طرفداران بازار آزاد عموماً معتقدند که رقابت برای اقتصاد خوب است. آنها هر بار به نفع رقابت بحث می کنند. از این رو، طبیعی است که آنها احساس کنند که رقابت در مالیات نیز خوب است. بحث کلی این است که رقابت دولت ها را مجبور می کند تا منطقی تر شوند و کارآمدتر شوند.
با این حال، بسیاری از اقتصاددانان در جهان هستند که معتقدند قوانین کلی رقابت را نمی توان در مالیات اعمال کرد. این به این دلیل است که مالیات یک موضوع اقتصادی کاملاً متفاوت است. از این رو، آنچه ممکن است به طور کلی برای بازار خوب باشد، ممکن است در مورد راه اندازی یک سیستم مالیاتی خوب نباشد. به همین دلیل است که آنها برخی از نکات منفی را که رقابت مالیاتی به همراه دارد، فهرست کرده اند.
این مقاله برخی از استدلال های رایجی را که علیه رقابت مالیاتی ارائه می شود، توضیح می دهد.
- سیستم گدای همسایه ات: اقتصاددانانی که از سیستم رقابت مالیاتی انتقاد می کنند معتقدند که این سیستم بسط فلسفه همسایه گدای توست. آنها بر این باورند که رقابت مالیاتی فشار بی موردی را بر دولت ها وارد می کند تا نرخ های مالیاتی خود را به سطوح غیر منطقی کاهش دهند. یک کشور در صورتی که کشورهای همتای خود در رقابت مالیاتی زیاده روی کنند، گزینه ای برای اجتناب از رقابت مالیاتی ندارد. اقتصاددانان جنگهای مالیاتی بین کشورهای مختلف را مورد مطالعه قرار دادهاند، که در آن هر یک مدام نرخ را پایین میآورد تا دیگری را کاهش دهد. در پایان، یک طرف با مبلغی ناچیز سود می برد. با این حال، هر دو شرکت کننده بسیار بیشتر از دست می دهند و برنده واقعی شرکتی است که با بازی ملت ها در مقابل یکدیگر سود می برد.
- سطوح پایین تر خدمات ارائه شده: اگر کشورها عجله غیرمنطقی برای کاهش نرخ های مالیاتی داشته باشند، باید هزینه های خود را نیز کاهش دهند. درآمدهای کمتر به این معنی است که کشور باید یا هزینه های خود را کاهش دهد یا حتی بیشتر بدهی خود را دریافت کند. اکنون، وقتی دولتها میخواهند هزینهها را کاهش دهند، بدیهی است که نمیتوانند هزینههای زیرساختی یا هر خدمات دیگری را که شرکتها نیاز دارند کاهش دهند. زیرا این امر باعث فرار سرمایه نیز می شود. در نتیجه، دولت ها مجبور می شوند سطح خدمات ارائه شده به غیرنظامیان خود را کاهش دهند. امکانات آموزشی و بهداشتی کشور شروع به ضربه زدن می کنند. این نیز نوعی انتقال ثروت از فقیر به ثروتمند است.
- بار بر دوش فقرا می افتد: اگر کشورها مجبور باشند نرخ های مالیات شرکتی خود را بدون کاهش سطح خدمات خود کاهش دهند، آنگاه کشور مجبور است مالیات بیشتری از کارگران وضع کند. هر کسری ناشی از عدم مالیات بر سرمایه با افزایش مالیات بر نیروی کار کامل می شود. این همان چیزی است که در اکثر کشورهای توسعه یافته جهان اتفاق می افتد. مالیات شرکت ها از 35 درصد به 24 درصد در پنج سال گذشته کاهش یافته است. با این حال، در طول مدت مشابه، مالیات بر فقرا یا راکد بوده یا به طور پیوسته افزایش یافته است. رقابت مالیاتی منجر به سیستم های مالیاتی پسرفته در سراسر جهان می شود که در واقع هدف رقابت را شکست می دهد.
- سرمایه موبایل: رقابت مالیاتی همچنین از سرمایه گذاری شرکت ها در دارایی های غیرمنقول جلوگیری می کند. شرکتهای چند ملیتی عموماً میخواهند داراییهایی داشته باشند که منقول یا نقد شوند. از این رو، اگر دولت یک ملت پس از ترغیب آنها به سرمایه گذاری به بهانه کاهش مالیات، سعی در افزایش مالیات داشته باشد، فقط از کشور خارج می شود. این برای اقتصاد مضر است زیرا شرکتهای چندملیتی در داراییهای زیرساختی سرمایهگذاری نمیکنند، که اساس رشد هر اقتصادی را تشکیل میدهد.
- کسب و کارهای کوچک را می کشد:رقابت مالیاتی به طور کلی مستلزم یک سیستم مالیاتی پیچیده است. چنین سیستمی عموماً برای حمایت از شرکت های بزرگ ثروتمند ایجاد می شود. هنگامی که سیستم طراحی می شود، حفره های متعددی ایجاد می شود که به شرکت های بزرگتر اجازه می دهد پس از پرداخت نرخ موثر مالیات پایین تر، فرار کنند. در نتیجه، شرکتهای بزرگتر در نهایت نسبت به کسبوکارهای کوچکتر از مزیت مالیاتی برخوردار میشوند. این مزیت مالیاتی به آنها امکان می دهد قیمت ها را کاهش دهند و حتی سهم بیشتری از بازار را به دست آورند. این منجر به درآمد بیشتر آنها در آینده می شود. این تکنیک توسط شرکتهایی مانند وال مارت و آمازون استفاده شده است که به دلیل رقابت مالیاتی نسبت به شرکتهای کوچکتر مزیت قیمتی غیرقابل تسلطی به دست آوردهاند. طعنه آمیز است که دولت ها برای بهبود زندگی شهروندان خود این معاملات را با شرکت های بزرگ منعقد می کنند. با این حال، در دراز مدت، در نهایت به معیشت آنها آسیب می رساند.
- ثروتمندان ثروتمندتر می شوند: در نهایت، هر گونه مزیتی که به دلیل رقابت مالیاتی به دست می آید بین جمعیت تقسیم نمی شود. آنها فقط به طبقات بالاتر که متشکل از افراد ثروتمند هستند تعلق می گیرد. از این رو، در طی یک دوره زمانی، رقابت مالیاتی شکاف ثروت بین فقیر و غنی را تشدید می کند. مزیت ها را ثروتمندان درو می کنند، در حالی که هزینه ها را فقرا در سراسر جهان متحمل می شوند. از این رو، اقتصاددانان استدلال می کنند که رقابت مالیاتی منجر به افزایش شکاف ثروت می شود، که دقیقا برعکس آنچه این قانون در نظر دارد انجام دهد.
نکته اصلی این است که بسیاری از کشورها شاهد کاهش درآمدهای مالیاتی خود بوده اند. این امر به ویژه در مورد کشورهایی که در مجاورت سایر بهشت های مالیاتی هستند صادق است. در نتیجه، این کشورها می خواهند این ایده رقابت مالیاتی را ریشه کن کنند. آنها بر این باورند که رقابت مالیاتی یک تجربه اقتصادی شکست خورده است که برای اقتصاد جهانی هزینه گزافی دارد. با این حال، مشکل این است که هیچ کشوری نمی تواند به رقابت مالیاتی خود پایان دهد. آنها باید قبل از رسیدن به یک توده بحرانی، و ریشه کن شدن رقابت مالیاتی با چندین کشور دیگر متحد شوند، که بعید است در کوتاه مدت اتفاق بیفتد.
بدون نظر