قبل از ظهور جهانی شدن، همه کشورهای جهان در خلأ کار می کردند. این به این دلیل است که شرکت هایی که در این کشورها فعالیت می کنند هیچ انتخابی در مورد نرخ مالیات نداشتند. تنها انتخاب آنها پذیرش نرخ های مالیات یا توقف تولید بود. اگر سیاست مالیاتی کشور را دوست نداشتند می توانستند دست به اعتراضات سیاسی بزنند. با این حال، هیچ چیز دیگری نمی توانستند برای افزایش سود مالی خود انجام دهند. از نظر اقتصادی می توان گفت که دولت تامین کننده انحصار است. از این رو، مانند تمام تامین کنندگان انحصاری، دولت انگیزه ای برای کاهش هزینه های خود ندارد و از این رو ناکارآمدی به یک امر عادی تبدیل می شود.

همه اینها با جهانی شدن تغییر کرد. پس از جهانی شدن، کشورها آزاد بودند تا در بخش‌های مختلف جهان شرکت کنند و فعالیت کنند. اگر سیاست مالیاتی یک کشور را دوست نداشتند، به سادگی می توانستند به کشور دیگری نقل مکان کنند. این سیاست حرکت آزاد سرمایه موجب رقابت مالیاتی شد.

رقابت مالیاتی به این معناست که کشورها باید با یکدیگر رقابت کنند تا شرکت ها را وادار به ادغام و فعالیت در محدوده خود کنند. از آنجایی که کشورها اکنون مجبور به جذب شرکت‌ها بودند، موجی از منطقی‌سازی و کاهش مالیات به دنبال داشت. چندین مزیت برای رقابت مالیاتی وجود دارد. برخی از آنها در این مقاله توضیح داده شده است.

 

  • منطقی‌سازی هزینه‌های دولت: زمانی که دولت‌ها از قدرت کنترل‌ناپذیر مالیات بر مردم برخوردار بودند، بودجه‌های متورم داشتند. دولت ها هیچ انگیزه واقعی برای کاهش بودجه خود نداشتند. به این ترتیب، آنها با متحمل شدن هزینه های غیرمولد برای منافع سیاسی شخصی به افزایش بودجه ادامه می دهند. بدون رقابت مالیاتی، سیاستمداران آزادند تا منابع کشور را در جهت عقب گرد، یعنی از افراد کوشا به افراد بیکار، هدایت کنند. تکمیل مالیات، دولت را تشویق می کند که ناب باشد. تنها در صورتی که یک دولت بتواند هزینه های بیهوده خود را کاهش دهد می تواند نرخ مالیات را کاهش دهد و تنها پس از کاهش نرخ مالیات می توان شرکت های بیشتری را جذب کرد. 

     

  • تخصیص کارآمد سرمایه: همانطور که در بالا ذکر شد، سیاستمداران از منابع ملی برای پیشبرد برنامه سیاسی خود استفاده می کردند. تأثیر این امر به شکل مالیات های بالاتر بر عموم مردم باز می گردد. سپس، سیاستمداران به طور انتخابی به برخی شرکت‌ها معافیت‌های مالیاتی می‌دهند و تخصیص سرمایه در اقتصاد را مخدوش می‌کنند. این زنجیره با جهانی شدن گسسته شده است. این به این دلیل است که اولاً، امروزه کارآفرینان محدود به سرمایه داخلی نیستند. اگر محصول یا خدمات کارآمدی ارائه کنند، می توانند از سرمایه گذاران خارجی نیز پول دریافت کنند. استخر سرمایه بسیار بزرگتر است. همچنین، اگر سیاست مالیاتی دولت کارآمد نباشد، شرکت می تواند به سادگی به کشور دیگری مهاجرت کند. از این رو، دخالت دولت در تخصیص سرمایه به حداقل می رسد. 

     

  • خدمات بهتر: دولت ها قرار است به جای مالیاتی که می گیرند خدمات ارائه دهند. به عنوان مثال، آنها قرار است یک سیستم قضایی ارائه کنند که در آن قراردادها می توانند اجرا شوند. آنها قرار است خدماتی مانند برق و حمل و نقل را با نرخ پایین ارائه دهند. با ظهور رقابت مالیاتی، شرکت ها اکنون به کشورهایی نگاه می کنند که می توانند بهترین ارزش برای پول را داشته باشند. از این رو، گاهی اوقات شرکت‌ها ممکن است تصمیم بگیرند که به کشوری با نرخ مالیات بالاتر مراجعه کنند، اگر این به معنای دسترسی به خدمات عمومی بهتر مانند نیروی کار تحصیلکرده است که به یک سیستم مراقبت بهداشتی خوب دسترسی دارد. 

     

  • بهره وری اقتصادی را افزایش می دهد: مالیات شرکت ها اساساً به عنوان هزینه های مبادله ای تلقی می شود که مانع از فعالیت اقتصادی در کشور می شود. هزینه‌های مبادله هرگز نمی‌تواند به صفر برسد، زیرا دولت‌ها خدماتی را ارائه می‌کنند و هزینه‌هایی نیز برای آن وجود دارد. با این حال، می توان آن را به حداقل رساند. هر چه مالیات در یک اقتصاد کمتر باشد، از منابع بهره وری بیشتری استفاده می شود. 

     

  • درآمدهای قابل مصرف بالاتر: رقابت مالیاتی کشورها را مجبور می کند تا نرخ مالیات شرکت خود را کاهش دهند. اغلب بحث می شود که حداقل بخشی از مالیات شرکت ها از جیب کارگران شرکت پرداخت می شود. از این رو، اگر مالیات کاهش یابد، منجر به پول بیشتر در دست کارگران می شود. این درآمد قابل تصرف بالاتر می تواند منجر به افزایش مصرف شود. این امر باعث افزایش کلی فعالیت اقتصادی در یک کشور می شود که منجر به اخذ مالیات بیشتر می شود. 

     

  • توسعه متوازن: رقابت مالیاتی به مناطق مختلف جهان اجازه می دهد تا به شیوه ای متعادل توسعه یابند. به عنوان مثال، در اروپا، ایرلند به اندازه سایر کشورها توسعه یافته نبود. از این رو نرخ مالیات خود را کاهش داد. در حال حاضر، شرکت های زیادی وجود دارند که دفتر مرکزی آنها در ایرلند است. بنابراین، پایین بودن نرخ مالیات دلیل اصلی مهاجرت شرکت ها به ایرلند بوده که منجر به توسعه اقتصادی در آن منطقه شده است. 

خوبی رقابت مالیاتی این است که وقتی چند دولت این مدل را اتخاذ کنند، بقیه انتخابی ندارند. این چیزی است که در دنیای مدرن اتفاق افتاده است. پس از آنکه اکثر دولت های غربی رقابت مالیاتی را پذیرفتند، سایر کشورهای در حال توسعه نیز مجبور به پیروی از آن شدند. همچنین کشورها نمی توانند رقابت مالیاتی را به صورت یکجانبه متوقف کنند. آنها باید دولت های دیگر را به توافق برسانند. به عنوان مثال، دولت های اروپایی در تلاش بوده اند تا نرخ های مالیاتی خود را برای حذف مزایای مالیاتی هماهنگ کنند، اما نتوانسته اند این کار را انجام دهند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *