به نظر می‌رسد دیر یا زود چیزی ما را  به مسیری خاص می‌خواند. شما ممکن است سیگنال‌هایِ این ندا را در دوران کودکی به یاد آورید، هنگامی که به یک‌باره یک خواسته ، یک شیفتگی، یک رویداد عجیب و غریب به شما ندا می داد: این کاری است که من باید انجام دهم، این چیزی است که من باید داشته باشم. من اینم. اغلب انسانها با پیچیده‌تر شدن و رشد بیشتر، ارتباط خود را با این سیگنال هایِ صادرشده  از هسته اولیه خود از دست می‌دهند.این سیگنال‌ها  می‌توانند در زیر سایر موضوعات مطالعه شده دفن شوند. قدرت و آینده شما می‌تواند به ارتباط مجدد با این هسته و بازگشت به سرچشمه‌های وجودی شما بستگی داشته باشد. شما باید در  همان سالهای آغازین زندگی به دنبال نشانه‌هایی از چنین تمایلاتی باشید. ردپای آن را در واکنشهای باطنیِ خود به چیزهای ساده جستجو کنید. (تمایل به تکرار فعالیتی که هرگز از آن خسته نشده اید ؛ موضوعی که باعث تحریک کنجکاوی غیرمعمول می‌شود. احساس قدرت  ناشی از  اقدامات خاص). این نیرو ازقبل در درون شما وجود داشته است. شما چیزی برای ایجاد کردن ندارید ؛ شما فقط باید آنچه را که همیشه در درون شما دفن شده است  کشف و اصلاح کنید. اگر در هر سنی با این هسته ارتباط مجدد برقرار کنید، بخشی از آن  جذابیت ابتدایی که در زمان کودکی داشتید  دوباره زنده می‌شوند،واین همان مسیری است که در نهایت به رسالت زندگی شما ختم می‌شود.

قانون روزانه: از شخصی که دوران کودکی شما را به یاد دارد بپرسید که درباره علایق شما چه چیزی به خاطر می‌آورد. با آن علاقه‌های اولیه آشنا شوید.