6 ویژگی رایج رهبری (و نحوه رفع این ویژگی های ضعیف رهبری در سازمان خود)
شما وقتی مدیر شما با محفظه خود متوقف می شود با ابتکار تجاری دیگری که می خواهند شما را به سمت خود بکشید ، با جدیت در میز کار خود کار می کنید (به شما یادآوری می کنید؟). آنچه او متوجه نمی شود-یا از این فرصت استفاده می کند-این است که شما علاوه بر کارهای روزانه خود ، در حال انجام تلاش های چندین پروژه جانبی هستید. شما منطقی میدانید: «منظور او خوب است، این یک «فرصت» است.
و اگرچه ممکن است این درست باشد، اما رهبری بد را جبران نمیکند – بهویژه زمانی که رابطه کارمندان با رئیسشان دلیل اصلی تصمیم به ترک شغل است. براساس نظرسنجی سال 2016 توسط Paychex ، 44.6 درصد از 2،000 کارمند مورد بررسی گفتند که آنها کار قبلی خود را ترک کرده اند زیرا رئیس خود را دوست ندارند. تحقیقات اخیر در مورد رضایت کارکنان داده ها را تقویت می کند. در مطالعهای که روی ۲۵۰۰ کارگر آمریکایی در سال گذشته انجام شد، بیش از نیمی از آنها گفتند افرادی که با آنها کار میکردند و رئیس فوری آنها برای رضایت شغلی آنها مهمتر از علاقهمندی آنها به کارشان بود. ( بخش تحقیقات Statista ، 4 نوامبر 2020)
ویژگیهای ضعیف رهبری اشکال و ویژگیهای بسیاری را به خود میگیرند و برای بهبود عملکرد شرکت و حفظ کارکنان ضروری هستند. اگر در موقعیت رهبری هستید و میخواهید مهارتهای رهبری خود را بهبود ببخشید، یا در حال ارزیابی تواناییهای رهبری و قدرت روی صندلیها و محل بهبود آن در شرکت فعلی خود هستید، در اینجا برخی از ویژگیهای رایج وجود دارد که باید به آنها توجه کنید:
1. ارتباطات ضعیف
رهبری در هر سطحی مستلزم ارتباط شفاف و مؤثر است. ارتباطات ضعیف در سبک مدیریت روسای شما در نتایج مبهم پروژه، جدول زمانی تعریف نشده و نقش ها و مسئولیت های مبهم ظاهر می شود. در سطح بالاتر، ارتباطات ضعیف می تواند به شکل ارزش ها، فرهنگ، چشم انداز و اهداف تیمی نامشخص باشد. اعضای تیم از رهبران خوب راهنمایی میگیرند ، و رهبر عالی بودن به این معنی است که برای اطمینان از اینکه وضعیت موجود شرایطی است که اعتماد به نفس و اخلاق کاری قوی را در بین تیم شما القا میکند، وقت بگذارید.
به همان اندازه مهم این است که چگونه مهارت های ارتباطی در طول کار روزانه به کار می روند. ارتباط ضعیف در یک محیط کاری می تواند به طرق مختلف ظاهر شود. برخی از نشانههای رایج رهبری بد عبارتند از: ارتباطات پرخاشگرانه منفعلانه، ناتوانی در قبول اشتباهات، گوش ندادن به نگرانیها یا ایجاد یک محیط کاری ترسناک.
ارتباط تهاجمی منفعلانه
این بخش بزرگی از فروپاشی روابط است. رهبران ضعیف با نحوه برقراری ارتباط غیرمستقیم رفتار می کنند که این یک ویژگی منفی برای محیط کار است. حتی اگر آنچه گفته میشود تقابلآمیز به نظر نمیرسد، اما برای شخص مخاطب روشن نیست.
عدم پذیرش مسئولیت
بازیهای “او گفت، او گفت” هنگام تقویت انسجام تیمی بین کارمندان به خوبی کار نمیکنند. به خصوص در محیطی که معمولاً سطوح رهبری وجود دارد، سرزنش دیگران راهحلی ایجاد نمیکند و فقط نشاندهنده رهبری بد است. عدم مسئولیت میتواند باعث شود شرایط نامشخص، تنش ها بیشتر و عملکرد تیم پایین تر.
گوش ندادن به نگرانی های افراد
عدم گوش دادن یکی از عوامل اصلی ارتباط ضعیف است. ارتباط یک خیابان دو طرفه است و اگر کسی احساس کند به او گوش داده نمی شود، به سرعت احساس می کند که ارتباطش قطع شده و مورد بی توجهی قرار می گیرد. کسی که احساس می کند نظرات او اهمیتی ندارد، برای بهبود روابط یا تلاش سخت برای تکمیل کار خود اهمیتی نخواهد داد. همه میخواهند احساس کنند شنیده شده و شناخته شدهاند، پس حتماً به همه نگرانیها برای بهبود ارتباطات توجه کنید. تیم مهمتر از خود است. اتخاذ رویکرد “راه من یا بزرگراه” در کار، نشانه یک رهبر بد است و تنها باعث ایجاد رنجش در بین اعضای تیم می شود.
محیط کاری ترسناک
در همین راستا، یک محیط کاری ترسناک برای ارتباطات مضر است، زیرا طرفی که احساس ترس می کند، در پرداختن به نگرانی ها یا نیازهای خود احساس راحتی نمی کند. برخی ممکن است فکر کنند که ارعاب و ترس از ویژگیهای رهبری خوبی هستند، اما در واقع تأثیر منفی بر اعضای تیم میگذارد، زیرا آنها بیشتر به فکر جلب رضایت شخصی هستند تا انجام کارشان. اعضای تیم باید در بیان نظرات و اهداف شخصی خود احساس راحتی کنند. داشتن فضای لازم برای انجام این کار نشانههایی است که نشان میدهد شرکت برای هر فرد ارزش قائل است و نه فقط برای افراد بالا.
چگونه ارتباط بهتری داشته باشیم
روشن کردن
اگر توسط یک رهبر بد با مهارت های ارتباطی پایین هدایت می شوید، اقداماتی را انجام دهید که به شما کمک می کند وضوح و همچنین حمایت از رهبر را داشته باشید. ابتدا، سؤالات روشنکنندهای بپرسید که تهدیدکننده نباشد، مانند: «برای اطمینان از اینکه بخشی از پروژه را به موقع تحویل میدهم. می توانید تایید کنید که چه چیزی از من نیاز دارید و تا چه زمانی؟ ” یا “من بسیار هیجان زده هستم که در حال راه اندازی یک محصول جدید هستیم. آیا میتوانید به من کمک کنید تا بفهمم چگونه این محصول در اهداف بزرگتر ما قرار میگیرد؟» این به آنها کمک می کند تا بدون اینکه آنها را به نامشخص بودن متهم کنند، آنچه را که ممکن است از شما بخواهند، بهتر روشن کنند. به این ترتیب، روسا نکات ظریفی را در مورد اینکه چه چیزی یک رهبر ضعیف را از یک رهبر خوب متمایز میکند دریافت میکنند و میتوانند به آنها در توسعه سبک رهبری خود در طول زمان کمک کنند.
لحن خود را تماشا کنید
برخورد متهم به آنها واقعاً می تواند راه اشتباه را از بین ببرد، حتی اگر آنها رهبران بدی باشند. تماس با افراد بالاتر و برقراری ارتباط با آنها اغلب می تواند ترسناک باشد، اما محیط کاری بهتر را تشویق می کند. گاهی اوقات رهبران نمی دانند که ارتباط آنها کم است و یک نفر می تواند این را کاملاً تغییر دهد. شما همچنین نمیخواهید رویکرد «راه من یا بزرگراه» را انتخاب کنید، بلکه میخواهید درباره بهبود عملکرد کلی تیم گفتگو کنید. مدیریت مدیران مافوق آزاردهنده است، اما ممکن است آنها نیز در حال شناسایی ویژگی های رهبری خود باشند و به صبر و حوصله تیم نیاز داشته باشند.
2. تأثیر ضعیف از بالا
رهبران خوب می توانند با تیم خود درگیر شوند، به اشتراک بگذارند، مشارکت کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند. توانایی یک رهبر برای تأثیرگذاری ترکیبی از ویژگی ها، از جمله اعتماد، مهارت های ارتباطی، دانش و توانایی مذاکره است. رهبران ضعیف محدود به استفاده از قدرت و اختیار سلسله مراتبی هستند، که ویژگی هایی هستند که مانع بهره وری در محل کار می شوند. علاوه بر این، کسی که به اقتدار موقعیتی خود در مقابل توانایی خود برای مشارکت و ایجاد انگیزه ذاتی در دیگران وابسته است، رهبر بدی است که خطر بیگانه شدن تیم و همتایان خود و تضعیف موفقیت بلندمدت خود را دارد.
علاوه بر ناتوانی در ایجاد انگیزه در کارکنان، رهبران بد احساس میکنند که میتوانند به هر شکلی که میخواهند عمل کنند، در حالی که واقعیت این است که اقدامات یک رهبر در واقع بیشتر مورد بررسی قرار میگیرد. تعامل اندک با اعضای تیم می تواند رهبران بد را از رهبران بزرگ متمایز کند . اگر به عنوان یک رهبر در حال ساختن سوابق کاری خود هستید، مهمتر است که مراقب اعمال خود باشید و بهترین تأثیرگذاری را داشته باشید.
چگونه می توان نفوذ خود را در محل کار بهبود بخشید
تأثیر گذاشتن بر کارمندان، به ویژه در موقعیت های قدرت، می تواند دشوار باشد. شما می خواهید مطمئن شوید که این اختیار شما نیست که بر رفتار آنها تأثیر می گذارد. تشخیص دهید و خودآگاهی داشته باشید تا بدانید که قرار گرفتن در موقعیت رهبری دارای برخی ویژگیهای ذاتی است که میتوانید از آنها برای مؤثرتر بودن استفاده کنید. برخی از ویژگی های رهبری برای بهبود نفوذ شما در محل کار عبارتند از:
با مثال رهبری کنید
به عنوان یک رهبر یا به عنوان یک عضو تیم، شما باید به عنوان مثال رهبری کنید. این شامل اعمال و گفتار شما می شود. اگر یک رهبر دائماً دیر وارد میشود یا برای دیگران ترسناک است، مدیران پایینتر از او ممکن است به شیوهای مشابه رفتار کنند. علاوه بر این، در مورد خواسته ها و مقاصد خود شفاف باشید. با انجام این کار، شما در حال ایجاد سابقه ای هستید که دوست دارید ارتباطات چگونه به جلو باشد. رهبران خوب راههایی برای رسیدگی به نگرانیها بدون حمله به طرف مقابل پیدا میکنند، در حالی که یک رهبر بد وقتی تشخیص میدهد چیزی اشتباه است، درایت لازم را ندارد.
حضور داشتن
این برای رهبران بسیار مهم است. از آنجا که آنها ممکن است همیشه در همان محیط مانند سایرین کار نکنند ، برای ارتباطات مهم است. به طور مداوم نشان می دهد و نشان می دهد که مراقبت می کنید به شما احترام می گذارد و همچنین روابط را بهبود می بخشید. بعضی چیزها به صورت حضوری بهتر گفته می شود و از طریق ایمیل فریب خورده یا گفته نمی شود. یک رهبر بد به طور مداوم غایب خواهد بود ، اما نشان دادن جسمی نشان می دهد که شما در ایجاد روابط با دیگران در محیط کار مراقبت می کنید.
پویایی محیط کار را بهبود بخشید
این یک داده شده است ، اما بسیاری از رهبران این کار را قطع می کنند. حتی اگر ممکن است بخشی از کسب و کار یا وظیفه نباشد، رهبران برای ایجاد یک محیط کاری دلپذیر و موفق باید روابط معنادار و محترمانه ای با دیگران ایجاد کنند. مردم تحت تأثیر افرادی هستند که به آنها نگاه می کنند و به آنها احترام می گذارند ، نه ترس.
3. فقدان تفکر استراتژیک
رهبرانی که فاقد مهارت های تفکر استراتژیک هستند، توانایی تفکر در مورد چیزها و شناسایی گام های عملی مورد نیاز برای تحقق اهداف خود را ندارند. این نشانه رهبری بد است ، زیرا به معنای افراد مسئول این است که تیم را به سمت موفقیت سوق دهد. البته ، هیچ کس تمام پاسخ های درستی را ندارد ، اما قادر به فکر کردن استراتژیک مهارتی است که می تواند عملی و آموخته شود. بخش بزرگی از سقوط یک رهبر فقیر این است که آنها برای تصمیم گیری بیش از حد به خود متکی هستند نه روشمند بودن در کار. تفکر استراتژیک نه تنها رهبر بلکه سازمان ، اعضای تیم و محیط اطراف آن را نیز درگیر می کند.
چگونه به یک متفکر استراتژیک بهتر تبدیل شویم
برخی از خصوصیات رهبری پیرامون استراتژی برای به خاطر سپردن عبارتند از:
سناریوها را پیش بینی کنید
به خصوص در یک محل کار که در آن اتفاقات زیادی وجود دارد ، امکان پیش بینی سناریوهای مختلف و مشکلات به شما در آماده سازی کمک می کند. آماده سازی به شما امکان می دهد تا وضعیت را بهتر برطرف کرده و انواع مشکلات را برطرف کنید. برخی از راههای انجام این کار این است که با افرادی که تجربه یا تحقیق دارند صحبت کنید و از قبل برنامهریزی کنید، نه اینکه به وضعیت موجود راضی باشید، زیرا هرگز نمیدانید چه زمانی اوضاع تغییر خواهد کرد.
ایده های خود و دیگران را به چالش بکشید
این یک ویژگی مهم یک رهبر خوب است. حتی اگر گوش دادن و پرداختن به نگرانی ها و ایده های دیگران مهم باشد ، توانایی به چالش کشیدن این ایده ها به تیم کمک می کند تا به رشد تیم بپردازد. هرکسی که در این شرکت باشد باید بتواند ایده های جدیدی را برای بهبود عملکرد شرکت ارائه دهد. در مورد نزدیک شدن به شرکت مانند یک کارآفرین فکر کنید. همیشه راه های مختلفی برای “هک کردن” کار شما وجود دارد و مهم است که آگاهانه ریسک کنید.
تماس ها و تصمیم های سخت بگیرید
گفتن این کار نیز آسان تر از انجام آن است، اما تجربه و اعتماد به تیم شما در مواقعی که به تماس های سخت نیاز است کمک می کند. این زمان دیگری است که باید تیم را مقدم بر خود قرار دهید. واقعیت این است که رهبران همیشه باید تصمیماتی بگیرند که بر مردم تأثیر بگذارد، و سازش گاهی نتیجه بهتری است، حتی اگر به این معنی باشد که برخی از مردم خوشحال نخواهند شد. طرف دیگر طیف ترس آفرینی، مردم پسند بودن است که می تواند نشانه یک رهبر ضعیف نیز باشد.
تصویر بزرگتر را در ذهن داشته باشید
یک اشتباه رایج در هنگام تصمیم گیری، دیدگاه محدود است. برای توانایی تفکر استراتژیک، داشتن یک دیدگاه گسترده و پرسیدن سوالات درست از افراد مناسب ضروری است. رهبری ضعیف فاقد آینده نگری برای بررسی جدول زمانی بزرگتر و ارزیابی جنگل است، نه فقط یک درخت یا برگ.
4. مدیریت ضعیف زمان / تفویض اختیار:
مدیریت ضعیف زمان معمولاً به شکل عجله های لحظه آخری برای رسیدن به ضرب الاجل ها و رهبرانی که کارهای زیادی را به عهده می گیرند ظاهر می شود. رهبران مؤثر قادر به برنامه ریزی و تفویض اختیار هستند تا هر فرد در مورد نقش خود روشن باشد و مطابق با آن عمل کند. اغلب اوقات افراد سعی می کنند بیش از حد روی خودشان کار کنند یا همه کارها را به دیگران تحمیل کنند. واگذاری مؤثر کار به همه کمک می کند تا کار خود را به موقع انجام دهند.
چگونه زمان خود را بهتر مدیریت کنیم
همه چیز را مرتب نگه دارید. با تیم خود ارتباط برقرار کنید تا ببینید آیا آنها به زمان بیشتری نیاز دارند یا در انجام وظایف محول شده به کمک. یک رهبر کارآمد از کثیف کردن دستان خود نمی ترسد. در واقع، آنها با کمال میل با کارمندان در سنگر فرود می آیند و آماده شنیدن نظرات تیم خود در مورد نحوه مدیریت امور هستند.
نحوه تفویض اختیار
به طور مشابه، با گذشت زمان، اگر به طور مؤثر ارتباط برقرار کنید، می توانید وظایف را بهتر ارزیابی کنید و مقدار مناسب را به افراد مناسب واگذار کنید. رهبران بزرگ اهمیت شناسایی استعدادها در یک شرکت را درک می کنند و از اینکه اجازه دهند شخص دیگری مسئولیت ها و اعتبار یک ایده خوب را بپذیرد، نمی ترسند. اگر در یک موقعیت رهبری هستید، مانند مدیر عاملی یک شرکت، موفقیت شما به موفقیت کل تیم بستگی دارد، نه فقط کاری که انجام می دهید. یک رهبر بد می خواهد همه کارها را به تنهایی انجام دهد و زمانی که شرکت به خوبی کار می کند اعتبار می گیرد، اما فراموش می کند که اگر عملکرد شرکت پایین باشد، مسئولیت بر عهده اوست.
5. مهارت های ضعیف حل تعارض
اجتناب از یک درگیری اداری یا یک پروژه مهم که ممکن است دیگران را تحت تأثیر قرار دهد، اجتناب از نشانه های رایج یک رهبر بد است و نمونه دیگری از رهبری ضعیف است که بر فرهنگ تیم تأثیر می گذارد. به جای پرداختن مستقیم به نارضایتی ها، رهبران بد راه آسان را با برس کشیدن چیزها در زیر فرش انتخاب می کنند.
پاتریک وست، بنیانگذار و مدیرعامل Be The Machine، می گوید: «معمولاً در مواقع استرس یا رویارویی است که یک رهبر به او «قوی یا ضعیف» نشان می دهد. برای کارمندان، زمانی که یک رهبر در حل مشکل شکست می خورد یا از زیردستان حمایت نمی کند، تصور رهبر جعل می شود. اما چشمگیرترین لحظه زمانی است که یک رئیس تصمیم می گیرد از یک موقعیت سخت اجتناب کند یا با آن مواجه نشود. وقتی این اتفاق می افتد، یک رئیس به وضوح ضعیف است.»
چگونه در محل کار بهتر با تعارض برخورد کنیم؟
برای مدیریت بهتر تعارضات در محل کار، بهتر است که به مشکل رسیدگی کنید. نیازی نیست که به صورت دور بری به آن بپردازید. یک قانون سرانگشتی خوب این است که تعیین کنید چه چیزی باعث تعارض شده است، بنابراین دفعه بعد بهتر است از آن اجتناب کنید. پنج روش مختلف حل تعارض عبارتند از:
پرهیز کردن
این نوع رفتار فقط در برخی موارد جواب می دهد و در برخی دیگر ممکن است منجر به بدتر شدن وضعیت شود. برای موقعیت های کوچکتر یا شخصی تر، کناره گیری از درگیری ممکن است هوشمندانه باشد. وقتی احساسات زیاد است، گاهی اوقات تعارض قابل حل نیست. حتی اگر این روش اجتناب نامیده می شود، مشکل هنوز باید در زمان مناسب برطرف شود.
پذیرایی
این روش مستلزم همکاری همه طرفین است. این روش برای محل کار بسیار عالی است زیرا کارمندان می توانند یاد بگیرند که با هم کار کنند و موقعیت ها را حل کنند حتی اگر اتفاق بیفتد.
رقابت
این روش تنها در صورتی موثر است که نیاز به تصمیم فوری باشد. معمولاً این روش از موقعیت قدرت برای حل و فصل درگیری استفاده می کند و در دراز مدت همیشه مفید نیست. اگر از وضعیت آگاه نیستید و در صورت وجود روش های دیگری که می توانید از آنها استفاده کنید ، از این روش استفاده نکنید.
در حال همکاری
این روش به همه اجازه میدهد تا نگرانیهای خود را ابراز کرده و برطرف کنند. این روش معمولاً منجر به همکاری تیمی قویتر میشود و نیاز به همکاری بیشتری دارد. این یک روش عالی است، اما توجه داشته باشید که کمی زمان می برد.
سازش
این روش شبیه به همکاری است، اما نتیجه نهایی بیشتر یک حد وسط است. این روش برای موقعیتهای سختتر عالی است، زیرا هر دو طرف باید به نوعی فداکاری کنند.
6. عدم توسعه رهبری
اغلب کارمندانی که به عنوان مشارکت کنندگان فردی عملکرد بسیار خوبی دارند، با نقش های رهبری یا مدیریت “پاداش” دریافت می کنند. جنبه منفی موفقیت آنها این است که اغلب برای نقش رهبری و مدیریت دیگران آماده نیستند. آماده نکردن رهبران جدید برای شغلشان، آنها را در معرض شکست و همچنین شکست افرادی که رهبری می کنند، می کند.
به عنوان رهبری که به دنبال ارتقای کارکنانی است که برای رهبری دیگران تازه کار هستند، سرمایه گذاری در توسعه رهبری آنها بسیار مهم است . اغلب اوقات مردم فقط به این دلیل که باید بر اساس موفقیت آنها در نقش فعلی خود پر شود ، به یک نقش رهبری سوق می یابد. ارتقاء کسی بدون آماده سازی قمار موفقیت و موفقیت شرکت است. اطمینان از موفقیت افرادی که در حمایت از توسعه رهبری مورد نیاز خود نقش تبلیغاتی یا نقش گسترده ای دارند. .
چگونه رهبران را توانمند کنیم
برای جلوگیری از ارتقاء شخصی به نقش رهبری که کاملاً آماده نیست ، فرصت های توسعه رهبری مانند مربیگری یا سایه شغلی را به رهبران بالقوه قبل از ارتقاء آنها ارائه می دهد. این به آنها طعمی را میدهد که باید انتظار داشته باشند و به آنها اطلاع میدهد که آیا میتوانند در نقش موفق شوند یا نه. درست مانند دوره آزمایشی برای اکثر کارمندان، این نیز باید بخشی از نقش رهبری باشد. آموزش مناسب برای پرورش ویژگی های رهبری موثر ضروری است.
استرنبرگ میگوید: «ما باید فراتر از عملکرد در نقش فعلی نگاه کنیم و پتانسیل را برای «تعالی در نقش جدید» ارزیابی کنیم. وقتی شروع به تمرکز روی «پتانسیل» میکنید، شروع میکنید از دریچهای متفاوت نگاه میکنید و اتفاقی واقعاً «جالب» میافتد. متوجه خواهید شد که برخی از کارمندانی که در نقش فعلی خود ستاره نیستند، پتانسیل این را دارند که به عنوان رهبران ستاره باشند. آنها مربیان بهتری هستند تا بازیکنان.
افکار نهایی
یک رهبر خوب با موقعیتی که در شرکت دارید تعریف نمی شود. این امر با آگاهی خود از اقدامات شما در یک سازمان بزرگتر شروع می شود و اینکه چگونه می توانید همه افراد اطراف خود را تحت تأثیر قرار دهید ، مهم نیست که موقعیت آنها در چه سطحی از شرکت قرار دارد. مهم است که به یاد داشته باشید که همه دارای خصوصیاتی هستند که خود را به خوبی بودن می دهند رهبر؛ این ایده که فقط برخی به دنیا آمده اند تا رهبر باشند باید با این تصور جایگزین شود که همه می توانند یاد بگیرند که یک رهبر باشند.
با این اوصاف، اگر شما به طور رسمی با عنوان در یک شرکت شناخته نشده باشید، چیز بدی نیست. خصوصیات رهبری می تواند از همه جنبه های یک سازمان حاصل شود و اقدامات کمی می تواند به صدر برسد تا عملکرد شرکت و رضایت کارکنان به طور کلی بهبود یابد. صرف نظر از اینکه شما عضو تیم یا مدیر ، رهبر منابع انسانی یا حتی مدیرعامل یک شرکت هستید ، نگه داشتن این خصوصیات ضعیف رهبری به شما کمک می کند تا از مشکلات مشترک خودداری کنید و بدانید که در حال ساختن حرفه خود هستید.
بدون نظر