هزینه تحصیل در آمریکا سر به فلک کشیده است. به همین دلیل است که سیاست گذاران آمریکایی بیشتر به دنبال گزینه های مختلف برای کاهش هزینه ها هستند. آنها به دنبال مدل های مختلفی هستند که در کشورهای دیگر جهان دنبال می شود. لازم به ذکر است که آمریکا اولین کشور در جهان نیست که دانشجویان در آن خواستار تحصیل رایگان هستند. در واقع، آموزش رایگان بخشی از بسیاری از کشورهای اروپایی بوده است. در کشورهایی مانند بریتانیا و آلمان، آموزش در چند دهه گذشته رایگان بود. با این حال، اکثر این کشورها تصمیم گرفته اند هزینه تحصیل را شروع کنند. کشورهای بسیار کمی مانند سوئد هنوز آموزش رایگان با شهریه صفر ارائه می دهند.
در این مقاله به تجربه کشورهای مختلف خواهیم پرداخت. در نهایت، نتایجی در مورد کاربرد این مدل در نظام آموزشی آمریکا به دست خواهد آمد .
محدود کردن ثبت نام
قوانین اساسی اقتصاد بیان می کند که وقتی قیمت کالا یا خدمات کاهش می یابد، تقاضای آن افزایش می یابد. از این رو، اگر قیمت یک کالا یا خدمات به صفر برسد، تقاضا برای آن بی نهایت افزایش می یابد. این چیزی است که وقتی آموزش رایگان می شود اتفاق می افتد. دانشجویان به صورت انبوه به دانشگاهها هجوم میآورند تا تحصیلات رایگان کسب کنند. واقعیت این است که آموزش هرگز نمی تواند واقعا رایگان باشد. این به این دلیل است که جوانان باید وقت خود را صرف کنند تا تحصیل کنند. از این رو، آنها دستمزدی را نیز از دست می دهند که اگر آن زمان را صرف کار می کردند، می توانستند به دست آورند. به همین دلیل است که بسیاری از دانشجویان حتی در مواقعی که تحصیل رایگان است به دانشگاه نمی آیند. با این حال، هجوم دانشجویان به شدت افزایش می یابد. مشکل اینجاست که فقط تعداد محدودی صندلی وجود دارد. از این رو،
اینجاست که سیستم های آمریکا و آلمان متفاوت است. در آمریکا، هزینه ها به عنوان عامل بازدارنده عمل می کند و تصمیم می گیرد که چه کسی پذیرش دریافت کند. از طرفی در آلمان بر اساس مدارک دانشجویی تصمیم گیری می شود. دانش آموزان برای پذیرش در کالج باید نمرات بالاتری کسب کنند و همچنین باید طیف گسترده ای از فعالیت های فوق برنامه را انجام دهند. سیستم آلمان بهتر به نظر می رسد زیرا یک نظام شایسته سالاری است که در آن فقط دانش آموزان شایسته تحصیلات یارانه ای دولتی دریافت می کنند. در درازمدت، دولت این پول را از طریق درآمدهای مالیاتی بر درآمد افزایش یافته این دانشجویان به دست می آورد.
افزایش نسبت معلم به دانش آموز
نسبت معلم به دانشجو در اکثر دانشگاه های آمریکا بسیار کمتر است. این ممکن است از نقطه نظر کیفیت آموزش خوب باشد. با این حال، این از نظر اقتصادی خوب نیست. اکثر دانشگاههای آمریکا نسبت دانشجو به اساتید دارند که ده برابر کمتر از دانشگاههای فرانسه است. در بسیاری از دانشگاه های فرانسه، اندازه کلاس 1000 دانشجو نیز غیر معمول نیست. فرانسه به همه دانشجویان پذیرش می دهد. با این حال، سطح امتحانات را به قدری بالا می گذارد که بسیاری از آنها مردود می شوند و مجبور به ترک دانشگاه می شوند. بیشتر کلاسهای درس در دانشگاههای فرانسه در مقایسه با دانشگاههای آمریکایی از نظر اندازه بزرگ هستند. از این رو، شهریه پایین تنها در فرانسه به دلیل نسبت بالای دانشجو به استاد امکان پذیر است. دانشگاه های آمریکایی نیز می توانند این مدل را تکرار کنند. با این حال،
زندگی در خانه
تحقیقات متعددی در مورد هزینه آموزش به نتیجه رسیده است. بسیاری از این تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که هزینه زندگی سهم عمده ای در بسیاری از وام های دانشجویی دارد. این بدان معناست که به طور متوسط اندازه وام دانشجویی زمانی که دانشجو تصمیم می گیرد رشته ای را در دانشگاهی غیر از شهر خود انتخاب کند، 40 درصد افزایش می یابد.
از آلمان و سوئد می توان برای نشان دادن تفاوت استفاده کرد. آلمان هزینه تحصیل می کند. با این حال، اکثر دانش آموزان در شهرهای خود تحصیل می کنند. از این رو، آنها مجبور نیستند هزینه اضافی مورد نیاز برای اقامت در خوابگاه ها یا اقامتگاه های اجاره ای را متحمل شوند. همچنین، از آنجایی که غذا را در خانه تهیه می کنند، نیازی به پرداخت هزینه اضافی برای غذا ندارند.
از سوی دیگر، در سوئد شهریه ای وجود ندارد . با این حال، تمام کالج ها در استکهلم واقع شده اند. از این رو، اکثر سوئدی ها مجبورند برای تکمیل تحصیلات خود از خانه های خود نقل مکان کنند و در اقامتگاه های اجاره ای اقامت کنند.
نتیجه نهایی این است که سوئدیهای بیشتری در مقایسه با آلمانیها بدهکار میشوند. نسبت بدهی وام دانشجویی به درآمد در سوئد بالاترین در کل جهان است. بنابراین، اگر آمریکاییها میخواهند هزینه تحصیل در دانشگاه را کاهش دهند، باید دانشآموزان را تشویق کنند تا در کالجی شرکت کنند که به آنها اجازه میدهد در خانه بمانند و از هزینههای غیرضروری اجتناب کنند.
کاهش فعالیت های غیر اصلی
هدف مقرون به صرفه ساختن تحصیل برای آمریکایی ها این است که اطمینان حاصل شود که تعداد محدودی از دانشجویان شایسته وارد کالج می شوند . همچنین، باید اطمینان حاصل شود که این پول صرف یادگیری می شود و نه برای هزینه های مسکن و غذاخوری. فعالیتهای غیر اصلی مانند ورزش نیز باید تامین مالی شوند. با این حال، بودجه آنها باید در مقایسه با دانشگاهیان کمتر باشد. این ممکن است به طور چشمگیری تجربه کالج را که اکثر فارغ التحصیلان امروز در آمریکا دارند تغییر دهد. با این حال، این همچنین باعث می شود که دانشجویان بسیار کمتری در هنگام فارغ التحصیلی به شدت بدهکار شوند.
بدون نظر