گروه Crankset برای رهبری یک تجارت موفق
چاک بلیکمن یک کارآفرین موفق، یک سخنران تحسین شده بین المللی، مشارکت کننده هفته نامه Inc.، نویسنده پرفروش و مشاور تجاری مشهور جهان است که 10 کسب و کار در هفت صنعت در چهار قاره ایجاد کرده است. او بنیانگذار و مدیر ارشد تحول گروه Crankset است. اخیراً از او درباره فلسفه رهبری و افکارش در مورد اینکه رهبران برای آماده شدن برای آینده کسب و کار چه کاری باید انجام دهند، پرسیدیم. در اینجا چیزی است که او باید بگوید:
چگونه اینقدر به کارآفرینی علاقه مند شدید؟ چرا عاشق راه اندازی کسب و کار هستید؟
بسیاری از مردم در زندگی خود یک کسب و کار راه اندازی می کنند و کاری را که دوست دارند انجام می دهند. برخی دیگر از ما کارآفرینان درمان ناپذیری هستیم که مرتباً به کارهایی می پردازیم که هیچ تجربه ای در انجام آن ندارند. من در حال گذر از زندگی هستم و سؤالی را می پرسم که بیش از 30 سال پیش از مرد دیگری یاد گرفتم: «چرا کاری را که دیگران می توانند و انجام خواهند داد، انجام دهند، در حالی که کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد که دیگران نمی توانند یا نمی توانند انجام دهند؟ ” می دانم، عجیب است – نه برای همه. اما صبح ها مرا از رختخواب بلند می کند.
برخی از مهمترین درس هایی که از زمان شروع کارتان آموخته اید چه بوده است؟
من به سختی آموخته ام که چیزهای عمیق همیشه ساده هستند. و صاحبان کسب و کار باید همیشه به سمت چیزی که شما می خواهید حرکت کنند، نه دوری از چیزی که شما نمی خواهید.
نصیحتی که دوست داشتی یکی زودتر بهت می گفت چیه؟
من دو نصیحت دارم: هرگز این مهم نیست که برنامه شما چقدر خوب است، مهم این است که چقدر به برنامه بدی که دارید متعهد هستید. تعهد همه چیز است. شاخص شماره 1 موفقیت سرعت اجرا و شماره 2 زمان در بازار است (بولداگ باشید). به طور خلاصه، 1. حرکت کنید، 2. در حرکت بمانید. (اکنون اجرا کنید. در حالی که دارید عالی است.)
فلسفه مدیریت شما چیست؟ رهبران کسبوکار چگونه میتوانند به تیمهای خود در انجام کارهای عالی کمک کنند؟
هنر مدیریت سنتی شامل برنامه ریزی، سازماندهی، کارکنان، کنترل و «دستکاری سرمایه انسانی» است. در فرض افتضاح مدل مدیریت سنتی، مردم «سرمایه» هستند که باید دستکاری و کنترل شوند. در مقابل، هنر رهبری این است که بدانیم رهبر چقدر باید تصمیم بگیرد. ریکاردو سملر، معمار پشت Semco، یک شرکت برزیلی عصر مشارکت 800 میلیون دلاری (با 3000 سهامدار، اما بدون مدیر)، به تازگی دهمین سالگرد تصمیم نگرفتن خود را جشن گرفت. این رهبری فوقالعاده است، همان رهبری که همه ما باید با آموزش دیگران برای «حل و تصمیمگیری» و سپس خروج از مسیرشان آرزو داشته باشیم. این کار به این دلیل کار می کند که Semler و دیگر رهبران Semco دیگران را برای حل مشکلات و تصمیم گیری آموزش داده اند. از سر راه خارج شده، رهبران اکنون آزادند که از حل کردن و تصمیم گیری دست بردارند و در عوض سؤال بپرسند و به آینده فکر کنند. اگر برای دیگران تصمیم می گیرید، در حال مدیریت هستید. اگر فقط سؤال میپرسید، پیشرو هستید.
راه اندازی کسب و کار در کشورهای مختلف و در صنایع مختلف چگونه به نحوه اداره کسب و کار شما کمک کرده است؟
در کار با شرکتهای چهار قاره، هفت نوع رایج فرهنگ شرکتی را دیدهایم. فرهنگ زندانیان، فرهنگ محور و سخنور، فرهنگ دست مزدور، فرهنگ خانواده، فرهنگ متحدین، فرهنگ دوستان و فرهنگ جامعه. این مدل عصر مشارکت است و در شرکت هایی از دو نفر تا 10000 نفر که امروزه آن را تمرین می کنند کار می کند. فرهنگ جامعه، در ساختار خود، بسیار شبیه کارکرد یک شهر است. هر شهر دارای سلسله مراتب واضح است. این یک “فرهنگ دوستان/هیپی” نیست. هر شهر دارای یک شهردار (یا سایر تصمیمگیرندگان یا تصمیمگیرندگان ارشد)، شورای شهر (تیم رهبری)، رهبران گروههای عملکردی و بسیاری دیگر است که همگی نوعی رابطه مسئولیتپذیری دارند، چه با یک تیم یا یک فرد واحد.
سلسله مراتب واضح به معنای یک سلسله مراتب شدید از بالا به پایین نیست. یک بشقاب ماهواره ای برای نشان دادن مدل جامعه که در شرکت های با اندازه های مختلف در سرتاسر جهان جا افتاده است. در این مدل، رهبران به عنوان خدمتگزار در پایین ترین نقطه قرار دارند، نه یک طبقه ممتاز. سلسله مراتب با اعطای بیشتر رهبری و تصمیم گیری به گروه بسیار گسترده تری از افراد، مورد تأکید قرار نمی گیرد. واقعا به همه بشقاب ماهواره ای اجازه می دهد تا رهبری و تصمیم گیری از فردی به فرد دیگر در صورت نیاز برای دستیابی به هدف حرکت کند. گاهی اوقات، رئیس شرکت، خود را در لبه بشقاب ماهوارهای میبیند، در حالی که فرد دیگری در مرکز آن قرار دارد و تصمیم میگیرد. رهبران بزرگ می دانند چه زمانی باید از سر راه بروند و تا جایی که می توانند این کار را انجام دهند.
عادت بد شماره 1 که در بیشتر شرکت هایی که با آنها کار می کنید، پیدا می کنید چیست؟
بسیاری از ما کار خود را به عنوان کارمند شروع کردیم که در زمان بیشتری پول بیشتری به دست می آوریم. سپس آن عادت بد را به مالکیت کسب و کارمان منتقل کردیم. بس کن! یک کارمند اینطور فکر می کند، اما یک ذینفع اینطور فکر نمی کند (کارکنان منسوخ شده اند – این یک عادت بد برای کارکنان و سهامداران است، نه فقط مالکان). اگر شما به عنوان یک صاحب کسب و کار می خواهید یک کسب و کار موفق ایجاد کنید، نمی توانید این عادت قدیمی عصر صنعتی را نیز به کار بگیرید.
بنابراین بازی اصلی که برای تحقق بخشیدن به چشم انداز خود و انجام ماموریت خود (و برای بدست آوردن یک زندگی) انجام می دهید این است:
- به طور مداوم درآمد شرکت خود را افزایش دهید در حالی که به طور مداوم زمانی را که باید برای به دست آوردن آن درآمد صرف کنید، کاهش دهید.
- هر صاحب کسب و کار موفق در هر اندازه شرکت، کوچک تا بزرگ، این را به عنوان بازی اصلی خود بازی می کند.
کسب و کارهای موفق صرف نظر از اینکه در چه کشوری یا صنعتی هستند چه وجه مشترکی دارند؟
همه صاحبان کسب و کار به جامعه نیاز دارند … آنها به چشمان بیرونی به تجارت خود نیاز دارند. من به دیگران نیاز دارم تا نقاط کور را بگیرند و تعادل و کامل بودن را به رهبری من بیاورند. هیچ یک از ما نمی توانیم همه چیز را بفهمیم، و آنقدر ذهنی هستیم و خیلی به کسب و کار خود نزدیک هستیم که نمی توانیم چاله ها را ببینیم. صاحبان مشاغلی که قصد استفاده از کسب و کار خود را برای ایجاد موفقیت و اهمیت دارند، همگی دارای مشاوران همتا، مربیان، گروه های مشاور یا دیگرانی هستند که می توانند با کسب و کارشان صحبت کنند.
امروز چه روند یا سرفصل های تجاری را به دقت دنبال می کنید؟ چرا؟
در اینجا چهار روند وجود دارد که من آنها را دنبال می کنم و می توانم با مفهوم سن مشارکت دنبال کنم.
روند شماره 1:
Crowdsourcing و خدمات Crowdsource. مردم در همه جا کار خواهند کرد و برخی هرگز ملاقات نخواهند کرد. کار به موقع باعث کاهش تعداد کارکنان دائمی می شود. بهره وری مهم تر از دور زدن رئیس خواهد بود. 30 درصد از نیروی کار ژاپن در حال حاضر از جمعیت استفاده می شود. مفهوم سن مشارکت: فیل بزرگ در اتاق این است که بوسیدن برای پوشاندن بهره وری بد برای کارمندان بسیار سخت تر از راه دور خواهد بود. مرد تنبل با شخصیت عالی ممکن است در واقع مجبور شود کار را شروع کند.
روند شماره 2:
بهره وری در خروجی اندازه گیری می شود، نه ساعت. این مطالعه می گوید که کل جهان در این مسیر حرکت می کند. مفهوم سن مشارکت: این یک فرهنگ مبتنی بر نتایج است که جایگزین فرهنگ سنتی مبتنی بر زمان می شود. در شرکت ما هیچ ساعت اداری و مرخصی یا بیماری نداریم. ما از مردم انتظار داریم که تولید کنند و سپس با سگ خود بازی کنند (یا برعکس). عصر صنعتی به ما آموخت که زمان را با پول مبادله کنیم، اما در اقتصاد پست مدرن، زمان پول جدید است. مردم خواهان آزادی از 9-5 هستند و اگر مانند بزرگسالانی که مسئول بهره وری آنها هستند رفتار شود، بیشتر تولید خواهند کرد.
روند شماره 3:
ارزش ها در مقابل قوانین ارزشهایی که ابتکار شخصی را هدایت و تشویق میکنند، از قوانینی که افراد را در خود فرو میبرند، افکارشان را کسلکننده میکنند و از نوآوری باز میدارند، رایجتر خواهند بود. مفهوم سن مشارکت: این روند اهمیت استخدام افرادی را برجسته می کند که ارزش های شما را منعکس می کنند و می توانید به آنها اعتماد کنید (زیرا دیگر زمان را نمی سنجید، بلکه نتایج را اندازه می گیرید). تحقیقات استفن کاوی نشان داد که اعتماد کارفرما/کارمند یکی از با ارزش ترین عوامل در بهره وری فردی است. در آینده، استخدام برای فرهنگ، که آموزش داده نمی شود، جایگزین استخدام برای مهارت هایی می شود که قابل آموزش است. کارمندان ماهر باید یاد بگیرند که در جامعه تجاری زندگی کنند، نه اینکه فقط در خلاء تولید کنند.
روند شماره 4:
نوآوری به رهبری کارکنان بهترین نوآوری از «پایین به بالا» حاصل خواهد شد، نه از بخش مدیریت یا تحقیق و توسعه. مفهوم سن مشارکت: وقتی با ارزشها و نه قوانین رهبری میکنیم، کارمندان (کودکان تحت نظارت) را به ذینفعان (بزرگسالان خودگردان) تبدیل میکنیم. ذینفعان مسئولیت زمان خود را بر عهده می گیرند و بدون نظارت نتیجه می گیرند. مهمتر از آن، آنها با ایده های عالی در مورد چگونگی پیشرفت شرکت خواهند آمد. مدیریت مجبور نیست به کارکنان بگوید چه کاری انجام دهند. ذینفعان نوآورانی خواهند بود که شرکت را به جلو می برند.
چه منابع یا ابزارهایی را برای کارآفرینان نوپا توصیه می کنید؟
من به روش سخت یاد گرفته ام که چگونه یک کسب و کار موفق بسازم. پس از حضور در سنگرها و راه اندازی 10 شرکت مختلف، با ابزارها، متدولوژی ها و فرآیندهای زیادی برخورد کردم که کار می کنند. همه به شما کمک می کند از تردمیل خارج شوید و در زمان کمتری درآمد بیشتری کسب کنید. به همین دلیل است که من دو کتابم را نوشتم… تا به دیگران کمک کنم که اشتباهاتی را که من مرتکب شدم مرتکب نشوند.
نقل قول مورد علاقه من:
«اگر به اندازه کافی به دیگران کمک کنید تا به آنچه میخواهند برسند، به هر آنچه در زندگی میخواهید خواهید رسید.» – زیگ زیگلار
برنامه/منابع(های) تجاری مورد علاقه من:
- توییتر
- توصیه کتاب من: جان مک کورمک: خودساخته در آمریکا: صحبت ساده برای مردم ساده درباره معنای موفقیت
بدون نظر