همه ما نیاز داریم که خدمات پشتیبانی که اغلب آنها را بدیهی می دانیم به صورت 24 ساعته و هر زمان که نیاز باشد در دسترس ما باشد. درست از تلفنی که ما استفاده می کنیم تا اتصال به اینترنت، هر گونه قطعی که این سرویس با آن مواجه می شود توسط ما به صورت نامطلوب مشاهده می شود. اما، با توجه به عدم قطعیت های قرن بیست و یکم که در آن یک جابجایی جزئی در جایی می تواند تأثیری آبشاری بر زیرساخت داشته باشد، نیاز به مدیریت تداوم کسب و کار وجود دارد.

به بیان ساده، این اصطلاح به بازیابی کسب و کار یا خدمات از قطع یا اختلال اشاره می کند. سرعت بازیابی سرویس به این بستگی دارد که تداوم کسب و کار چقدر خوب برنامه ریزی شده و در طول زمان خرابی و بهبود بعدی مدیریت شده است.

مدیریت تداوم کسب و کار در سال های اخیر به دلیل اقتصاد جهانی به هم پیوسته و یکپارچه که در آن یک قطع به یک سرویس کل زنجیره درگیر را تهدید می کند، در خط مقدم برنامه ریزی شرکت قرار داشته است.

در ماه‌های اخیر، پس از فاجعه فوکوشیما، مدیریت تداوم کسب‌وکار به یک کلمه کلیدی برای شرکت‌ها و دولت‌ها تبدیل شده است و تأکید بیشتری بر سرعت بهبود کسب‌وکار یا بخش در صورت بروز اختلال شده است. و مثال‌هایی از بانک‌هایی مانند سیتی‌بانک و استاندارد چارترد که برنامه‌های تداوم کسب‌وکار را به خوبی برنامه‌ریزی کرده‌اند، نمونه‌ای کلاسیک از فکر شرکت‌ها و برنامه‌ریزی برای مواقع اضطراری است.

برای برنامه‌های کاربردی حیاتی مانند نرم‌افزار در بانک‌ها، نیروگاه‌ها و فرودگاه‌ها، بحرانی بودن سرویس به این معنی است که تحمل زمان خرابی صفر است. در یک سال گذشته شاهد بودیم که چگونه سیستم خودکار در IGI (فرودگاه بین‌المللی ایندیرا گاندی) از بین رفت و کل فرودگاه را به آشوب کشید و برنامه‌های سفر هزاران مسافر را به شدت تحت تأثیر قرار داد. از این رو، داشتن برنامه‌های تداومی در چنین سیستم‌هایی که زمان توقف را به حداقل می‌رساند و اثر قطعی را کاهش می‌دهد، اهمیت حیاتی پیدا می‌کند.

مدیریت تداوم کسب‌وکار فقط به این معنا نیست که سیستم‌هایی برای پشتیبان‌گیری و بازگرداندن آنها وجود داشته باشد. باید در کارمندانی که این سیستم ها را اداره می کنند تغییری در طرز فکر ایجاد شود و از این رو آنچه مورد نیاز است توانایی تغییر به سیستم پشتیبان یا سایت دریایی و از سرگیری عملیات در کمترین زمان است. برای اینکه این اتفاق بیفتد، نیروی کار باید به اندازه کافی آموزش دیده باشد تا در مواقع اضطراری واکنش سریع نشان دهد و سیستم پشتیبان را بارگیری کند یا برای اطمینان از خدمات بدون وقفه به خارج از سایت عجله کند. این توانایی ها نیاز به چابکی و سرعت در نیروی کار دارد و این تنها از طریق تمرینات ساختگی و رویه هایی که فاجعه های واقعی را تحریک می کنند قابل دستیابی است.

البته، هر چقدر که شرکت‌ها برای مواقع اضطراری برنامه‌ریزی کنند، واکنش‌های لحظه‌ای نیروی کار و استحکام سیستم‌های پشتیبان «زمانی که ضربه می‌زند» تعیین می‌کند که برنامه مدیریت تداوم کسب‌وکار چقدر خوب کار می‌کند. برای دستیابی به مقیاس‌پذیری مورد نیاز و اطمینان از قابلیت اطمینان، شرکت‌ها باید در برنامه‌های تداوم کسب‌وکار جدید سرمایه‌گذاری کنند که زمان خرابی را به خوبی مدیریت می‌کنند و اطمینان می‌دهند که کاربران به‌طور عمده تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند.

در نتیجه، مدیریت تداوم کسب‌وکار فقط مربوط به افراد یا ماشین‌ها نیست، بلکه ترکیبی از هر دو است که باید در مواقع اضطراری کلیک کنید. اگر هیچ سلسله مراتبی پشتیبان برای مدیریت برنامه تداوم وجود نداشته باشد، بهترین برنامه های تنظیم شده به هدر می روند. بنابراین، در کنار نیروی کار و سیستم ها، مدیریت زیرکانه و رهبری بصیر لازم است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *