کوچینگ اجرایی ذهن های پیشرو در مدیریت استرس
دکتر دیوید برندل موسس و مدیر Leading Minds Executive Coaching, LLC و یکی از بنیانگذاران Strategy of Mind, LLC است. ما اخیراً با او در مورد اهمیت مدیریت استرس برای رهبران صحبت کردیم، در اینجا چیزی است که او باید بگوید:
در ذهن شما، چه چیزی یک فرد را به یک رهبر بزرگ تبدیل می کند؟
رهبران بزرگ چشم انداز و ارزش های خود را به مردم الهام می بخشند. آنها اهداف روشنی را بیان می کنند و گفتگو را با دیگران در مورد چگونگی شکل دادن و دستیابی به آن اهداف در طول زمان ترویج می کنند. علاوه بر این، آنها به دیگران قدرت میدهند تا خودشان فکر کنند و تبدیل به عوامل فعال برای موفقیت شوند. بهجای مدیریت خرد، رهبران بزرگ با افراد با استعدادی همکاری میکنند که میتوانند با روشهای خلاقانهای که از نقاط قوت شخصی و سبک کاری منحصربهفرد آنها استفاده میکند، به نتایجی دست یابند. در عین حال، رهبران بزرگ همیشه از نظر احساسی حضور دارند و برای حمایت و کمک به همکاران یا کارمندان خود که ممکن است به نوعی با مشکل مواجه شوند، در دسترس هستند. در این شرایط، رهبران بزرگ در خدمت تقویت گفتوگو درباره رویکردها و راهحلهای جدید احتمالی، پرسشهای قدرتمند و بدون پایان میپرسند.
رایجترین مشکلات یا ناراحتیهایی که مشتریان شما با آنها مواجه میشوند چیست؟
مشتریان من معمولاً در حال عبور از یک تغییر اساسی در حرفه و/یا زندگی شخصی خود هستند. در برخی موارد، آنها تحت استرس و غرق در از دست دادن شغل اخیر، بررسی عملکرد منفی، شکست مالی یا زیان بزرگ (مانند طلاق یا مرگ یکی از عزیزان) هستند. در شرایط دیگر، آنها با چگونگی ایجاد یک مجموعه مهارت جدید در زمینه تغییر شغل دست و پنجه نرم می کنند، مانند ارتقاء از یک شغل بسیار فنی به یک نقش رهبری استراتژیک که در آن باید نوآوری کنند، یک تیم را مدیریت کنند، و توسعه دهند. مهارت های ارتباطی بهتر و “حضور اجرایی”. هنگام مربیگری این افراد، هدف من کمک به آنها برای مدیریت استرس، توسعه خودآگاهی در مورد نقاط قوت آنها، تفکر خلاقانه در مورد مراحل بعدی و اجرای یک برنامه عملی مشخص برای سازگاری و موفقیت در آینده است.
وقتی نوبت به بهبود نحوه رهبری آنها میرسد، چه توصیههایی را بارها و بارها برای مدیران تکرار میکنید؟
با خودآگاهی شروع کنید – به روشی صادقانه به درون خود نگاه کنید. ارزش های شما چیست و چه چیزی به زندگی شما در محل کار و خانه معنا می بخشد؟ در عین حال، آیا به خوبی از خود مراقبت می کنید؟ در ابتدای کار مربیگری، من با مشتریان در مورد مدیریت استرس چک می کنم و برنامه خواب سالم، ورزش منظم، تغذیه خوب و استراتژی های تمرکز حواس مانند مدیتیشن را به روشی واقع بینانه در زندگی روزمره آنها توصیه می کنم. هنگامی که این بلوکهای ساختمانی اساسی مراقبت از خود و خودآگاهی مورد توجه قرار میگیرند، مدیران اجرایی میتوانند به سمت وظایف مرتبه بالاتری مانند تفکر استراتژیک، افزایش ارتباطات بین فردی، حضور رهبری و ایجاد انگیزه در دیگران برای بهرهوری و اجرای چشمانداز حرکت کنند. شرکت یا سازمان.
چرا مدیریت استرس جزء مهمی برای رهبری موثرتر است؟
مردم زمانی که آرام، متمرکز و تامل برانگیز باشند، به وضوح فکر می کنند و تصمیم درستی می گیرند. سطوح بالای استرس برای مغز مضر است – می تواند منجر به استدلال نادرست، برنامه ریزی ضعیف، تصمیم گیری تکانشی، عصبانیت و تحریک پذیری نسبت به دیگران، و (گاهی) نتایج فاجعه آمیزی برای افراد و مشاغل آنها شود. با توجه به شرکت هایی که به عملکرد سالم مغز و استعداد اجتماعی رهبران وابسته هستند، نمی توان اهمیت مدیریت استرس را نادیده گرفت. در اینجا نیز میتواند اثر قطرهای داشته باشد. استرس مسری است. هنگامی که رهبران استرس را به درستی مدیریت نمی کنند، در سازمان منتشر می شود و سایر افراد رنج می برند و عملکرد ضعیفی دارند. از سوی دیگر، رهبران آگاه و متمرکزی که عزم آرامی را تحت فشار نشان میدهند، تمایل دارند همان ویژگیهای رفتاری را در افراد در سراسر سازمان ایجاد کنند.
برای مدیریت استرس چه روش ها یا راهکارهایی را به مدیران پیشنهاد می کنید؟
من با اکثر مراجعین در مطب خود کار می کنم تا یک برنامه رفتاری درست ایجاد کنم و به آن پایبند باشم که شامل خواب منظم، ورزش شدید، عادات غذایی مغذی، زمان استراحت ذهنی، زمان با کیفیت با دوستان و خانواده و سایر رفتارهای سالم است. در بسیاری از موارد، من مشتریان را به یک همکار نزدیک در تمرین مربیگری خود ( Emmie Roe Stamell ) ارجاع میدهم تا در مورد چگونگی گنجاندن استراتژیهای تمرکز حواس (مانند یوگا و مدیتیشن) در برنامههای روزمرهشان مشورت کنند. برای من مهم است که به مشتریان خود به عنوان یک شریک مسئولیت پذیر در مورد مدیریت استرس خدمت کنم. در هر جلسه، با آنها بررسی میکنم که تکنیکهای مدیریت استرس آنها چگونه کار میکند، چه چیزی ممکن است مانع پایبندی به برنامه شود، و چگونه میتوانیم به طور مداوم برنامه را طوری تنظیم کنیم که بهترین نیازهای آنها را برآورده کند.
طرز فکر مثبت چه نقشی در توانایی یک فرد برای رهبری دارد؟
ذهنیت مثبت برای موفقیت به عنوان یک رهبر کاملا ضروری است. تحقیقات روانشناسی شناختی بارها و بارها ثابت کرده است که افکار ما احساسات و رفتارهای ما را – برای خوب یا بد – هدایت می کنند. رهبرانی که افکار مثبت، امیدبخش و رویایی را انتخاب می کنند – در عین حال با واقعیت تعدیل می شوند – به مراتب بیشتر از کسانی که باورهای خود محدود کننده را در مورد پتانسیل خود انتخاب می کنند، دست می یابند. وظیفه من به عنوان یک مربی این است که با دقت به نکات ظریف کلمات و باورهایی که مشتریانم بیان می کنند گوش دهم. اغلب اوقات من به اظهارات خود محدود کننده ای اشاره می کنم که برای مشتری نه درست است و نه سازنده. به اشتراک گذاشتن این بینش به مشتری این امکان را می دهد که در باورهای خود تجدید نظر کند و به طور فعال ذهنیتی دقیق و امیدوارکننده را انتخاب کند که احتمال موفقیت بیشتری دارد.
چگونه رهبران می توانند طرز فکر خود را برای موثرتر شدن تنظیم کنند؟
این سازگاری شناختی مستلزم کار خود انضباطی از سوی رهبر است. من اغلب به مشتریان خود آموزش می دهم تا یک دفتر روزانه از افکار منفی و خود محدود کننده خود داشته باشند. تأمل در محتوای مجله اغلب تمایلات شناختی خاصی را برجسته می کند که مشتری را عقب نگه می دارد. هنگامی که این تمایلات درک شوند، مشتری می تواند برنامه ای را برای تغییر الگوی تفکر به شیوه ای آگاهانه اجرا کند.
یک رهبر در حال توسعه ممکن است نیاز داشته باشد که به معنای واقعی کلمه یک فکر را کنار بگذارد (مثلاً «مدیریت شخصیتهای این تیم یک کابوس است») و آن را با یک فکر مثبت جایگزین کند (مثلاً، «چه فرصت عالی برای کشف اینکه چگونه یک تیم متنوع را رهبری کنید. با طیف گسترده ای از شخصیت های قوی و جالب”). تحقیقات اخیر روانشناسی شناختی مزایای قدرتمند تبدیل افکار در مورد استرس به افکار در مورد چالش ها و فرصت ها را نشان داده است. کوچینگ اجرایی می تواند به رهبران خاصی کمک کند تا این عادت ذهنی توانمندساز را توسعه دهند. من در مورد این فرآیند نوشتم و خلاصههای مرتبط از تمرین مربیگری اجرایی خود را در مقاله مروری کسبوکار هاروارد با عنوان « استرس یک تهدید نیست، سیگنالی برای تغییر است» ارائه کردم.
شکل گیری ذهنیت ها و رفتارهای جدید می تواند چالش برانگیز باشد. کلیدهای ایجاد عادات جدید که منجر به رهبری بهتر می شود چیست؟
پاسخ در اینجا مانند پاسخ به سوال در مورد چگونگی رسیدن به سالن کارنگی است: تمرین، تمرین، تمرین. تکرار افکار و رفتارهای مثبت در توسعه رهبری کاملا ضروری است. در اوایل فرآیند، رهبران می توانند از داشتن یک مربی یا مربی که به عنوان یک شریک مسئولیت پذیر برای اطمینان از قوی و مداوم بودن تکرار عمل می کند، بهره مند شوند. همانطور که این عادت شکل می گیرد، رهبران اغلب می توانند تلاش را با حمایت یا نظارت خارجی کمتر حفظ کنند. مشتریانی که از مزایای قدرتمند عادات جدید آگاه هستند – همراه با خطرات اساسی عدم ایجاد تغییرات ضروری – تمایل دارند در طول زمان انگیزه بیشتری داشته باشند. اگر و زمانی که آنها از برنامه منحرف شوند، امیدواریم بینش یا بازخورد خود از یک همکار مورد اعتماد به رهبر کمک کند تا سریعاً به مسیر خود بازگردد.
بدون نظر