پس از انتخاب معیارها، باید طرح نمونه گیری صحیح را ایجاد کرد. در سازمانهای بزرگ، احتمالاً هزاران و حتی میلیونها نمونه از هر متغیر در یک دوره زمانی معین وجود دارد، بنابراین نمیتوان همه آنها را برای ایجاد کنترل ترسیم کرد. بلکه یک نمونه معرف انتخاب می شود و سپس تجزیه و تحلیل روی آن نمونه انجام می شود .
ما قبلاً روشهای مختلفی را مطالعه کرده ایم که از طریق آنها می توان یک نمونه در ماژول Measure رسم کرد . با این حال، هنگامی که نوبت به ایجاد یک برنامه کنترلی می رسد، شرایط اضافی خاصی وجود دارد که باید قبل از ایجاد یک برنامه کنترل در نظر گرفته شود. مهمترین مفهوم در اینجا، زیرگروه بندی عقلانی است.
مفهوم زیرگروه بندی منطقی
برای درک مفهوم زیر گروه بندی منطقی، باید درک کنیم که در زیر گروه نمونه داده شده و همچنین بین زیر گروه های نمونه، تغییراتی وجود دارد. در تلاش شش سیگما، ما به دنبال یافتن تفاوتهای بین زیرگروههای نمونه هستیم. بنابراین تغییرات در همان زیر گروه نمونه باید به حداقل برسد. این ممکن است با توجه به تمام اصطلاحات مربوط به آن خیلی پیچیده به نظر برسد. با این حال یک مثال به ساده کردن آن کمک خواهد کرد.
مثال:
بیایید مورد یک شرکت خودروسازی را در نظر بگیریم. بیایید بگوییم که آنها می خواهند تولید خودروی خود را برای نقص در ترمز بررسی کنند. آیا منطقی است که همه نمونه ها را در ساعت 2 بعد از ظهر از تمام کارخانه های مختلف هر روز جمع آوری کنیم؟ بدیهی است که اینطور نیست، بهتر است نمونه ها را در زمان های مختلف روز جمع آوری کنید تا تأثیر عوامل دیگر را درک کنید. از این رو، نیاز به یک گروه فرعی مشهود است.
حال، آیا منطقی است که هر دو ساعت 10 مشاهده جمع آوری کنیم، زمانی که از هر 10 مشاهده، 4 مورد از یک کارخانه، 3 مشاهده از کارخانه دیگر و 3 مشاهده از کارخانه دیگر است! حتی اگر تغییرات را پیدا کردید، تشخیص اینکه کدام کارخانه عامل مشکل است، وظیفه ای است.
زیرگروه بندی منطقی به سادگی به معنای همگن ساختن تمام عناصر هر زیرگروه نمونه معین تا حد امکان است. پس از آن است که آنها در تضاد کامل با گروه فرعی دیگر قرار می گیرند و شما را به علت هدایت می کنند. در این مورد، نمونهها در یک کارخانه ممکن است با نمونههای کارخانه دیگر تضاد داشته باشند و مدیریت را به سمت شیوههای معیوب در آن کارخانه هدایت کنند.
چگونه یک زیر گروه منطقی ایجاد کنیم
مانند همه چیز در شش سیگما، زیر گروه بندی منطقی نیز بسیار واضح و فریبنده ساده است. با این حال پروژهها پس از پروژه مشکلاتی در اجرای آن دارند. در اینجا چند نکته برای اطمینان از همگن بودن زیرگروه های نمونه شما وجود دارد:
اندازه: اندازه زیرگروه نمونه باید به اندازه کافی کوچک باشد تا جمع آوری آسان و تجزیه و تحلیل سریع را تسهیل کند، در عین حال به اندازه کافی بزرگ باشد که نماینده جامعه باشد. یک روش آماری برای تعیین حجم نمونه وجود دارد که می توان آن را پیاده سازی کرد.
فرکانس: اندازهگیریهای تمام عناصر یک زیرگروه منطقی معین باید در یک فرکانس زمانی ثبت شوند. این به نفی تأثیر عوامل خارجی کمک می کند و همه اندازه گیری ها را همگن می کند.
ترکیب: همانطور که در مثال بالا ثابت شد، زیر گروه های مختلف نباید با هم مخلوط شوند. زیر گروه باید تا حد امکان همگن باشد.
بدون نظر