یک فرآیند چیست؟اگر با یک صاحب کسب و کار کوچک در مورد توانایی آنها در مدیریت یک فروشگاه مواد غذایی صحبت کنید، دائماً متوجه خواهید شد که آنها احساس می کنند کمبود زمان دارند. غیر معمول نیست که آنها به اشتباه برخی از فعالیت ها را حذف کنند. این سهل انگاری به نوبه خود باعث ارائه خدمات بد به مشتریان یا افزایش هزینه برای مشتریان می شود. از سوی دیگر، سازمان‌های جهانی مانند Unilever و McDonalds وجود دارند که با موفقیت می‌توانند عملیات خود را در هر مکانی که می‌روند تکرار کنند و هر روز همان استانداردهای برتر خدمات مشتری را حفظ کنند. تفاوت بین این دو نوع عملیات، که مقیاس‌های تجاری متفاوت و حتی کارایی متفاوت‌تری دارند، در این واقعیت است که یکی از آنها افراد رانده می‌شود و دیگری فرآیند محور است. برای درک اینکه قدرت فرآیندها چیست و چگونه می توان از آن توسط یک تجارت استفاده کرد، تعریف یک فرآیند ویکی‌پدیا فرآیند را این‌گونه تعریف می‌کند: « یک فرآیند کسب‌وکار یا روش کسب‌وکار مجموعه‌ای از فعالیت‌ها یا وظایف مرتبط، ساختاریافته است که خدمات یا محصول خاصی را برای یک مشتری یا مشتریان خاص تولید می‌کند (در خدمت هدفی خاص) ». در وهله اول ممکن است این اصطلاح در یک عکس بیش از حد به نظر برسد، اما واقعیت این است که واقعاً ساده است. برای درک بهتر فرآیندها، معنای برخی از کلمات کلیدی در تعریف بالا را درک کنید. اولین کلمه کلیدی برای درک فعالیت ها یا وظایف است. کار همیشه از طریق وظایف انجام می شود. فرض کنید باید یک نوشابه از یخچال خود تهیه کنید. کارهای کوچک زیادی مانند بلند شدن از مبل، راه رفتن به سمت یخچال، باز کردن یخچال، شناسایی نوشابه، برداشتن آن، بستن در یخچال و بازگشت به مبل وجود دارد. هر مرحله که در بالا توضیح داده شد در زبان BPM یک وظیفه نامیده می شود. نکته مهم بعدی که باید درک کنید این است که این وظایف مرتبط هستند. خروجی یکی ورودی دیگری است. شما نمی توانید قبل از باز کردن در یخچال نوشابه را بردارید! از این رو توالی از اهمیت بالایی برخوردار است. دنباله اشتباه نه تنها می تواند باعث ناراحتی و هرج و مرج شود، بلکه می تواند هزینه های شما را افزایش دهد. همچنین یک گلوگاه در جایی در فرآیند می تواند تمام فعالیت های پس از آن را مختل کند. اکنون، ما می دانیم که یک فرآیند مجموعه ای از فعالیت های مرتبط است (تجزیه به کوچکترین سطح) که ورودی ها را به خروجی تبدیل می کند. فرآیند باید همیشه به صراحت نوشته شود و جایی برای فرضیات و/یا ابهام باقی نگذارد. اگر کارمندی که این فرآیند را اداره می کند، در مورد روشی که می تواند کار را انجام دهد، انتخاب هایی داشته باشد، فرآیند به خوبی تعریف نشده است. فرآیندها چگونه کمک می کنند؟ حال ممکن است یکی بگوید ایجاد یک فرآیند آنقدرها هم سخت نیست. در واقع برای برخی نیز غیر ضروری به نظر می رسد. آنها احساس می کنند رفتن به چنین جزئیاتی غیر ضروری است. با این حال، این درست نیست. یک فرآیند خوب مستقل از افراد است. این مجموعه ای از مراحل است که با پیگیری مجدانه، صرف نظر از اینکه چه کسی آنها را انجام می دهد، نتیجه یکسانی را به همراه دارد. این مانند دستور العملی برای انجام عملیات تجاری است. بنابراین یک مدیر می تواند بهترین روش برای دستیابی به یک هدف تجاری خاص را بیابد و سپس فرآیندی را ایجاد کند که در آن در سراسر سازمان تکرار شود. این فرآیندهای به خوبی تنظیم شده است که یونیلور و مک دونالد را قادر می سازد خدمات با کیفیت را در سراسر جهان ارائه دهند. یک فرآیند قهرمان واقعی گمنام در پشت عملیات بی‌وقفه مک‌دونالد است که توسط مجموعه‌ای از کارگران نیمه‌وقت مدرسه‌ای در سطح جهانی اداره می‌شود و همچنان خدمات کلاس جهانی را در سطح جهانی ارائه می‌کند.

اگر با یک صاحب کسب و کار کوچک در مورد توانایی آنها در مدیریت یک فروشگاه مواد ... مطالعه بیشتر