در مقاله قبلی به بررسی مفاهیم پایه مالیاتی و نرخ مالیات پرداختیم به صورت جداگانه پرداختیم. اکنون زمان آن است که ببینیم این دو چگونه واکنش نشان می دهند. ما قبلاً تا حدودی اصول اولیه را می دانیم. می دانیم که پایه مالیاتی و نرخ مالیات در جهت مخالف حرکت می کنند. از این رو، در حالت ایده آل، اگر نرخ مالیات را افزایش دهیم، پایه مالیاتی کاهش می یابد و بالعکس.

در این مقاله نگاه دقیق تری به این رابطه خواهیم داشت و به مفهوم کشش مالیات ها می پردازیم. خواهیم پرداخت .

کشش مالیات

تصمیمات مربوط به سیاست مالیاتی شرکت ها بر اساس این رابطه اتخاذ می شود. میزانی که افزایش نرخ مالیات باعث تغییر در پایه مالیاتی می شود کشش مالیات نامیده می شود. مفهوم کشش در اقتصاد بسیار قدیمی است. این درست از زمان آدام اسمیت که اصول کشش تقاضا مورد بحث قرار گرفت رایج بوده است.

با این حال، وقتی صحبت از مالیات می شود، به کشش توجه چندانی نمی شد. در مالیات، کشش اقتصادی یک پدیده بسیار جدید است. با این حال، برای دولتی که به دنبال به حداکثر رساندن درآمدهای مالیاتی است، بسیار مهم است. ما می توانیم مالیات ها را بر اساس کشش به سه نوع مختلف طبقه بندی کنیم.

مالیات‌های غیر کشسان: اینها مالیات‌هایی هستند که تغییر در نرخ مالیات تأثیر کمی بر پایه مالیاتی دارد یا هیچ تأثیری ندارد. مالیات های وضع شده بر کالاهای گناه مانند سیگار و مشروبات الکلی به طور کلی در این دسته قرار می گیرند. از آنجایی که تقاضا برای این محصولات کم و بیش بدون تغییر باقی می ماند، افزایش نرخ مالیات منجر به افزایش درآمد مالیاتی می شود.

مالیات های کشسان واحد: این نوع مالیات ها فقط ساختارهای نظری هستند. آنها در واقع وجود ندارند. طبق این نظریه، درصد تغییر در نرخ مالیات دقیقاً با درصد تغییر در پایه مالیاتی جبران می شود. بنابراین افزایش 10 درصدی نرخ مالیات باعث کاهش 10 درصدی پایه مالیاتی می شود. از آنجایی که درآمد مالیاتی حاصل ضرب نرخ مالیات و پایه مالیاتی است، بدون تغییر باقی می ماند. افزایش یکی دقیقاً با کاهش دیگری جبران می شود.

مالیات الاستیک: های کشسان در جهت مخالف حرکت می کنند. در اینجا افزایش نرخ مالیات منجر به کاهش پایه مالیاتی می شود. با این حال، درصد هر دو ممکن است متفاوت باشد. به عنوان مثال، افزایش 5 درصدی در نرخ مالیات می تواند منجر به کاهش 10 درصدی در پایه مالیاتی شود. در موارد دیگر، افزایش 10 درصدی نرخ مالیات می تواند منجر به کاهش 2 درصدی پایه مالیاتی شود. در چنین شرایطی، افزایش مالیات برای سازمان مفید خواهد بود.

اصول کشش مالیاتی

رابطه بین کشش مالیاتی در سال های اخیر به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. در سال های اخیر تعمیم های زیادی بیان شده است. در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:

 

  • تصور می شود کشش مالیاتی در نرخ های بالاتر رایج تر است. این بدان معناست که وقتی نرخ مالیات برای اولین بار افزایش می یابد، پایه مالیاتی تأثیر منفی نمی گذارد. با این حال، هنگامی که نرخ ها بالاتر می روند، تأثیر منفی بر نرخ مالیات آشکارتر می شود 

     

  • ثانیا کشش نرخ های مالیاتی در بلندمدت بیشتر مشاهده می شود. این به این معنی است که اگر مالیات برای دوره های کوتاه مدت توسط دولت برای به دست آوردن پول سریع افزایش یابد، تأثیر آن چندان شدید نیست. 

چرا اندازه گیری کشش مالیات ها دشوار است؟

مفهوم کشش مالیات ها به دلایل زیر مدت زیادی طول کشیده تا در ادبیات اقتصادی نفوذ کند.

 

  • بر اساس درآمد بالقوه: هنگامی که یک دولت نرخ مالیات شرکت ها را افزایش می دهد، شرکت ها کارخانه هایی را که قبلاً در حال فعالیت هستند رها نمی کنند. از این رو، اثر نرخ های مالیاتی قابل مشاهده نیست مگر اینکه افزایش چشمگیر باشد. با این حال، نرخ رشد مالیات در آینده تحت تأثیر قرار می گیرد. به عنوان مثال، شرکت ها پس از افزایش نرخ مالیات، هیچ نوع فعالیت توسعه ای را انجام نمی دهند. در عوض، همان شرکت ها شروع به برون سپاری کار به شرکت های کاهش مالیات می کنند. همچنین زمانی که کارخانه ها و تجهیزات مستهلک می شوند، شرکت ها آنها را تعویض نمی کنند. از این رو، اثرات کشش تنها زمانی مشاهده می شود که رشد درآمد مالیاتی بالقوه در نظر گرفته شود. 

     

  • دوره های زمانی طولانی تر: کشش تقاضا آشکار است زیرا مردم به محض افزایش قیمت، خرید کالا را متوقف می کنند. با این حال، همانطور که در بالا ذکر شد، شرکت ها قبلاً مبلغ قابل توجهی از پول را سرمایه گذاری کرده اند که نشان دهنده یک تعهد بلند مدت است. از این رو به سرعت تصمیم نمی گیرند. تصمیمات شرکتی برای خروج معمولاً چند سال طول می کشد. از این رو، رابطه علت و معلولی به راحتی آشکار نیست. 

     

  • اثر رقابت: در نهایت، مفهوم کشش اکنون با رقابت مالیاتی رایج‌تر شده است. به دلیل باز شدن مرزهای سیاسی، شرکت ها می توانند به کشورهای دیگر با نرخ مالیات پایین تر نقل مکان کنند. حرکت آزاد کالاها و خدمات نقش مهمی در این کشش داشته است. 

     

  • در عصر جهانی شدن، حرکت آزاد کالاها و کشش محدود شد . از این رو، شرکت ها بین ادامه فعالیت و تعطیلی آنها انتخاب داشتند. آنها تنها زمانی عملیات را متوقف می کنند که هزینه های نهایی از درآمدهای نهایی بیشتر شود. با این حال، در این دوره از رقابت مالیاتی، شرکت ها انتخاب های بیشتری دارند. 

نکته اصلی این است که مفهوم کشش مالیاتی بسیار مهم است. اغلب در کشورهایی که بدهی بالایی دارند، بحث های سیاسی وجود دارد. در این گونه بحث ها، ایده افزایش مالیات اغلب به منظور افزایش درآمد مطرح می شود. با این حال، اکنون از آنجایی که از کشش مالیات ها اطلاع داریم، می دانیم که افزایش مالیات گاهی اوقات می تواند منجر به کاهش درآمد نیز شود.

بدون نظر

پاسخ دهید