چگونه برنامه های آموزش رهبری به سیاست محل کار می پردازند
تعریف «سیاست محل کار» دشوار است، اما همه ما آن را تجربه کردهایم زیرا در مورد رفتار، قدرت، اقتدار و نفوذ انسان است. در مثبت ترین تجسم، سیاست اداری مربوط به ایجاد تعادل بین بسیاری از دیدگاه های متنوع طرف های ذینفع است.
«سیاست محل کار» لزوماً یک اصطلاح منفی نیست.
با این حال، در بدترین حالت، سیاست اداری مربوط به روش های خود خدمتی برای کسب یا حفظ نفوذ یا اقتدار است و می تواند یک سازمان را از درون نابود کند. اینکه رهبران چگونه سیاست اداری را مدیریت می کنند، یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده میزان موفقیت رهبران و میزان موفقیت کلی سازمان است.
نادیده گرفتن سیاست محل کار یا تظاهر به اینکه وجود ندارد فایده ای ندارد. حتی بینقصترین کسبوکارها نیز سیاست داخلی دارند. تفاوت این است که شرکت های خوب از آن به طور مثبت استفاده می کنند تا دنده هایی را که باعث فعالیت شرکت می شود روغن کاری کنند. برنامه های آموزش رهبری نمی توانند اهمیت سیاست های محل کار را نادیده بگیرند و باید رهبران فعلی و آینده را برای مدیریت ماهرانه آن تجهیز کنند.
سیاست بد در مقابل سیاست خوب
سیاست اداری “بد” را می توان با افعالی که برای توصیف رفتار مردم استفاده می شود شناسایی کرد. آنها «زاویه می زنند» یا «مانور می دهند» یا بدتر «خنجر می زنند». در دفاتری با سیاست بد، مردم به طور استعاری «زیر اتوبوس انداخته میشوند» یا بهطور دیگری قربانی تلاشهای دیگران برای پیشرفت شخصی میشوند. گاهی اوقات تنها راه “کنار آمدن” با چنین محیط کاری سمی، ترک است.
سیاست خوب همچنان شامل پیشبرد منافع فردی است، اما نه به قیمت به خطر انداختن حقوق دیگران یا منافع مشروع سازمانی. اقدامات انجام شده در یک محیط سیاسی مثبت هدف بالاتری را دنبال می کند و انتقاد سازنده را به دنبال دارد. آنها منافع یک نفر را با هدر دادن منافع دیگری پیش نمی برند.
درک چگونگی تصمیم گیری
رهبران و اعضای تیم به طور یکسان باید نه تنها درک کنند که چه کسی تصمیم می گیرد، بلکه چگونه تصمیم گیری می شود. همیشه مشخص نیست که چه کسی ضربات را می زند، اما درک اینکه چگونه تصمیمات گرفته می شود برای هر یک از اعضای تیم بسیار ارزشمند است. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است مجبور شود فرآیند تصمیم گیری را پس از دریافت یک قرارداد دولتی برای اجرای مقررات تغییر دهد. وقتی این اتفاق میافتد، ضروری است که همه بفهمند که چرا اکنون باید گامهای خاصی برداشته شود و چه کسی باید آنها را بردارد.
مردم نه تنها باید بدانند که چه کسی تصمیم می گیرد، بلکه باید بدانند که چگونه تصمیم می گیرد.
یادگیری نحوه تصمیم گیری بخشی درک نقش ها و سازمان شرکت و بخشی گوش دادن و مشاهده است. وقتی همه اعضای تیم فرآیند تصمیمگیری و خود تصمیمگیرندگان را درک میکنند، برای افراد آسانتر میشود که بدانند چگونه ایدههای خود را توسعه دهند و مردم را وادار به شنیدن کنند.
رهبران موثر چگونه سیاست را مدیریت می کنند
سیاست های محل کار بسیار گسترده تر از آن است که بتوان با دستورالعمل های یکسانی درباره نحوه مدیریت رهبران آن را مورد بررسی قرار داد. با این حال، همیشه با ایجاد روابط شروع می شود و نیاز به درک چندین مفهوم کلیدی دارد:
- درک اینکه معنای عمل به دیدگاه بستگی دارد – به عبارت دیگر، یک تصمیم برای افراد مختلف در نقش های مختلف متفاوت به نظر می رسد. بنابراین، درک همه نقش های تیم حیاتی است.
- درک اهمیت فرآیند، خط مشی و ساختار و دانستن اینکه چه زمانی این ساختارها ناکافی هستند.
- درک این نکته که هیچ محیط کاری خالی از احساسات نیست و دانستن اینکه چگونه احساسات برانگیخته می شوند و چه احساسات مختلف بر بهره وری و روحیه تأثیر می گذارد.
- تعیین این که اعمال باید با نیات همسو باشد و تعیین اینکه مردم باید بدانند که نیت های خاص چگونه با اعمال و انتخاب ها مطابقت دارند.
بهترین برنامه های آموزشی رهبری، رهبرانی را به وجود می آورد که الگوبرداری می کنند و با صداقت عمل می کنند. آنها واقعیتهایی مانند تیمهای پراکنده جغرافیایی امروزی و کارگران از راه دور را توضیح میدهند و به رهبران کمک میکنند مهارتها و تکنیکهای گوش دادن را توسعه دهند که در دورهای که بیشتر ارتباطات بهجای چهره به چهره انجام میشود، به صورت الکترونیکی انجام میشود.
و در نهایت، برنامههای آموزشی رهبری به رهبران کمک میکند تا اهمیت کاوش در دیدگاههایی غیر از دیدگاه خودشان را درک کنند. درک دیدگاههای دیگران لزوماً نحوه انجام کارها یا تصمیمات نهایی را تغییر نمیدهد، اما زمینه را برای ارتباطات شفافتر و سازندهتر فراهم میکند، که یکی از مهمترین راهها برای رسیدگی به سیاستهای اداری بد است.
آموزش رهبری ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ سازمانی دارد.
بدون نظر