تیم رهبری شما چقدر موثر است؟ در اینجا نحوه پیدا کردن این موضوع آمده است.
رهبری باید نتیجه بگیرد وگرنه داشتن آن چه فایده ای دارد؟
دستیابی به برتری در دنیای تجارت امروز نیازمند کار گروهی است.
منطقی است که تیمی با یک رهبر قوی بهتر از همان تیم بدون یک رهبر قوی عمل می کند. رهبران کمک می کنند تا اطمینان حاصل شود که هر کاری که باید انجام شود، انجام می شود و از مهارت های افراد به بهترین شکل استفاده می شود.
اما چگونه می توان اثربخشی یک تیم را اندازه گیری کرد؟ مطمئناً به اندازه اندازهگیری درآمدهای فصلی ساده نیست، اما میتوان آن را انجام داد. مفید است که تیمها را بهعنوان متوازن کننده نتایج و فرهنگ در نظر بگیریم، این همان چیزی است که گوگل بهترین ترکیب را در تلاش خود برای تعیین اینکه چه چیزی تیم «ایدهآل» را تشکیل میدهد، میداند .
بهترین تعادل بین نتایج و فرهنگ تیم ها
از تیمها انتظار میرود که به نتایجی دست یابند، چه بسکتبال بازی کنند یا یک مشتری جدید پیدا کنند. هدف، البته، گرفتن بهترین نتایج ممکن از تیم، با اطمینان از داشتن اهداف، آموزش و منابع مورد نیاز است. حتی تیمی که بیشترین شیمی تعاملی را دارد، اگر نتیجه نگیرد یا به طور مداوم در رسیدن به اهداف شکست بخورد، مدت زیادی کنار هم نمی ماند.
در همان زمان، اگر فرهنگ تیم سمی باشد، تیم هایی که نتایج شگفت انگیزی کسب می کنند، می توانند منفجر شوند. اگر پویایی تیم ناسالم باشد، هیچ راهی برای حفظ نتایج عالی در طول زمان وجود ندارد. یک نفر دست از کار می کشد، کار دیگران را رها می کند یا عمداً خرابکاری می کند، و نتایج به سرعت آن سمیت را منعکس می کند.
نتایج باید به اهداف نگاشت. فرهنگ باید به نتایج کمک کند
اثربخشی تیم تا حدی به دلیل دستیابی به هدف است و تا حدودی به دلیل تمایل اعضای تیم به این است که بخشی از آن باشند. بنابراین، برای رهبران تیم مهم است که اطمینان حاصل کنند که همه می دانند اهداف تیمی و اهداف فردی چیست، و میزان دستیابی به اهداف و مقاصد را اندازه گیری کنند و همه (از جمله خودشان) را مسئول بدانند.
اما برای رهبران تیم نیز بسیار مهم است که فرهنگ تیم را زیر نظر داشته باشند و صادقانه ارزیابی کنند که آیا به نتایج کمک می کند یا از آنها می کاهد. شاید فرهنگ تیمی به طور کلی قوی باشد، اما یک یا دو نفر احساس میکنند که بار سنگینی را به دوش میکشند. یا شاید یکی از اعضای تیم احساس می کند که مسئولیت کافی به آنها داده نمی شود. این وظیفه رهبران تیم است که کاستی های فرهنگی را بشناسند و به رفع آنها بپردازند.
این به رهبری تیم بستگی دارد که مطمئن شود فرهنگ تیم منجر به نتایج می شود و از آنها کم نمی کند.
سعی نکنید همه چیز را یکجا اندازه گیری کنید
وقتی تازه شروع به اندازهگیری اثربخشی تیم کردید، از کوچک شروع کنید. شاید بتوانید یک پروژه تیمی را به عنوان یک مورد آزمایشی تعیین کنید، تعداد انگشت شماری از KPIهای قابل سنجش را تنظیم کنید، اندازهگیریهای پایه را انجام دهید و سپس در پایان پروژه دوباره آنها را اندازهگیری کنید. همچنین باید بهترین راهها را برای تبدیل آن نتایج KPI به تأثیر نهایی تعیین کنید. اندازهگیری اثربخشی تیم بر حسب دلار و سنت، کل ماجرا نیست، اما توجه مدیران را به خود جلب میکند و کمک میکند تیمهای قوی بتوانند به کار خود ادامه دهند.
به عنوان یک رهبر تیم آسان نیست که بین نیاز به اندازه گیری اثربخشی تیم و نیاز به نشان دادن اینکه به تیم خود برای انجام بهترین کار اعتماد دارید، تعادل برقرار کنید. اگر به برنامههای توسعه رهبری با کیفیت بالا دسترسی دارید، میتوانید راههایی را بیاموزید تا بین نیاز به حفظ یک فرهنگ قوی و نیاز به نشان دادن نتایج نهایی به افراد بالاتر تعادل ایجاد کنید.
مربیگری رهبری همچنین می تواند به رهبران تیم کمک کند تا یاد بگیرند که چگونه معیارهای معناداری را ایجاد کنند، مسئولیت پذیری را نشان دهند و اعضای تیم را پاسخگو نگه دارند بدون اینکه فرهنگ تیمی قوی را قربانی کنند. مهارت های ارتباطی عالی کلید اصلی است و مربیان رهبری اغلب به مشتریان خود در این شایستگی حیاتی کمک می کنند.
رهبری قوی چیزی است که تیم هایی را که عملکرد «به اندازه کافی خوب» دارند از تیم هایی که به طور معمول فراتر از انتظارات هستند جدا می کند. یاد بگیرید که مسئولیت پذیری نتایج را با فرهنگ تیمی منسجم و حمایتی متعادل کنید و در مسیر دومی قرار دارید. بیاموزید که چگونه در حین ساختن تیمی که چیزی بیشتر از مجموع اعضای فردی آن است، به نتایج برجسته برسید.
بدون نظر