزشکاران خود هستند.

بنابراین ممکن است مفید باشد که هم به مربیگری و هم به تدریس به عنوان یک طیف نگاه کنیم.
طیف مربیگری
به‌عنوان یک مربی، مواقعی پیش می‌آید که توسط شخصی که تحت مربیگری قرار می‌گیرد هدایت می‌شوید. این زمان ها به احتمال زیاد در اکثریت هستند، به خصوص برای مربیگری در محل کار. با این حال، ممکن است مواقعی نیز وجود داشته باشد که شما متخصص هستید و اطلاعاتی را ارائه می دهید. مثال‌هایی ممکن است شامل معنای آزمون روان‌سنجی یا بهترین تمرین در زمینه خاصی باشد که در آن دانش کافی دارید. برای مربیان ورزشی، ممکن است شامل تصمیم گیری در مورد زمان ایمن بودن یک فعالیت خاص و دلیل آن نیز باشد.  

نتیجه

اصطلاح “کوچینگ” برای افراد مختلف به معنای چیزهای مختلف است، اما به طور کلی در مورد کمک به افراد برای حل مشکلات خود و بهبود عملکردشان است.

فرقی نمی‌کند از مربیگری در ورزش، زندگی یا تجارت استفاده شود، مربی خوب معتقد است که افراد همیشه پاسخ مشکلات خود را دارند. آنها فقط برای باز کردن قفل آنها به کمک نیاز دارند.


بدون نظر

پاسخ دهید