در این زمان‌های پرتلاطم، دیگر اینطور نیست که مدیریت تداوم کسب‌وکار بخشی از استراتژی کلی یک شرکت باشد. از سوی دیگر، به جزء جدایی ناپذیر استراتژی یک شرکت تبدیل شده است. این در هیچ کجا به اندازه موارد اخیر زلزله ژاپن در مارس 2011 و زلزله اندونزی در آوریل 2012 مشهود نیست. در هر دو این فاجعه، نیاز شرکت ها به اجرای برنامه های مدیریت تداوم کسب و کار به شدت احساس می شد. این به این دلیل است که اختلالات در خدمات شرکت‌ها حاد بود و تنها با داشتن یک برنامه آمادگی در برابر بلایا، شرکت‌ها می‌توانند خطرات کلی موجود را کاهش دهند.

به عنوان مثال، زلزله اندونزی خسارات زیادی به بار نیاورد، اما با این وجود، تمرین‌های تخلیه و کارکنان شرکت‌ها به مکان‌های پشتیبان رفتند. این در واقع جنبه ای است که وقتی به نیاز به مدیریت تداوم کسب و کار اشاره می کنیم در مورد آن صحبت می کنیم.

علاوه بر این، اختلالات مکرر در عملکرد مشاغل در سراسر جهان به دلیل ناآرامی‌های داخلی، بلایای طبیعی و سایر رویدادها به این معنی است که اگر شرکت‌ها برنامه مدیریت بلایای ناموفق نداشته باشند، عبور از بحرانی که به طور ناگهانی به آنها وارد می‌شود برای آنها دشوار خواهد بود. و راه های پیش بینی نشده در واقع، یکی از وظایف کلیدی برای هر حرفه‌ای مدیریت ریسک، پیش‌بینی «سوی‌های کور» و «قوهای سیاه» است، به این معنی که تیم مدیریت ریسک باید یک برنامه مشخص برای مقابله با موارد غیرمنتظره داشته باشد. این امر نیاز به مدیریت تداوم کسب و کار را به عنوان بخشی ضروری از استراتژی کلی یک شرکت بسیار حیاتی تر می کند.

شرکت ها باید برنامه های مدیریت تداوم کسب و کار را به عنوان ابزاری برای پیش بینی ریسک مالی و بازار نیز داشته باشند. به عنوان مثال، نوسانات در بازار بین‌المللی ارز یا نوسانات ارزی که این روزها با نوسانات در بازارهای سهام همراه شده است به این معنی است که شرکت‌ها باید برای این عدم قطعیت‌ها نیز بودجه بپردازند. به ویژه آن دسته از شرکت هایی که با تامین کنندگان و مصرف کنندگان خارجی سروکار دارند باید اطمینان حاصل کنند که قرار گرفتن در معرض ارز خارجی آنها به درستی پوشش داده می شود و به دلیل بی ثباتی در بازارهای مالی ضرر نمی کنند. این جنبه دیگری از برنامه های مدیریت ریسک است که شرکت ها باید با در نظر گرفتن وضعیت آشفته اقتصاد جهانی داشته باشند.

قبل از پایان مقاله، ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از شرکت‌ها مانند سونی و اپل شروع به فهرست کردن برنامه‌های تداوم کسب و کار به عنوان بخشی از گزارش‌های سالانه خود کرده‌اند. این امر درک رویکرد شرکت در قبال ریسک و رویدادهای پیش بینی نشده را برای سرمایه گذاران و سایر ذینفعان آسان تر می کند . در واقع، این گامی خوشایند در جهت ایجاد شفافیت و پاسخگویی بیشتر در مورد حاکمیت شرکتی است. چه راه بهتری برای افزایش اعتماد سرمایه گذاران از این که به آنها بفهمانیم که شرکتشان واکنش مناسب و مدنظری به بلایا در زمان وقوع آنها دارد. از این رو، این مورد است که مدیریت تداوم کسب و کار باید به بخشی اساسی از استراتژی کلی یک شرکت تبدیل شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *