مالیات ها را می توان بر اساس اینکه کدام طبقه از جمعیت بیشتر پرداخت می کند طبقه بندی کرد. هدف مالیات، توزیع مجدد ثروت از ثروتمندان به فقرا است. مالیات هایی که به دولت کمک می کند تا همین کار را انجام دهد، مالیات های تصاعدی نامیده می شود. مالیات شرکتی با این فرض وضع شده است که مالیات تصاعدی است. با این حال، بسیاری از منتقدان معتقدند که اینطور نیست.
در این مقاله نگاهی دقیق تر به این موضوع خواهیم داشت. با این حال، قبل از آن، ما باید انواع مختلف مالیات را درک کنیم .
طبقه بندی مالیات ها
- پیشرونده: زمانی مالیات تصاعدی نامیده میشود که بخش بزرگتری از گروههای درآمد بالاتر جمعآوری شود. به عنوان مثال، با افزایش درآمد، مالیات بر درآمد افزایش می یابد. از این رو، آن را مالیات تصاعدی نامیدند.
- تناسبی: مالیات زمانی به تناسب گفته می شود که توسط تمام اقشار جامعه به طور مساوی پرداخت شود.
- رگرسیون: به طور مشابه، زمانی مالیاتی پسرفتی نامیده می شود که بخش بیشتری از درآمد را از گروه های کم درآمد جمع آوری کند. مالیات بر خواربارها ماهیتی پس رونده در نظر گرفته می شود زیرا این اقلام بخش بزرگی از بودجه خانوار یک فرد فقیر را تشکیل می دهد.
آیا مالیات های شرکتی مترقی هستند؟
مالیات شرکت ها به بهانه مترقی بودن وضع شده است. با این حال، نظرات کارشناسان در مورد میزان پیشروی واقعی این مالیات ها بسیار متفاوت است. بسیاری از کارشناسان وجود دارند که معتقدند مالیات شرکت ها مترقی است. این به این دلیل است که آنها بر این باورند که مالیات شرکت ها عمدتاً از سود سرمایه ای که به سازمان تعلق می گیرد پرداخت می شود.
با این حال، افراد دیگری نیز وجود دارند که معتقدند مالیات شرکت ها قهقرایی است. اعتقاد آنها این است که پولی که به عنوان مالیات پرداخت می شود در واقع دستمزد افراد شاغل در سازمان ها را کاهش می دهد. از این رو بر اقشار پایین جامعه می افتد. بسیاری از کسانی هستند که استدلال میکنند افرادی که در بسیاری از این سازمانهای با نرخ بالا کار میکنند، میتوانند در گروههای پردرآمد قرار گیرند، و از این رو، مالیات همچنان مترقی خواهد بود، حتی اگر از مالیات خارج شود.
در نهایت، هنوز دیگرانی هستند که معتقدند مالیات شرکت ها به طور مساوی توسط کارگران در قالب کاهش دستمزد و مالکان در قالب کاهش سود سرمایه پرداخت می شود. این نظریه پردازان معتقدند که مالیات شرکت ها در واقع متناسب است.
بحث ساختار عبور از طریق
چندین اقتصاددان وجود دارند که استدلال می کنند که مالیات شرکتی را فقط می توان بر اساس شرکتی که از آن اخذ می شود به عنوان تصاعدی یا قهقرایی طبقه بندی کرد. این به این دلیل است که خود شرکت ها نمی توانند مالیات بپردازند. آنها فقط موجودات خیالی هستند که برای اهداف قانونی ایجاد شده اند. این شرکت ها هیچ دارایی یا درآمدی از خود ندارند و از این رو نمی توانند مالیات بپردازند. بنابراین، هر چیزی که یک شرکت دارد در نهایت مدیون مردم است. از این رو، هر شکلی از مالیات بر مردم، یعنی مشتریان، سرمایه گذاران و سهامداران شرکت اعمال می شود.
برای درک این استدلال، باید به دو نوع شرکت نگاه کنیم. بیایید یک شرکت را در نظر بگیریم که ابزارهای با تکنولوژی بالا برای وسایل نقلیه الکتریکی ایجاد می کند. این شرکت کارمندانی با حقوق بالا استخدام می کند. محصولات آن توسط افراد طبقه بالاتر استفاده می شود. همچنین، این شرکت توسط سرمایه گذاران ثروتمند سرمایه گذاری می شود. اگر این شرکت هیچ سودی نداشته باشد، با وجود اینکه افراد ثروتمند زیادی از این شرکت درآمدزایی می کنند، مجبور به پرداخت مالیات نخواهد بود.
از طرفی می توانیم یک شرکت خرده فروشی را در نظر بگیریم. این شرکت در درجه اول افراد فقیر زیادی را استخدام می کند. همچنین افرادی که از این فروشگاه ها خرید می کنند به دنبال قیمت های پایین تری هستند و از این رو عموماً به گروه های کم درآمد تعلق دارند. در نهایت، از آنجایی که این یک شرکت بزرگ است، در بورس معامله می کند. از این رو، بسیاری از سهام آن توسط گروه های با درآمد متوسط در صندوق های بازنشستگی و بازنشستگی نگهداری می شود. با این حال، این شرکت سود می کند و مشمول مالیات می شود.
در چنین حالتی، تصور تصاعدی بودن مالیات اشتباه خواهد بود. ما باید به یاد داشته باشیم که این شرکت فقط یک ساختار گذرا است، یعنی یک داستان تخیلی حقوقی. واقعیت این است که از افراد فقیر مرتبط با شرکتهای خردهفروشی بزرگ مالیات گرفته میشود، در حالی که افراد ثروتمند مرتبط با شرکتهای فناوری پیشرفته مجبور به پرداخت مالیات نیستند! در چنین شرایطی، مالیات بر درآمد تصاعدی باقی نمی ماند.
بحث شرکت بزرگ
یکی دیگر از دلایل متداول که چرا مالیات به صورت تصاعدی در نظر گرفته نمی شود این است که شرکت های بزرگ تجربی مالیات کمتری نسبت به شرکت های کوچکتر پرداخت می کنند. شرکت هایی مانند آمازون به پرداخت مالیات صفر معروف هستند. این به این دلیل است که قوانین راه های زیادی را ایجاد می کنند که با استفاده از آنها می توان پایه مالیات را کاهش داد. این حفرهها برای شرکتهایی در بخشهای ترجیحی خاص ایجاد میشوند. با این حال، شرکت های فعال در این بخش ها اغلب از نظر اندازه بزرگ هستند. همچنین، شرکتهای بزرگ میتوانند به منظور اجتناب از مالیات، از ساختارهای شرکتی پیچیده استفاده کنند. این امتیاز برای شرکت های کوچکتر در دسترس نیست.
نکته اصلی این است که مالیات شرکتی تصاعدی فرض می شود. با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که آن در واقع، مترقی است. تئوری های زیادی بر خلاف این موضوع ارائه شده است. بسیاری از این تئوری ها استدلال های بسیار معتبری ارائه می دهند، که باور اینکه مالیات شرکت ها واقعاً مترقی است را دشوار می کند.
بدون نظر