فصل پنجم(M)
حضور: به عنوان رهبر مربی ظاهر شوید
” حضور در حالتی از آگاهی میتواند در همان لحظه اتفاق بیفتد که تجربهای احساسی بیجانبه، اتصال بیمرد و حقیقت بزرگتری را برملا سازد.”
– داگ سیلسبی
به عنوان یک رهبر، شما باید به نمایش درآیید. زمان و نحوه حضور شما میتواند به طور چشمگیری تفاوت داشته باشد. رهبران خوب، همواره قابل اعتماد بوده و بهترین خود را برای هر هدفی به کار میگیرند. هنگامی که خبر بدی را ارائه میدهید، نقش یک رهبر این است که “واقعیت را تعریف کند و سپس امید بدهد”، همچنین، زمانی که یک دیدگاه یا تغییر جدید را اعلام میکنید، باید به نمایش درآید. وقتی که شما در مورد یک موضوع خوشایند صحبت میکنید، میتوانید به شیوهای مثبت و برانگیزنده نمایش دهید. در زمانی که احساس خشم میکنید، باید آرام باشید و تلاش کنید تا رهبری خود را به طور موثر بروز دهید.
با وجود این که فرمول ثابتی برای موفقیت وجود ندارد، ولی شما با توجه به شناخت صحیح خود و موقعیت، استعداد خود را به مساله موردنظر تطبیق میدهید.
ضرب المثلی وجود دارد که اغلب نقل میشود: “رهبران هوا را میآورند.” تأثیر شیوهای که رهبران به منظور ایجاد جو ایجاد میکنند، واقعی است و ما هر روز آن را تجربه میکنیم. در کوچینگ، ما به عنوان رهبران و مربیان با حضور بهتر به دیگران کمک میکنیم. این فصل درباره این است که چگونه رفتار و نیت شما میتواند حضوری کیفی را به دیگران نشان دهد. حضور یک کیفیت است که به دیگران نشان میدهد که شما از نظر جسمی و روحی به شدت حاضر هستید. با تلاش در این زمینه، شما میتوانید با دقت بیشتری گوش دهید، دقت شما از سر رفته را برطرف کنید و به دیگران کمک کنید تا بهترین خودشان را پیدا کنند. خبر خوب این است که شما این توانایی را در کارنامه خود دارید. همانطور که این فصل را میخوانید، به این فکر کنید که دیگران چگونه حضوری کیفی را به نمایش گذاشتهاند تا شما بتوانید در رشد و یادگیری خود بهترین باشید.
خود را برای نشان دادن آماده کنید
ابتدا باید خودتان را برای حضور آماده کنید. قبل از ورود به جلسه، باید احساسات و نگرش خود را بررسی کنید و داستانی که در ذهن خود خلق کردهاید را در نظر بگیرید. باید بر روی تمرکز خود تمرکز کنید و به شخص یا وضعیت مقابل خود توجه کنید. در واقع، محور قرار دادن حواس خود بر روی مکان مورد نظر میتواند به عنوان یک تمرین مفید برای افزایش حضور فکری استفاده شود.
من منتظر دیدار یک به یک با میگان نبودم. او تمایل داشت که وقت هاش را بین چند نفر پخش کند، اما من برای خودم حس مفید بودن داشتم. با نفس عمیق کشیدن، به جای تمرکز بر روی اینکه چرا مربی گری میکنم، به دنبال دلیلی برای همکاری با میگان بودم. خیلی سریع دریافت کردم که ناامیدی من مربوط به عدم پیشرفت سریع است و این برای من یک چالش بود. من معتقد بودم که میگان توانایی و انگیزه لازم را داشت و فقط نیاز داشت که به خودش اعتماد کند. بعد از چیدن صندلی هایمان در مقابل هم، او را دعوت کردم تا بنشیند و من به او خوش آمدید گفتم.
سلام، میگان، از دیدن شما دوباره خوشحالم. من یک نفس عمیق کشیدم و به او گفتم که این جلسه 1-2-1 با هدف حمایت و راهنمایی او در مورد هر موضوع یا هدفی که برایش مهم است است. بعد از کوتاهی، لبخند زدم و اضافه کردم: بنابراین، امروز چه خبر است و تمرکز ما بر چه چیزی باشد؟
وقتی میگان با پریدن مستقیم با من صحبت کرد، من تعجب کردم. احساس میکردم هیچ قدمی به جایی نرفتهام. من میدانم که این وضعیت، تأثیر منفی روی پیشرفت من میگذارد و برای همین دوست دارم او را کمک کنم. برای اینکه بفهمم چه خبر است، میگان با من صحبت کرد و من احساس کردم مشکلات او باید مورد بررسی قرار گیرد. من میدانم که چه حسی را با او دارم و به نظرم او این احساس را هم دارد. به نظر میرسید که پیشرفت اگرچه همچنان در لیست اولویتهای او است، اما دغدغههای دیگری هم وجود دارد که او را نگران کردهاند. من از او که این مسئله را مطرح کرده است، قدردانی کردم و بسیار خوشحالم که مربیش هستم.
میگان سرش را تکان داد و با کمی لبخند به من نگاه کرد. به نظر میرسید که زبان بدن ما با هم هماهنگ شده بود و این به او کمک کردهاست تا فرارویی را پیدا کند. او میدانست که من همیشه در کنار او هستم و حالا میتوانستیم با شروع به کار و پیشروی به سمت هدفی که برای خود تعیین کرده بود، مربیگری را شروع کنیم.
اولین قدمها برای حضور
قبل از ورود به تعامل با طرف مقابل، ابتدا هدف و نحوه فکر شما را مشخص کنید. با مرور و حل و فصل مواردی که در کار به عنوان مربی باید بر آن کار کنید، لحن خودتان را تعیین کنید. عواطف و مشکلات شخصی را کنار بگذارید، تا بتوانید به آنچه برای فرد یا تیم مقابل مهم است، تمرکز کنید. سپس سعی کنید راهنماییهای خود را به نحو مناسبی ارائه کنید. هنگام مرور ویژگیها و رفتارها، سوالی که باید از خودتان بپرسید این است که کدام ویژگی برای شما طبیعی است و کدام یک نیاز به قصد یا تمرکز بیشتر روی بودن با دیگران دارد.
به طور فعال پذیرش و پشتیبانی را نشان دهید
در ارائه مربوط به هر گونه مربیگری، مهمترین اصل آن پذیرش است؛ هر کسی نمی خواهد به عنوان مربی شناخته شود، اگر احساس کند کمبودی در این زمینه دارد. در حالی که هنگامی که افراد احساس میکنند پذیرفته شدهاند، شانس یافتاری بیشتری برای کاوش دارند. این افراد دیگر نگران خطا یا اشتباه خود نیستند. برای یک مربی، رویکرد ذهنی بیشتر از هر چیزی ضروری است؛ پذیرش با وضعیتی مثبت و مهارتهای شنیداری عالی شروع میشود. در کلاسهای مربیگری، قاطع نظر نمیگیریم و نمیشویم. با سادگی، راهی برای شنیدن دیگران مشخص میکنیم و آنها را به دنبال میکشانیم تا بفهمند چه چیزی برایشان صادق است.
حمایت به معنای بازبودن، مفید بودن و تشویق کردن است. زمانی که افراد را تشویق میکنیم و به آنها گوش میدهیم، به آنها کمک میکنیم تا درها را باز کنند و به این شکل بتوانند خود را بهتر شناسایی کرده و به سوی اهدافشان حرکت کنند. با پذیرش و حمایت از دیگران، اعتماد ایجاد میشود و این اعتماد، بستر مناسبی برای مربیگری است. برای اینکه یک تیم، مربیگری شود، باید اعضای آن احساس امنیت داشته باشند تا بتوانند به آسانی احساسات و افکار خود را کشف کنند و بتوانند تصمیماتی را برای حل مشکلاتشان بگیرند. به این صورت که هر کدام بتوانند به صورت روانی احساس امنیت کنند. در هر صورت، افراد ممکن است فکر کنند که ممکن است به عنوان ناتوان شناخته شوند یا باعث خرابی شدن کار دیگران شوند.
یکی از چالشهای طبیعی برای رهبران، قدرت ذاتی رهبری است که میتواند باعث عدم قضاوت درست شود. به عنوان مثال، شما به عنوان یک رهبر، دیگران را ارزیابی کرده و به آنها بازخورد میدهید. تیم شما آگاه است که شما به چه چیزهایی فکر میکنید و اعتقاد دارید زیرا میخواهند توجه شما را جلب کنند. آیا اگر به رهبر خود فکر کنید، به نظرتان این صادق است؟ البته این پویایی را کاملاً تغییر نمیدهد، اما با تمرکز بر درک و حمایت از حریف، میتوانید مربیگری خود را تثبیت کنید. مهارتهای مربیگری که در فصل هفتم مرور میشوند، به ایجاد اعتماد با شخصی که مربیگری میکنید، کمک میکند.
آنگاه که به افرادی وقت میگذاریم، نشان میدهیم که برنامه و اهداف آنها در اولویت ماست. برخی از دستورالعملهایی که رهبران برنامه ما باید پیروی کنند، شامل موارد زیر است:
- در زبان بدن خود باز و با دقت عمل کنید.
- سر تکان دهید و تشویق کنید.
- کار کنید تا دیدگاه طرف مقابل را ببینید.
- احساسات دیگران را منعکس کنید.
- فعالانه و با دقت گوش دهید.
پذیرش و حمایت، نشان دهنده ورود شما به گفتگویی میباشد که در آن سرمایه گذاری کرده اید و به عنوان مدافع موفقیت طرف مقابل به شمار میرود.
تسهیل تمرکز
به عنوان یک کوچ، برای مربیگری و رهبری موفق باید مداومتاً تمرکز کرد. یکی از رهبران که در برنامه ما شرکت دارد، تعریف خود از تمرکز را بیان کرده است: «این روزها وقتی با افراد در دفترم قرار ملاقات دارم، رایانه و تلفن حتماً خاموش است و باشخصی که میخواهم باهش کار کنم، روبرو مینشینم. همهی کارهای دیگر را کنار میگذارم و مستقر در لحظه، به گفتگویی روان بین من و او میپردازم تا ببینم که آیا برای مربیگری مناسب است یا نه. نتایج اینکار شگفتانگیز است: به نظر میرسد کسان بیشتری الان در حال تلاش برای پیشرفت هستند و این تفاوت مادرمانعت زمینهساز تلاشهای جدیشان میشود. زمانی که سوالات کوچینگی را مطرح میکنم، اغلب کسانی که قصد پیشرفت دارند، به دنبال کاوش باز و بیپایان هستند و آنچه که شگفتآور است این امر نیست که مثبت پاسخهایی که میدهند بلکه این است که تعاملی که در آن دو نفر با یکدیگر هستند، همیشه در لحظه حاضر است. تمرکز نمودن باعث میشود که ما دو نفر به جلو حرکت کنیم و مانند خیلیهای دیگر، در مسیر پیشرفتمان ادامه دهیم.»
در دنیای ارتباطات الکترونیکی و رسانههای اجتماعی، تمرکز، کاری آسان نیست. با این حال، اگر تیمها و کسب و کارها بخواهند پیشرفت کنند، تمرکز ضروری است. هنگامی که به مربیگری تبدیل میشوید، لحظاتی برای خود فراهم کنید تا نفس بکشید و به مکث بپردازید. زمانی که در محیط مربیگری هستید، به فکر وظایف قبلی خود نباشید و ذهن خود را برای مسئله مربیگری آماده کنید. سعی کنید برای مربیگری، قلب و ذهن خود را پاک کرده و به دنیای مربیگری خود تمرکز کنید. دروازههای قدرتمندی که میتوانید برای تمرکز به کار ببرید شامل عوامل زیر هستند:
- عوامل حواس پرتی را کنار بگذارید و هدف گفتگو را مشخص کنید.
- با بدن خود شرکت کنید – به سمت خود متمایل شوید. تماس چشمی مناسب برقرار کنید
- از پایین رفتن از سوراخهای خرگوش که برای موضوع یا اهداف مشخص شده ضروری نیستند، خودداری کنید.
- مسیرهای جدیدی را که توسط شخصی که مربی آن هستید اتخاذ کرده است، بپذیرید.
- بررسی کنید و دوباره بررسی کنید که آیا فردی که تحت مربیگری قرار میگیرد احساس میکند که شما در مسیر درستی هستید یا خیر.
متعهد باشید
حضور نیز به معنای متعهد بودن به موارد زیر است:
- رشد دیگران
- دنبال کردن
- وقت گذاشتن و خودداری از پریدن و ارزش افزودن بیش از حد
تعهد به معنای ارائه زمان، منابع، تشویق و پیگیری است. این رفتارها در حین مربیگری به دیگران نشان میدهد که برای شما مهم هستند. در واقع، تعهد همانند رهبری، باعث ایجاد اعتماد و مشارکت در دیگران میشود. مبنای موفقیت شما در مربیگری، نشان دادن صدق و تصمیم به ارائه جوابگویی هستند، چرا که به عنوان مدل، دیگران تمایل دارند از آن تقلید کنند. به همین دلیل، به عنوان یک رهبر متعهد، باید در مربیگری با اعزام زمان، تشویق و پیگیری، تعهد خود را نشان دهید.
- برای 1-2-1ها و جلسات مربیگری خود وقت بگذارید و آنها را حفظ کنید.
- به توافقات خود عمل کنید.
- موضوعات و تعهدات افرادی که مربی آنها هستید را به خاطر بسپارید.
- در حین مربیگری صبور باشید – هر کس زمان خاص خود را دارد. فرآیند کوچینگ از حرکت رو به جلو پشتیبانی میکند، اما این حرکت آنهاست، نه شما.
کنجکاو بمان
کنجکاوی در مربیگری، در واقع یک طرز فکر و مجموعهای از رفتارهاست. وقتی شما به واقعیت کنجکاو هستید، بدون دستور کار به عمل خواهیدپرداخت زیرا به نظر میرسد کاری بیشتر از انجام چیزی نباشد. این در تناقض با عقایدی است که به دنبال پیشروی در مربیگری هستند. چگونه ممکن است بدون فرستادن پیامی برای شخص مقابل، احساسات خود را کنترل کنید؟ با این حال، کنجکاوی در مورد طرف مواجه را برای حمایت او از اهدافش، به کار میبریم. با این رویکرد، هرگونه پاسخ منطقی مورد انتظار نیست و هر چطور که شخص پاسخ میدهد، شما آماده گوش دادن به او هستید. به عنوان یک رهبر، شما به دنبال راه حلهایی جهت بهبود عملکرد سازمان هستید که آیا بعد از این راه باید با رویکرد کنجکاوی ادامه دهید؟ اما در مربیگری، شما نیازی به دانستن ندارید. گفتگوهای کنجکاوی را در آینده شروع کنید.
به خاطر داشته باشید که شما سؤال نمیکنید تا به اهداف خود برسید، بلکه برای رساندن آگاهیهایی که در ابتدا از طرف مقابل ندارید. شما به تنهایی نمیتوانید آنچه که فرد مقابل اندیشیده و به چه شکل به اینجا رسیده است، کاملاً درک کنید. پرسیدن سؤالات سبب میشود او واقعاً چه میخواهد و چگونه به آنجا رسیده است، روشهایی را کشف کند و نوع پشتیبانی مورد نیاز او را نیز متوجه شود. به عبارت دیگر، ذهن کنجکاو، به صورت بیطرفان به فرد مقابل کمک میکند تا راه حل مناسب را پیدا کند.
دیگر مزایای کنجکاوی، آزادی تفکر خلاق و نوآورانه است که بیشتر در تصمیمگیریها به کار میرود. این رویکرد نشان میدهد که شما به فردی که مربیاست بسیار علاقه دارید و به حرفها و احساساتش ارزش قائلید. در فصل ۷، توضیح داده شده که چگونه سؤالات کنجکاوی دارای تفاوتهایی با دیگر سؤالات هستند و چگونه این سؤالات میتوانند به شما کمک کنند که علاوه بر کنجکاوی، سؤالی را به شکل باز تعریف کنید.
- بی خودی
- اکتشاف
- آزمایشی بودن و قضاوت نکردن
- انتظار پاسخ خاصی را نداشته باشید
وقتی کلاه مربیگری را میپوشانید، باید پذیرا، متمرکز، کنجکاو و متعهد به حمایت از اهداف و پیشرفت دیگران باشید. با حضورتان، بدون حرف زدن، فضای متعامله را برای دیگران فراهم میکنید تا بتوانند بیشتر کشف کنند و بر اساس آن عمل کنند. بسیاری از رهبران، حضور را به عنوان رهایی بخش توصیف کردهاند و شما همچنین میتوانید بهعنوان یک مسلمان، سخنران ویستاژ، حضور را به عنوان “دریچهای برای همه چیز بودن به عنوان یک انسان” توصیف کنید. نحوه ظاهر شدن ما در یک مکالمه، فرصتی برای تغییر لحظه و در صورت تمایل با طرف مقابل در ارتباط بودن است.
توانایی حضور در سراسر جهان ارزشمند است. بهعنوان مثال، در آفریقا، هنگامی که مردم به دیگری بر میخورند، با کلمه “saubona” به یکدیگر سلام میکنند که به معنای واقعی کلمه “من تو را میبینم” است. این سلام بیش از یک احوالپرسی است و زبانی ارزشمند دارد که میگوید: “من ارزش و منزلت شما را میشناسم.” وقتی به این شکل یکدیگر را بهتر میشناسیم، هر چیزی ممکن است.
بعد
- وقتی دیگران به روشهایی که در این فصل توضیح داده شده است، چگونه پاسخ میدهید؟
- چه جنبههایی از حضور برای شما راحت است: پذیرش، حمایت، تعهد، کنجکاوی یا تمرکز؟ چگونه آن ویژگیها را نشان میدهید؟
- کدام یک از اینها برای شما چالش برانگیزتر است و دوست دارید چه چیزی را بهبود ببخشید؟
- در جلسه بعدی با تیم خود، عمداً روی یکی از راههای حضور تمرکز کنید که طبیعیترین راه برای شماست. سپس، عمداً روی موردی تمرکز کنید که بیشترین چالش را دارد.
بدون نظر