کاریزما: آیا این یک ویژگی رهبری ضروری است؟
ماکس وبر، جامعه شناس، مفهوم رهبر کاریزماتیک را در اوایل قرن بیستم رایج کرد، اما در حدود یک قرن پس از مرگ وبر، “کاریزما” به عنوان یک مفهوم تکامل یافته است.
مانند رهبری، اعمال کاریزما یک فرآیند “جامعه” است.
امروزه این اصطلاح برای همه از ستاره های پاپ گرفته تا قهرمانان فوتبال و ستاره های تلویزیون واقعیت به کار می رود و در سال های اخیر به مفهوم “سلبریتی” نزدیک شده است. با این حال، بسیاری از ما افرادی را در زندگی معمولی و غیر سلبریتیمان میشناسیم که بیش از دیگران چیزی را فرافکنی میکنند و ممکن است آنها را کاریزماتیک توصیف کنیم.
کاریزما به معنای امروزی آن اغلب موقعیتی است و در واقع، حتی وبر استدلال می کرد که رهبر کاریزماتیک اغلب در مواقع بحران ظاهر می شود. اما بحرانها میگذرند، کسبوکار ادامه دارد، تیمها تغییر میکنند، و با این حال نیاز به رهبری قوی یکسان است. آیا کاریزما کلید رهبری قوی است یا چیز دیگری است؟
کاریزما و حس اجتماع
در مورد آن فکر کنید: ادغام شدن در اطراف فردی با کاریزما باعث ایجاد حس اجتماعی و تعلق می شود. و روانشناسان می گویند که احساس تعلق یک نیاز اساسی انسان درست مانند غذا و سرپناه است. کاریزما به معنای «قدرت ستاره» یا به نوعی متمایز شدن (به شیوه ای مثبت) از مردم عادی، مطمئناً می تواند باعث ایجاد حس اجتماعی شود، همانطور که در جنبش های مذهبی در طول تاریخ ثبت شده دیده شده است.
اما کاریزما برای ایجاد جامعه اجباری نیست: صداقت، ارتباط، تعهد و سخت کوشی الزامی است. مطمئناً یک فرد کاریزماتیک می تواند از ویژگی های فریبنده خود برای رهبری استفاده کند، اما می تواند از جذابیت برای اهداف پلید نیز استفاده کند.
کاریزما بدون شخصیت در نهایت توخالی است
در نهایت، این شخصیت و نه کاریزما است که یک ویژگی رهبری ضروری است. جالب اینجاست که اگرچه کلمات “شخصیت” و “کاریزما” چهار حرف اول مشترک دارند، اما از ریشه های متفاوتی می آیند. ریشه شخصیت به kharaktēr یونانی برمی گردد ، به معنای آنچه در روح نقش می بندد. کاریزما به خاریزما یونانی برمی گردد که به لطف یا هدیه الهی اشاره دارد. به عبارت دیگر، شخصیت چیزی است که ما در هسته اصلی آن قرار داریم، در حالی که کاریزما چیزی اضافی است.
شخصیت بدون کاریزما می تواند کوه ها را جابجا کند. کاریزمای بدون شخصیت ممکن است احساس عظمت ایجاد کند، اما نمی تواند آزمون زمان را تحمل کند.
رهبری، بر خلاف کاریزما، برای کار کردن به نورافکن روشن نیاز ندارد.
مردم می توانند کاریزمای خالی را تشخیص دهند
ما در عصر ارتباط، ارتباطات و اشتراکگذاری زندگی میکنیم، و فردی که دارای کاریزما بدون داشتن شخصیت قوی است، کار سختتری برای رهایی از آن دارد. شاید امروزه مردم نسبت به کاریزما بدبینتر باشند، یا شاید مردم کمتر از فراخوانی کاریزمای توخالی واهمه داشته باشند، اما تلاش برای رهبری بر اساس کاریزمایی که توسط چیزی پایدار و واقعی پشتیبانی نمیشود، در نهایت بیهوده است.
داشتن کاریزما ایرادی ندارد و در واقع می تواند به ایجاد حس اجتماع و ماموریت کمک کند. اما اصالت و فروتنی فقط باید وجود داشته باشد تا رهبری کار کند. هم برنامههای توسعه رهبری و هم مربیگری رهبری اغلب بر مهارتهایی مانند ارتباط و هوش هیجانی تمرکز میکنند تا اعتبار رهبر در رهبری آنها مشخص شود. اگر این افراد کاریزما داشته باشند، خوب است، اما این کاریزما نیست که پیشرو است: این یک شخصیت قوی است.
مهارت های رهبری که بیش از همه مهم است
افرادی که در موقعیت های رهبری قرار دارند می توانند (و باید) “مهارت های مردمی” خود را از طریق آموزش و تمرین، درست مانند سایر مهارت ها، توسعه دهند. رهبری از بسیاری جهات مربوط به توسعه جامعه ای از استعداد، توانایی و تعهد است و رهبران باید مهارت های لازم برای پرورش جامعه را داشته باشند – مهارت هایی مانند ارتباطات عالی و هوش هیجانی. هر گونه تمایلات کاریزماتیک طبیعی طبیعتاً با چنین آموزش و تمرینی نیز تقویت خواهد شد.
برنامه های توسعه رهبری و مربیگری رهبری باید بر آنچه در درازمدت به نتایج می رسد تمرکز کنند. کاریزما ممکن است پایدار باشد یا نباشد، اما شخصیت و مهارت های رهبری مطمئناً ماندگار هستند. کاریزما ممکن است یک ویژگی رهبری خوب باشد و در برخی شرایط می تواند مفید باشد. اما رهبران عاقلانه هستند که تلاش های خود را بر توسعه ویژگی های رهبری متمرکز کنند که اگر بخواهند تا حد امکان مؤثر باشند همیشه مهم بوده و خواهد بود.
اگر علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد رهبری هستید، از شما دعوت می کنم که کتاب های من و همچنین خدمات مربیگری و سخنوری من را بررسی کنید .
بدون نظر