ناسازگاری مشکلاتی را ایجاد می کند
تحولات در فناوری اطلاعات به دلیل «ناسازگاری» بین بخشهای مختلف زنجیره تأمین، بیش از راهحل، مشکلاتی را ایجاد کرده است. اطلاعات تنها زمانی به دانش تبدیل میشوند که ابزار پردازش آن در دسترس باشد و فرآیند پیام را «تحریف» نکند .
مانند صداهای درهم و برهم که در سالهای گذشته بر روی گوشیهای ترققطع میآمدند، مگر اینکه انبوهی از دادههایی که فناوری به بیرون میفرستد به شیوهای معنادار پردازش شود، پتانسیل “نقطه صفر” اطلاعات به عنوان دانش مفید به سختی قابل درک است.
برای اینکه این اتفاق بیفتد، “دروازه بانان” اطلاعات، تنظیم کننده های رسانه مبادله و در نهایت مصرف کنندگان این فرآیند، همگی باید یکدیگر را درک کنند و با همدیگر “صحبت کنند” تقریباً به همان شیوه ای که مکالمات بین گروه های مردم نتیجه می گیرد. در گفتگو فقط زمانی که یک اجماع اساسی در مورد موضوع وجود داشته باشد.
مارشال مک لوهان به قول معروف «رسانه پیام است». از این رو، بخش بعدی “اتصال” در تعیین میزان تنظیم این رسانه با پروتکل ها و استانداردهای رایج است که به رسانه خدمات می دهد. در نهایت، کاربران نهایی یا مصرفکنندگان باید از پتانسیلهای خود بهعنوان تأمینکننده یا تولیدکننده و مصرفکننده محتوا آگاه باشند که منجر به چیزی میشود که آلوین تافلر آن را «معرفیکنندگان» مینامد که همزمان محتوا تولید و مصرف میکنند.
نیاز به تبادل همزمان اطلاعات
با این پیشزمینه، آشکار میشود که تا زمانی که تمام بخشهای شبکه با یکدیگر هماهنگ نباشند، پیشرفتی حاصل میشود و از این رو، پیشرفتهای فناوری اطلاعات باعث ایجاد مشکلاتی در عدم هماهنگی هر بخش با دیگری شده است.
از این رو، مسائل مربوط به سانسور اینترنت، کنترل دسترسی به اطلاعات و در نهایت ناآگاهی خود کاربران، یک کوکتل قوی و کشنده ایجاد می کند که در آن وعده فناوری اطلاعات در کنار خطر عدم هماهنگی هر قسمت با دیگری قرار می گیرد. در اینجا این موضع است که هیچ نهاد واحدی وجود ندارد که مسئول “صدا” باشد.
در عوض، مسئله در اینجا یکی از «تکثر» است که ایجاد پیچیدگی می کند و وقتی «مرگ فاصله» (با رسانه مستقل بودن جغرافیا) را به دم اضافه می کنیم، چیزی که به دست می آید یک «برج بابل» مجازی است که پیام در آن قرار دارد. کم شده. از آنجایی که هنوز بین همه شرکتهای فناوری اطلاعات در مورد چگونگی تعامل برای تولید هم افزایی و با حفظ بی طرفی تنظیمکنندهها بدون دخالت، هیچ درکی وجود ندارد، مشکلات ناشی از آن اوضاع را برای همه افراد مرتبط بدتر کرده است.
همانطور که در مورد Telecom با “Ma Bell” و با Big Pharma اتفاق افتاد که در آن اندازه و ادغام از طریق ادغام و ادغام عادی برای کنترل بازار بود، شرکتهای IT خیلی زود متوجه شدند که مگر اینکه تمام جنبههای زنجیره تامین را کنترل کنند. به صورت عمودی و افقی، بعید است که قلب و ذهن مصرف کنندگان را تسخیر کنند.
باز بودن در مقابل کنترل
با این حال، گفتن این کار آسان تر از انجام آن بود، زیرا کل ساختمان فناوری اطلاعات حول محور “باز بودن” ساخته شده است، جایی که تا زمانی که یک بخش از زنجیره تامین نداند که دیگری به شیوه ای شفاف چه کاری انجام می دهد، نمی توانند با هم کار کنند. بنابراین، حتی اگر مایکروسافت سعی کرد تمام بخشهای زنجیره تامین را در اختیار داشته باشد، متوجه شد که رقبای زیرک مانند گوگل با ارائه نرمافزارهای پیشرفته و کاربرپسند از نظر فناوری، سلطه آن را کاهش دادند.
از این رو، نکته ای که باید در مورد IT به خاطر بسپارید این است که مانند جنگلی است که هیچ شخصیت غالبی در آن وجود ندارد و از آنجایی که فناوری مطابق با قانون مور و همچنین به صورت جهشی تکامل می یابد، سرعت گیج کننده تغییر به این معنی است که همیشه جایی برای جدیدتر وجود دارد. شرکت ها و پیشنهادات جدیدتری که راه حل های پیشرفته ارائه می کنند.
این بدان معناست که بدون درک روشنی از اینکه چه چیزی سازه را می سازد و چه چیزی از آن پشتیبانی می کند، تمثیل قدیمی مردان نابینا و فیل استعاره مناسبی است که در آن بازیگران مختلف در تاریکی در تلاش برای درک هیولایی به نام IT هستند. تکنفره در موقعیتی است که میتواند به درستی آن را فراخوانی کند.
اگرچه راه حل این امر ممکن است در انحصاراتی مانند مایکروسافت یافت شود که اتصال یکپارچه بین بخشهای مختلف زنجیره تامین را ارائه میدهند، همانطور که قبلا ذکر شد، IT طبیعتاً برای شعار “بزرگ زیباست” مناسب نیست و از آنجایی که فناوری اطلاعات مانند یک سیستم تطبیقی پیچیده ای که عمر خود را دارد و مطابق با پویایی نظریه سیستم تکامل می یابد، هر تلاشی برای “اجبار کردن” انحصارات در فناوری اطلاعات احتمالاً با شکست مواجه خواهد شد.
احمق کردن مردم
علاوه بر این، دامنه توجه کوتاهی است که اکثر کاربران را به خود معطوف می کند، گزینه هایی مانند استفاده از موتورهای جستجوی متعدد برای افزایش کیفیت جستجوی وب بعید به نظر می رسند زیرا ذهن کاربران به دلیل روش تکه تکه ای که در آن ما در حال “کم عمقی” شدن است. به دلیل استفاده گسترده از IT فکر کنید.
نکته اینجاست که هدف اولیه IT تشویق به عمق بود، اما با انبوه دستگاهها و ابزارها و رسانهها (اینترنت، بازیها، چند رسانهای) نتیجه نهایی «احمقکردن» کاربر معمولی بوده است. این منجر به وضعیتی شده است که به جای استفاده از فناوری اطلاعات برای اهداف معنادار، در سیل اطلاعات گم می شویم بدون اینکه آنها را به دانش پردازش کنیم. علاوه بر این، تا زمانی که مصرفکنندگان تفاوتهای ظریف تولید محتوا را به تنهایی درک نکنند، تعامل بین جنبههای تولید محتوا و در عین حال مصرف محتوا احتمالاً مشکلی است.
نتیجه
نیاز این ساعت، تلاشی هماهنگ از سوی همه ذینفعان برای تکامل گام های معنادار برای همکاری و تفاهم است. هر رسانه یا فناوری که در طول زمان تکامل مییابد، نیاز به تعادل سالم بین همه اجزا با نظارت کافی نظارتی دارد. با توجه به این واقعیت که بسیاری از قضات تفاوت های ظریف IT را درک نمی کنند، مشکل پیچیده تر می شود زیرا حل و فصل دعاوی قضایی زمان می برد.
همانطور که توماس فریدمن اشاره میکند، «تعیین عالی» مسائل ناشی از مالکیت محتوا، مناطق خاکستری بین دسترسی آزاد و گرفتن دادههای کاربر و همچنین تمایل شدید بسیاری از دولتها برای محدود کردن استقلال رسانه، همه را به همراه دارد. در یک “طوفان کامل” گرد هم بیایید که فراتر از یک تهدید به یک مشکل در مقیاس کامل تبدیل شده است.
بدون نظر