3 طراحی وب سایت B2B بهترین روش برای تبدیل سرنخ ها

پذیرش نگرش «فقط انجامش بده» نسبت به مربیگری رهبری

مربیگری رهبری

جاشوا اسپودک یک استاد کمکی در دانشگاه نیویورک، مربی رهبری و رهبر کارگاه برای مدرسه کسب و کار کلمبیا، مقاله نویس برای شرکت، بنیانگذار آکادمی Spodek، و نویسنده کتاب رهبری قدم به قدم است. ما اخیراً با جاشوا صحبت کردیم تا نظرات او را در مورد اینکه چگونه رهبران امروزی می توانند خود و توانایی خود را برای رهبری شرکت ها یا تیم ها به سمت موفقیت بهبود بخشند، بشنویم.

به عنوان فردی که در رشته های مختلف تحصیل کرده است، می توانید به ما بگویید چه چیزی شما را به مطالعه رهبری کشاند؟

با مدرک دکتری و MBA، در مدرسه چیزهای زیادی یاد گرفتم. مطالعه و آموزش رهبری مرا جذب کرد زیرا نه فقط دانش فکری، بلکه مهارت های اجتماعی و عاطفی را به من آموخت. یادگیری موضوعات سنتی ممکن است مرا باهوش‌تر کرده باشد، اما رهبری به من کمک کرد تا زندگی‌ام را بهبود بخشم، مخصوصاً رفاه عاطفی و روابطم. هرچه بیشتر آموزش می دهم و رهبری را مربی می کنم، دانش آموزان و مشتریانم از طریق انجام تمرین های کتاب و دوره های آنلاین، دستاوردهای خود را بیشتر به من الهام می دهند.

از آنجایی که شما یکی از معدود آمریکایی‌هایی هستید که از کره شمالی دیدن کرده‌اید، می‌توانید به ما بگویید که آیا تصویر آن کشور در رسانه‌ها درست است؟ چه چیزی شما را بیشتر از آنچه در آنجا دیدید شگفت زده کرد؟ ابتدا باید اشاره کنم که من هیچ تظاهر به دیدن اکثر نقاط کشور ندارم. خارجی ها فقط آن چیزی را می بینند که به شما اجازه می دهند که یک نمای تبلیغاتی است. با این حال، آنها نمی توانند همه چیز را پنهان کنند. چیزی که من را بیش از همه شگفت زده کرد این بود که چگونه، با وجود تفاوت های باورنکردنی بین فرهنگ ها، مردم مردم هستند. دیدن اینکه چگونه آنها تحت شرایط بسیار متفاوت عمل می کنند، آنچه را که همه ما به عنوان انسان به اشتراک می گذاریم، نشان می دهد.

در مورد اینکه چه چیزی دقیق بود، از آنجایی که من برای صدمین سالگرد تولد کیم ایل سونگ آنجا بودم، دیدم افراد زیادی برای او عزادار هستند. من معتقدم که اشک های آنها واقعی بود، علیرغم آنچه می دانیم که چگونه او به کشور آسیب رساند. البته، افرادی که به ما اجازه دیدن آنها را دادند، نخبگان پیونگ یانگ بودند، بنابراین احتمالاً آنقدرها هم متضرر نشدند.

مشتریان شما با کدام جنبه های رهبری بیشتر درگیر هستند؟

به کار بردن مهارت های جدید در عمل. همه می دانند که از چه مهارت هایی می توانند استفاده کنند: خودآگاهی، گوش دادن، همدلی، سخاوت، پشتکار، شلوغی، اشتیاق و غیره. ما در مورد چگونگی ایجاد هدف برای افرادی که رهبری می‌کنیم، از سخنرانی‌ها و کتاب‌های TED گرفته تا مقالات مجلات و هر جای دیگری، مشاوره می‌دهیم. اما مهم دانستن خودآگاهی، کسی را خودآگاه نمی کند. شما نمی توانید راه خود را به یکپارچگی بخوانید. باید عمل کنی چیزی که ما فاقد آن هستیم، دستورالعمل مشخص و قابل اجرا در مورد اقداماتی است که برای توسعه این مهارت ها انجام دهیم. مدارس این چیزها را آموزش نمی دهند و تقریباً هیچ مدیری این کار را نمی کند.

برای اینکه یک رهبر کارآمد باشید، چرا ابتدا مهم است که خودتان را بشناسید؟

سوال عالی! بسیاری از مردم از این بخش صرف نظر می کنند. وقتی در مورد درک خود صحبت می کنیم، منظورمان این نیست که شما یک اسکلت، اندام ها و چیزهای واضح دیگر دارید. منظور ما درک باورها، احساسات، انگیزه ها و چیزهای ظریف تر است. اگر انگیزه های خود را ندانید، نمی توانید آنها را کنترل کنید. این باعث می شود واکنش نشان دهید، به این معنی که کنترلی در دست ندارید. یا شخص دیگری است، یا شما به طور تصادفی عمل می کنید – که برعکس رهبری است.

آیا ممکن است کسی یک رهبر مؤثر باشد و در حین انجام آن همچنان «سرگرم» باشد؟

آره! مانند هر زمینه فعال، اجتماعی، بیانی، عاطفی، مبتنی بر اجرا، مانند نواختن یک ساز موسیقی، بازیگری، رقص یا ارتش، هر چه بیشتر تمرین کنید، مهارت بیشتری در خود ایجاد می کنید. وقتی به تسلط برسید، مسلط می شوید. شما با آزادی عمل می کنید. شما حتی بیشتر در مورد خودتان کشف می کنید که با بازداری کمتری بیان می کنید. این آزادی برای ابراز وجود و عمل کردن آنطور که می‌خواهید مربوط به بیشترین و عمیق‌ترین تفریحی است که می‌توانید در زندگی داشته باشید. معصومیتی که به دست می آورید مثل بچه شدن دوباره است.

وقتی صحبت از مشارکت رهبران در حل تعارض می شود، رویکرد شما چیست؟

حل تعارض شبیه به چیزی است که من هسته رهبری می‌دانم: رفتار و برقراری ارتباط به گونه‌ای که دیگران احساس راحتی کنند تا احساسات و انگیزه‌های خود را به اشتراک بگذارند، سپس آنها را به وظیفه خود متصل کنید تا بخواهند آنها را انجام دهند. حل تعارض به این معنی است که کار فرد دیگری را با هدف متفاوتی درگیر می کند که یک محدودیت خارجی است. از دیدگاه یک رهبر، شما همچنان با احساسات افراد کار می کنید تا به آنها کمک کنید تا به هدفی دست یابند. یک رهبر که یک مشکل عاطفی با مردم حل می کند مانند یک نجار است که مشکلی را با چوب حل می کند. ابزار تجارت ما مهارت های اجتماعی و عاطفی ما است که مانند نجارها از اره و مته استفاده می کنیم. ما هنوز در حال حل مشکل هستیم، فقط در حوزه ای متفاوت با ابزارهای مختلف.

اگر کسی به شما بگوید: «تنها راه برای یادگیری کارآفرینی خوب این است که تلاش کنید، شکست بخورید و تکرار کنید»، چگونه می‌توانید پاسخ دهید؟

من می گویم: “من موافقم.” چالش این است که بر ترس‌ها، اضطراب‌ها و دیگر موانعی که برای محافظت از آسیب‌پذیری‌های خود در برابر شکست ایجاد کرده‌ایم، غلبه کنیم. فقط دانستن مسیر، رفتن به آن را آسان نمی کند. من دوره های خود را برای کمک به مردم برای برداشتن گام های ساده برای شروع آن مسیر و یادگیری لذت بردن از آن توسعه دادم. ای کاش افراد بیشتری چالش های اجتماعی و عاطفی را در مسئولیت پذیری و ابتکار تشخیص می دادند.

رهبران موفق آینده باید چه مهارت هایی را بیاموزند و بر آن مسلط شوند؟

همانطور که گفتم، مردم می دانند که به چه مهارت هایی نیاز دارند. چالش توسعه آنهاست، بنابراین من یک سوال مهمتر را پیشنهاد می کنم این است که “مردم چگونه می توانند مهارت هایی را که می خواهند بیاموزند؟” من در میان متخصصان باتجربه، فارغ‌التحصیلان اخیر، دانشجویان دانشگاه و حتی دانش‌آموزان دبیرستانی دریافته‌ام که یادگیری فعال و تجربی از معلمی با تجربه که هر سه عنصر تئوری، عملی و شایستگی تدریس را می‌داند، این مهارت‌ها را مانند هیچ چیز دیگری به شما منتقل می‌کند. هیچ مقداری از سخنرانی، مطالعه موردی، ویدئو، مقاله تحقیقاتی و مواردی از این قبیل به شما اشتیاق، بینش و غیره می دهد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *