چگونه سخنرانان تجاری برتر از برنامه های آسانسور برای دستیابی به موفقیت استفاده می کنند
با مربی زمین آشنا شوید که به مشتریان کمک کرده است تا در کوسه تانک ، لانه اژدها در کانادا و حتی کوسه تانک – استرالیا فرود بیایند : قهرمان ملی زمین آسانسور ایالات متحده، کریس وست فال . ما اخیراً با کریس در مورد عناصر یک بازی آسانسور برنده گپ زدیم و یاد گرفتیم که چرا رهبران شرکتها باید داستاننویسان ماهری باشند و برندهای مؤثری را توسعه دهند تا در قرن بیست و یکم موفق شوند.
چطور شد که قهرمان ملی آسانسور شدی؟
همه چیز با یک توییت شروع شد. من در فید توییتر خود چیزی در مورد مسابقه ملی آسانسور دیدم که به دنبال بهترین سخنرانی دو دقیقه ای در کشور بود. و من فکر کردم: “چرا که نه؟” من قبلاً در موضوعات مختلف (از جمله زمین آسانسور) مدیران اجرایی را مربیگری می کردم، بنابراین تصمیم گرفتم تلاش کنم. من یک ویدیو ضبط کردم و در مسابقه شرکت کردم. من مجبور شدم در رسانه های اجتماعی رای بیاورم. اما متأسفانه در رتبه دوم قرار گرفتم.
خوب، این تجربه خوبی بود، فکر کردم. مانند بسیاری از چیزهای زندگی، احساس میکردم بهترین کاری را که میتوانم انجام دادهام، اما نتیجه متفاوت از آن چیزی بود که انتظار داشتم. بعد تلفن زنگ خورد. جفری هایزلت از تلویزیون بلومبرگ، هماهنگ کننده مسابقه بود. او به من گفت که با وجود اینکه رتبه دوم را در رای گیری کسب کردم، تیم او ویدیوی من را بررسی کردند. مانند یک پایان غافلگیرکننده در برنامه تلویزیونی “صدا”، آنها من را به عنوان قهرمان کشور انتخاب کردند. و همه چیز تغییر کرد.
به غیر از خلاصه، برخی از ویژگی های یک آسانسور موثر چیست؟
یک طرح آسانسور موثر – که به هر حال، توصیف کوتاه و متقاعدکننده ای از یک شخص، محصول یا ایده است – باید این سه عنصر را داشته باشد:
- باید مختصر باشد.
- باید متقاعد کننده باشد.
- این نمی تواند مانند یک “پیچ” به نظر برسد.
هیچکس نمیخواهد “تعریف شود”. و امروز، سکوی آسانسور با سکوی اجتماعی جایگزین شده است – بنابراین یک زمین آسانسور مدرن یک گفتگو است. نه کمتر نه بیشتر. این یک دیالوگ کوتاه و متقاعدکننده است و باعث می شود شنونده شما بگوید: “بیشتر به من بگو…” ایجاد آن “بیشتر به من بگو…” کلید ایجاد یک مکالمه قدرتمند است. این غیر شهودی است: ما اغلب فکر می کنیم که جزئیات بیشتر متقاعد کننده تر است. در واقع، اینطور نیست. ارائه جزئیات مناسب در زمینه مناسب، نتیجه درست را ایجاد می کند.
در میان مدیران و رهبرانی که برای مربیگری به شما مراجعه میکنند، برخی از چالشهای اصلی که امروز با آنها روبرو هستند چیست؟
بخش عمده ای از کار من با شرکت ها بر رهبری متمرکز است. همانطور که جان ماتون میگوید، “این در مورد سازمانی نیست که میخواهید ایجاد کنید، بلکه درباره سازمانی است که باید ایجاد کنید.” و همانطور که جان به خوبی توصیف می کند: رهبری یک صفت نیست. در عمل نشان داده شده است.
اگر یک شرکت دارای یک تیم رهبری قوی است، بهترین راه برای برقراری ارتباط با یک فرد یا مخاطب در طول اجرای آسانسور چیست؟
اگر یک شرکت تیم رهبری قوی داشته باشد، واقعاً چیز خوبی است! اما اگر کارمندان بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و آن رهبری را به گونهای توصیف کنند که مشتریان را وادار کند بگویند: «بیشتر به من بگو»، این یک چیز عالی است. رهبری از بالاترین سطح شروع می شود، اما اتصال به قلب و ذهن کل سازمان نحوه تبدیل رهبری به یک مزیت فرهنگی است. و این مزیت با داستان شما شروع می شود.
اگر یک مدیر اجرایی به شما بگوید: «تا زمانی که ایدهها و انتظاراتم را به طور کامل بین کارمندانم منتشر کنم، موفق خواهم بود. چگونه می گویم مهم نیست، چگونه پاسخ می دهید؟ منو یاد یه داستان مینداخت در فیلم کلاسیک سایونارابا بازی مارلون براندو در نقش یک آمریکایی GI مستقر در ژاپن، بحث در مورد یک مفهوم نظامی به نام “عدم اطاعت از طریق روش” وجود دارد – به عبارت دیگر، پیروی از هر دستور آنقدر دقیق و دقیق که جایی برای قضاوت انسان باقی نمی گذارید. این نوعی استراتژی منفعلانه-پرخاشگرانه برای نشان دادن اینکه رهبر چقدر احمق است در حالی که به هر دستوری سلام میکنید است. و پیامدهای رهبری فاجعه بار است. برای رهبرانی که قلب و ذهن کارمندان خود را درگیر نمیکنند، تنها چیزی که به دست میآورند تبعیت است. نه نوآوری نه فداکاری نه وفاداری و حتی شاید «عدم اطاعت از طریق روش».
رهبر مؤثر متوجه می شود که هیچ یک از ما به اندازه همه ما باهوش نیستیم. مهار نوآوری، ایجاد وفاداری، و ساختن برند اجرایی خود همه با داستان شما شروع می شود. صرفاً فکر کردن به اینکه عنوان شما برای خودش صحبت می کند یا حقایق خودشان صحبت می کنند، دستور العملی برای فاجعه است. ممکن است توضیحی به کارمندان خود بدهکار نباشید، اما حدس بزنید چیست؟ این گفتگو کلید موفقیت شماست.
چرا اینقدر مهم است که رهبران شرکت های امروزی داستان سرای خوبی باشند؟
رهبران شرکت به سراغ من می آیند تا بفهمم چگونه می توان آن داستان رهبری را ساخت و ارائه داد – و این کار را به روشی معتبر، جذاب و واقعی انجام داد. در کتابم، نام تجاری ضد گلوله ، در مورد اهمیت یک برند شخصی قدرتمند صحبت می کنم. رهبران اجرایی باید درک کنند که هر فردی یک برند است. هیچ «انصرافی» وجود ندارد. شما یا در آن مهارت دارید، یا نیستید. و تیم شما و مشتریان شما در حال تماشا، گوش دادن و تعجب هستند که چگونه می توانند با دیدگاه شما درگیر شوند.
چگونه یک مدیر اجرایی یا شرکتی می تواند برند شرکت خود را تقویت کند؟
اگر یک رهبر بخواهد برند شرکت را تقویت کند، از اوج شروع می کند. قبل از سرمایه گذاری در یک لوگو، وب سایت یا کمپین تبلیغاتی جدید، به معنای واقعی برندینگ فکر کنید. امروزه برندسازی تنها بخشی از کسب و کار شما نیست ، بلکه کسب و کار شماست. شما می توانید هر آنچه را که دوست دارید در مورد خود بگویید یا حتی یک کمپین برند در مورد چشم انداز “پای در آسمان” خود ایجاد کنید. اما بدون اجرا، تعالی وجود ندارد.
بدون ثبات در برندسازی شما – از مفهوم تا ارائه محصولات و خدمات شما – برند شما ضد گلوله نیست. درک چگونگی ایجاد فرهنگ نوآوری و سازگاری، کلید ساختن سازمان آینده است. این آینده با ارتباطاتی آغاز می شود که بیشترین اهمیت را دارند – برای کارمندان، مشتریان و مشتریانی که هنوز آنها را ملاقات نکرده اید. این ارتباطات مربوط به “تطابق” نیست. استفاده از نوآوری و تسخیر قلب و ذهن کارکنان شما مستلزم درک جدیدی از معنای واقعی رهبری است. و وقتی در آن زمینه به آن فکر می کنید، رهبری با داستان شما شروع می شود.
اگر مدیران بخواهند در آینده موفق باشند، چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟
جیب یا کیفتان را چک کنید. همه به یک دلیل و یک دلیل گوشی هوشمند حمل می کنند: ما می خواهیم متصل باشیم. ما درک می کنیم که اتصال به یکدیگر نه تنها سرگرم کننده است، بلکه سازنده است. اتصال کلید در تجارت است. رهبران موثر نقش ارتباط را درک می کنند و از این بینش برای ایجاد ارتباطاتی که بیشترین اهمیت را دارند استفاده می کنند: جذب کارکنان مناسب، توسعه چشم انداز آینده و ایجاد نتایج برای کل شرکت.
بدون نظر